خوی یکی از مهمترین پایگاههای نظامی برای دفاع از ایران در طول تاریخ بوده است. در نزدیکی این شهر بود که نبرد سرنوشتساز و حماسی چالدران در میان ایران و عثمانی رخ داد و البته این جنگ، یگانه نبرد ایرانیان برای پاسداری از سرزمین خود در منطقه خوی نبود، بلکه از سدهها پیش از جنگ چالدران و پس از نیز آن تا روزگاری که ما در آن به سر میبریم، خوی اهمیت سرنوشتسازی در دفاع از ایران و مرزهای آن داشته است. در ایران باستان و به ویژه در دوران اشکانی و ساسانی، سرزمینی که امروز، آن را خوی مینامیم، از ارزش نظامی بسزایی برخوردار بود. در این سرزمین یکی از مهمترین قلاع نظامی ایران یعنی قلعه زینتا قرار داشت، دژ زینتا به دلیل آنکه در غرب ایالت آتروپاتن (آذربایجان) و در نزدیکی ارمنستان بود، هنگامی که رمیها از طریق ارمنستان به ایران یورش میآوردند، اولین پادگان برای دفاع از ایران بود. در زمانی نیز که ایران درصدد اعمال حاکمیت بر ارمنستان بود، قلعه (زینتا) پایگاهی برای سپاهیان ایران جهت تدارک لشکرکشی به ارمنستان به شمار میرفت. رمیها در راستای جلوگیری از دخالت ایران در امور ارمنستان، مترصد تصرف «زینتا» بودند. این آرزوی رمیها سرانجام در سال ۲۹۷ میلادی و در عصر پادشاهی نرسی، هفتمین شاهنشاه ساسانی محقق شد، رمیها در این سال به فرماندهی «دیوکلسین» امپراتور رم سپاه نرسی را شکست دادند و سپس معاهدهای را به ایران تحمیل کردند که براساس آن قلعه زینتا به رم واگذار شد و ایران تعهد کرد که در امور ارمنستان دخالت کند. این شکست در عصر شاهنشاهی شاهپور دوم ساسانی (۳۷۱-۳۰۱ میلادی) جبران شد و او پس از تحمیل شکستهای سخت به ارتش رم، سرانجام در سال ۳۶۳ رمیها را وادار به انعقاد معاهدهای کرد که به موجب آن به حاکمیت ایران بر قلعه زینتا اعتراف کردند. موقعیت برجسته نظامی خوی در دوره پس از اسلام و به ویژه از عصر صفوی به بعد قابل ملاحظه است. جدا از جنگ چالدران که در عصر شاه اسماعیل صفوی رخ داد، در دوران سایر شاهان صفوی نیز خوی یکی از پایگاههای عمده نظامی برای دفاع از ایران به شمار میرفت، همچنین ایلات و عشایر خوی نقش بسزایی در یاریرساندن به دولت صفوی در مقابله با عثمانیها داشتند، در مورد نقش نظامی خوی و ایلات این خطه در نبردهای ایران و عثمانی در عصر صفوی، دو نمونه قابل اشاره است. در دوره پادشاهی شاه طهماسب صفوی ۹۸۴-۹۳۰ ق سلطان سلیمان پادشاه عثمانی بارها به ایران یورشآورد.
در یکی از این حملات و در سال ۹۵۵ قمری، سلطان سلیمان موفق شد تبریز را تصرف کند. شاه طهماسب در واکنش به این اقدام سلطان عثمانی، شهر خوی را مقر سپاه خود قرار داد و از این شهر حملات پردامنه شاهطهماسب به فرار سپاه عثمانی منجر شد و نهتنها آذربایجان و قفقاز از قشون عثمانی خالی شد بلکه قلعه قارص نیز به تصرف سپاهیان ایران درآمد. در عصر شاه عباس صفوی نیز بار دیگر، خوی پایگاهی برای مبارزه با یکی از بزرگترین یورشهای عثمانیها شد. در سال ۱۰۱۳ قمری یکی از فرماندههای عثمانی به نام چغالهزاده چغال اوغلی، با سپاه یکصدهزار نفری جهت مقابله با سیاست شاه عباس در مورد بازپسگیری آذربایجان و قفقاز به ایران لشکر کشید، شاه عباس در راستای رویارویی با سپاه چغالهزاده، ماهها در خوی منتظر ماند تا آنکه با فرا رسیدن زمستان به تدارکات سپاه عثمانی تلفات گستردهای وارد آمد، این وضعیت به شاه ایران فرصت داد تا به نبردی تمامعیار با سپاه عثمانی دست بزند. شاه عباس از ستاد نیروهای خود در خوی، لشکریانی را به جنگ چغالهزاده میفرستد و متعاقبا خود نیز به سپاهیان عثمانی یورش میبرد، سرانجام پیروزی بزرگی نصیب شاهعباس میشود و یکی از درخشانترین فتوحات نظامی ایران در برابر عثمانی در این جنگها که در مناطق «سیس» و اطلوج رخ دادند به دست میآید. موقعیت نظامی کمنظیر خوی در عصر پس از صفوی نیز استقرار مییابد، به ویژه در دوران قاجاریه اهمیت نظامی خوی دو چندان میشود، زیرا خوی در این عصر افزون بر همسایگی با عثمانی در جوار مرزهای امپراتوری تزاری نیز قرار داشت. از این رو دولت قاجار اهمیت زیادی برای موقعیت نظامی خوی قایل بود، محمدحسنخان قاجار، قلعهای نظامی در خوی ایجاد کرد و عباس میرزا ولیعهد، این قلعه را بزرگ کرد و در اطراف آن دیوار و خاکریز، خندق ساخت. در جنگ دوم ایران و روس، خوی و مردم آن نقش مهمی در پشتیبانی از عباس میرزا ایفا کردند. پس از سقوط تبریز، عباس میرزا مقر سپاه خود را به خوی در سال ۱۳۴۳ قمری انتقال داد، در حالی که تقریبا سرتاسر آذربایجان در دست سپاهیان روس بود، رزمندگان خویی به طور یکپارچه در پشت سر عباس میرزا قرار گرفته و خوی را به کانون مقاومت در برابر قشون متجاوز روس تبدیل کردند، پس از جنگهای ایران و روس نیز موقعیت نظامی خوی مورد توجه دولت مرکزی بود. در عصر ناصرالدینشاه ۱۳۱۳-۱۲۶۴ قمری، دو فوج نظامی در خوی ایجاد کردند. فوج نهم خوی و فوج بهادر خوی، در سالهای پایانی پادشاهی ناصرالدینشاه، فرماندهی فوج نهم خوی با عزیزالله میرزا سرتیپ اول و فرماندهی فوج بهادر با حیدرخان سرتیپ دوم بود. در دوره پادشاهی ناصرالدینشاه، دو فوج خوی اهمیت بسزایی در حفظ امنیت در آذربایجان داشتند، تا آنجا که همین دو فوج در سرکوب شورش شیخ عیدا کرد تاثیر بسزایی داشتند. در مجموع باید گفت که در تمام ادوار تاریخ ایران، خوی و منطقهای که این شهر در آن قرار دارد از اهمیت نظامی بسزایی در حفظ تمامیت ارضی ایران برخوردار بوده است و حتی میتوان گفت که در ازای صدها سال خط مقدم دفاع از ایران به شمار میرفت.
در یکی از این حملات و در سال ۹۵۵ قمری، سلطان سلیمان موفق شد تبریز را تصرف کند. شاه طهماسب در واکنش به این اقدام سلطان عثمانی، شهر خوی را مقر سپاه خود قرار داد و از این شهر حملات پردامنه شاهطهماسب به فرار سپاه عثمانی منجر شد و نهتنها آذربایجان و قفقاز از قشون عثمانی خالی شد بلکه قلعه قارص نیز به تصرف سپاهیان ایران درآمد. در عصر شاه عباس صفوی نیز بار دیگر، خوی پایگاهی برای مبارزه با یکی از بزرگترین یورشهای عثمانیها شد. در سال ۱۰۱۳ قمری یکی از فرماندههای عثمانی به نام چغالهزاده چغال اوغلی، با سپاه یکصدهزار نفری جهت مقابله با سیاست شاه عباس در مورد بازپسگیری آذربایجان و قفقاز به ایران لشکر کشید، شاه عباس در راستای رویارویی با سپاه چغالهزاده، ماهها در خوی منتظر ماند تا آنکه با فرا رسیدن زمستان به تدارکات سپاه عثمانی تلفات گستردهای وارد آمد، این وضعیت به شاه ایران فرصت داد تا به نبردی تمامعیار با سپاه عثمانی دست بزند. شاه عباس از ستاد نیروهای خود در خوی، لشکریانی را به جنگ چغالهزاده میفرستد و متعاقبا خود نیز به سپاهیان عثمانی یورش میبرد، سرانجام پیروزی بزرگی نصیب شاهعباس میشود و یکی از درخشانترین فتوحات نظامی ایران در برابر عثمانی در این جنگها که در مناطق «سیس» و اطلوج رخ دادند به دست میآید. موقعیت نظامی کمنظیر خوی در عصر پس از صفوی نیز استقرار مییابد، به ویژه در دوران قاجاریه اهمیت نظامی خوی دو چندان میشود، زیرا خوی در این عصر افزون بر همسایگی با عثمانی در جوار مرزهای امپراتوری تزاری نیز قرار داشت. از این رو دولت قاجار اهمیت زیادی برای موقعیت نظامی خوی قایل بود، محمدحسنخان قاجار، قلعهای نظامی در خوی ایجاد کرد و عباس میرزا ولیعهد، این قلعه را بزرگ کرد و در اطراف آن دیوار و خاکریز، خندق ساخت. در جنگ دوم ایران و روس، خوی و مردم آن نقش مهمی در پشتیبانی از عباس میرزا ایفا کردند. پس از سقوط تبریز، عباس میرزا مقر سپاه خود را به خوی در سال ۱۳۴۳ قمری انتقال داد، در حالی که تقریبا سرتاسر آذربایجان در دست سپاهیان روس بود، رزمندگان خویی به طور یکپارچه در پشت سر عباس میرزا قرار گرفته و خوی را به کانون مقاومت در برابر قشون متجاوز روس تبدیل کردند، پس از جنگهای ایران و روس نیز موقعیت نظامی خوی مورد توجه دولت مرکزی بود. در عصر ناصرالدینشاه ۱۳۱۳-۱۲۶۴ قمری، دو فوج نظامی در خوی ایجاد کردند. فوج نهم خوی و فوج بهادر خوی، در سالهای پایانی پادشاهی ناصرالدینشاه، فرماندهی فوج نهم خوی با عزیزالله میرزا سرتیپ اول و فرماندهی فوج بهادر با حیدرخان سرتیپ دوم بود. در دوره پادشاهی ناصرالدینشاه، دو فوج خوی اهمیت بسزایی در حفظ امنیت در آذربایجان داشتند، تا آنجا که همین دو فوج در سرکوب شورش شیخ عیدا کرد تاثیر بسزایی داشتند. در مجموع باید گفت که در تمام ادوار تاریخ ایران، خوی و منطقهای که این شهر در آن قرار دارد از اهمیت نظامی بسزایی در حفظ تمامیت ارضی ایران برخوردار بوده است و حتی میتوان گفت که در ازای صدها سال خط مقدم دفاع از ایران به شمار میرفت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر