۱۳۸۷ خرداد ۲۸, سه‌شنبه

۲۹ خرداد، روز پر افتخار خلع ید








دکتر پرویز داورپناه

" فرا رسیدن ۲۹ خرداد روز تاریخی خلع ید از شرکت سابق نفت را که کارگران رنجدیده معادن نفت درآن نقش بسزایی داشته اند و افتخار جاوید برای همه ی کارگران ایرانی به وجود آورده اند را به عموم هموطنان عزیز به خصوص کارگرانی که در راه آزادی و استقلال ایران و تجدید پیروزیهای نهضت ملی کوشش می کنند تبریک عرض می کنم" دکتر محمد مصدق، خرداد ماه ۱۳۴۳

از نظر مصدق تامین استقلال کشور و رفع کامل نفوذ بیگانگان از هر مصلحت و سود آنی دیگری برتر و حیاتی تر بود. دکتر مصدق در مجلس شورایملی در تشریح قانون ملی شدن صنعت نفت چنین گفت :
«در پیشنهاد ملی شدن نفت در سراسر ایران نمایندگان جبهه ملی به جنبه سیاسی آن بیش از جنبه مالی اهمیت داده اند و علت این بوده است که به علم الیقین تمام ملت ایران و بخصوص نمایندگان محترم مجلس و کمیسیون نفت میدانند که سرچشمه ی تمام بدبختی های این ملت ستمدیده ، همان وجود شرکت نفت است و بس و شاهد گویای آن وقایع و اتفاقات ، بدبختی های پنجاه ساله اخیر ملت ایران و بخصوص وقایع دو ساله اخیر این کشور و قتل ها و سوء قصدهای متعدد میباشد.
«شرکت نفت با این تشبثات می خواهد همه مقامات را مرعوب خود نموده و فاسد کند و تقاضاهایی که داشته و دارد، انجام گردد. بدیهی است که امید ترقی کشور و بهبودی در وضع زندگانی اجتماعی ملتی که هیات حاکمه آن فاسد باشد، جز آرزوی خام و امیدواری تشنگان به سراب چیز دیگری نخواهد بود.
«برای اینکه ما خود را از این وضعیت وخیم خلاص کنیم و برای اینکه دنیا بداند که هیچ دولتی حق نخواهد داشت و نخواهد توانست از معادن نفت ایران کوچکترین استفاده نامشروع بکند، ما باید صنعت نفت را در سراسر مملکت ملی اعلام کنیم.»
چند ماهی از عمر حکومت ملی دکتر مصدق نگذشته بود که نهضت ملی ایران امید ها را بطور عمیق در کشورهای آسیائی و افریقائی زنده کرد و همه چشم ها و قلب ها بسوی ایران، بسوی نهضت ملی ایران و بسوی رهبر آن دوخته شد و نهضت ملی ایران بعنوان الهام دهنده نهضت های آزادیبخش ملل محروم و کشورهای مستعمره سرمشق مبارزه و نبرد با استعمار جهانی قرار گرفت.
بی تردید نهضت ملی شدن نفت ، ارزنده ترین حرکت تعیین کننده ایست که برهبری دکتر مصدق نه تنها سرنوشت اقتصادی و سیاسی ایران را دگرگون کرد ، بلکه آغازگر راه پویندگان همه مبارزان ستمدیده بود تا به آفرینندگی تاریخ و جامعه خود برخیزند و بدینگونه هنگامه ساز قدرتهای ملی در سراسر گیتی شوند.
دکتر مصدق به جهان آموخت که نیروی انسانی ملت ها و اراده هم آهنگ جامعه های ستم کشیده و استثمارشده از آن چنان قاطعیت و حقانیت انکار ناپذیری برخوردار است که قادر است نظام سبعانه استعمارگران را در اندک مدت درهم بکوبد و به افسانه شکست ناپذیری امپریالیسم پایان بخشد.
مهمتر از قانون ملی شدن صنعت نفت «قانون طرز اجرای قانون ملی شدن نفت در سراسر کشور» بود.
روز ۲۹ خرداد سال ۱۳۳۰ روزي است كه در تاريخ مبارزات ملت ايران درخشندگي افتخارآميزي دارد. چه در اين روز متعاقب تصويب قانون ملي شدن نفت ايران، هيأت مختلطی مرکب از نمايندگان مجلس شورايملي و مجلس سنا و يك هيأت مديره موقت براي اداره شركت ملي نفت و گرفتن حقوق ملت ایران از شركت غاصب نفت جنوب، از طرف دولت وقت به سوي خرمشهر حركت كردند تا به اجراي قانون بپردازند.

به این ترتیب روز ۲۹ خرداد روز خلع ید نام گرفت و به دنبال آن كاركنان خارجی شركت نفت كه بیش از ۴۵۰۰ تن بودند به طور دسته جمعی استعفاء دادند و از ایران خارج شدند. در این زمان از جانب دولت انگلیس علیه ایران تهدیدهای نظامی وسیعی به عمل آمد.

امپراتوری انگستان و شركت نفت جنوب كه مدت شصت سال بزرگترين و گرانبها ترين ثروت طبيعي ما را غارت کرده بود، هرگز فكر نمي كردند، قانوني كه از مجلس شورایملی ايران گذشته به مرحله اجرا در آید و آن دولت استعماری و مديران اين شركت چپاولگر هیچیک اين رخداد عظيم را جدی نگرفته بودند.
اما هنگامي كه هيأت مدیره موقت برای اداره شرکت ملی نفت، با تظاهرات پر شكوه مردم خرمشهر و آبادان و فريادهاي شادي و مسرت از پله هاي اداره مركزي شركت غاصب بالا مي رفتند و هراسي از تهديدهاي رؤساي انگليسي به دل راه نمي دادند. آن وقت آقاي (دريك) مديرعامل انگليسي شركت و ساير مديران آن به تلخي دريافتند كه با هيأتي سروكار دارند كه پشتوانه ايشان ملت با عزم و اراده ی ايران می باشد.
وقتی آقای (دریک) مدیر عامل شرکت از سخنگوی هیاًت پرسيد: براي چه منظوري اينجا آمده ايد؟
سخنگوي هيأت گفت: براي اجراي قانون ملي شدن نفت.
آقای (دريك) در حالي كه رخساري برافروخته از خشم و آميخته به نگراني داشت در پاسخ گفت كه ما قانون شما را به رسميت نمي شناسيم و از لندن دستور مي گيريم نه دولت شما!
سخنگوی هيأت گفت: تا رسيدن دستور از لندن فعلاً يك اتاق در اختيار ما قرار دهيد تا در آنجا استقرار پيدا كنيم.
آقای دریک بدين امر رضايت داد و هيأت درآنجا استقرار يافت.
وقتي نخستين موفقيت هيأت به اطلاع مردم گرد آمده در آن سوي رود (در آن هنگام هنوز پلي برروي رود كارون مقابل اداره مركزي برقرار نشده بود) رسيد، فريادهاي پرشور و بانک شادی و غرور مردم به اوج رسيد.
خلع ید، کانون اصلی و اساسی فساد و بدبختی های ملت ایران را از میان برداشت و دست دزدان و چپاولگران خارجی را از اموال و منابع طبیعی کشورمان کوتاه کرد.
در
تاریخ سوم خرداد ۱۳۳۰ دکتر مصدق پیامی خطاب به ملت ایران فرستاد که خلاصه آن چنین است :
"
هموطنان عزیز ، در تاریخ ملت ها روزهای درخشان و پر مسئولیت و افتخار و موفقیت کمتر پیدا می شود. ایام عادی و گذران برای همه ملل یکسان است ولی آن ملتی که خوب و شرافتمندانه وظیفه اش را در برابر وطن ، پرچم و تاریخ مملکت ادا کند ، بیشتر از دیگران قدرت اخلاقی و عظمت روحی از خود نشان داده است.
امروز یکی از آن ایامی است که شما هموطنان میتوانید صفحه جدید و مقدسی در حیات اجتماعی و اقتصادی خود باز کنید و پس از پنجاه سال که از استقلال و آزادی سیاسی ما نامی بیش نمانده بود ، دوره نوینی را در برابر نسل معاصر و نسل آینده بوجود بیاورید.
رشد و نبوغ سیاسی شما میتواند امروز را مبداء تحول و نهضت اصلاحی آینده قرار دهد...
من تردید ندارم که شما هموطنان عزیزم راهی را انتخاب خواهید کرد که با شرافت ایرانیت و با غرور ملی و احساسات وطنی مطابقت دارد...
آوازه همت و عزم خلل ناپذیر شما در گسستن زنجیرهای استعمار اقتصادی به گوش جهانیان رسیده و خواهد رسید...

من افتخار خدمتگزاری مردم را بالاترین و پرقیمت ترین افتخارات حیات خود محسوب داشته و میدانم بغیر از اطاعت و امتثال فرمان هموطنان محبوب، هدفی دیگر ندارم."
مصدق در مصاحبه ی مطبوعاتی خود در تاریخ سوم خرداد ۱۳۳۰ با مخبرین جراید خارجی میگوید :
" به این دلایل است که بعقیده ملیون ایران، اولین قدم در راه اصلاحات مملکت رفع شر عمال شرکت سابق نفت است که ملتی را فدای مطامع خود کرده اند ... باید به ملل آزاد جهان اعلام کنید که آخرین سعی ملت ایران برای نجات خود و شرق میانه همین اقدام ملی یعنی مبارزه با مداخلات بیگانه که بزرگترین آن شرکت سابق نفت است ، می باشد و ملت ایران برای تسلط بر اوضاع سیاسی و اقتصادی خود ناچار است تا آخرین نفس برای اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت یعنی قطع ایادی بیگانگان از ثروت ملی و استقلال سیاسی خود مبارزه کند."
دکتر مصدق نه تنها در اجرای اصل ملی شدن صنعت نفت پیروز شد بلکه کلیه توطئه ها و دسائس سیاسی و اقتصادی دشمن را چه در داخل کشور و چه در مجامع بین المللی نقش بر آب کرد و پس از خلع ید از انگلستان و مبارزه برای قطع ایادی این استعمار کهنه کار با تمام قوا در برابر یورش امپریالیسم تازه نفس آمریکا به مقاومت پرداخت و اجازه نداد که آمریکا پا بر جای انگلستان بگذارد و تسلط یک امپریالیسم، جایگزین قدرت و نفوذ امپریالیسم دیگر گردد.
دکتر پرویز داورپناه ـ ۲۹ خرداد ۱٣٨۷

۱۳۸۷ خرداد ۲۴, جمعه

مصدرهاي به درد بخور زندگي يک روح

علي شريعتي
انديشيدن، خواندن، نوشتن، پرستيدن، ارادت ورزيدن، عصيان کردن، تنها بودن، رنج کشيدن، ايثار کردن، قرباني
کردن، گريختن، صبر کردن، خيالات فرمودن (اصطلاح ناصرالدين شاه)، به استقبال آمدن (برخلاف به بدرقه رفتن)، درستي مطلق بودن و دروغ هاي شيرين يا سودمند گفتن (ملامتيه)، صلح کل بودن و جنگ زرگري کردن، همه را هيچ انگاشتن و همه را محترم داشتن، مهاجرت کردن، توي تاريکي اتاق در يک نيمه شب زمستان تنها سيگار پک زدن، نشستن و رقص شعله هاي جادويي آتش بخاري را تماشا کردن، شمعي را در کنار آينه يي روشن کردن، نيمه شب هاي باران خورده در خيابان هاي خلوت شهر تنها رانندگي کردن، توي راه پله ها به جناب آقاي... يک اردنگي جانانه زدن، با آقاي دکتر... دست دادن، هر چند سال يک بار چند ماهي را به قزل قلعه رفتن. غروب خورشيد را در آن سوي سن تماشا کردن، به آواز عبدالوهاب شهيدي، اديت پياف ، بيکو، آزناوور و خواجه آدامو گوش دادن. آقاي دکتر... را که مثل دم جنبانک (صعوه) راه مي رود يکهو پخ کردن، در هر شبانه روز دو ساعت يا سه ساعت به خلوتي پناه بردن و به خود انديشيدن، دچار نصايح مشفقانه عقلاي خاطرجمع ابله نشدن. محبوب تيپ هاي سوزناک احساساتي جواد فاضلي قرار نگرفتن، از ديد و بازديد و دعوت و منقل از زير کرسي برداشتن و گذاشتن و براي منزل خريد کردن و براي اقوام سوغات تهيه کردن و شرفياب شدن و در برابر شوخي هاي خنک آقاي رئيس مجبور به لبخند شدن و نظام وظيفه خدمت کردن و خانم آقاي دکتر... را ديدن و مبتلا به ترشا شدن و با آدم خسيس دو پولي مثل دکتر....همسفر شدن و جزوه هاي درس هاي آقاي.... را نوشتن و سخنراني هاي علمي آقاي دکتر... را گوش دادن و افتتاح کردن جلسه را به وسيله دکتر... و... ديدن و با آب و نمک و صابون يک دست تنقيه کردن و با بچه مزلف هاي لوس نجس خنگ بي شعور بيسواد بيمزه بي همه چيز که يعني موج نو، يعني آنارشيست، بحث علمي کردن، گير سوال هاي پسرهاي... افتادن و ïرسîت را گرفتن و کشيدن و مبتلاي تعريف هاي خانم... شدن و بالاخره از... معاف شدن، تا ديدي که يک مرتبه اين دکتر... است که راجع به مقام حيرت در عرفان با تو صحبت مي کند و تو هم هيچ راه گريزي نداري، خود را يکهو تو حوض آب انداختن. اگر يک سال ديگر هم به آخر عمر نمانده باشد آن را در لاکرواي پاريس، کنار کليساي زيبا و آسماني دولاشاپل زندگي کردن و بار ديگر طعم آزادي را و آزادي را و آزادي را چشيدن، نم اشکي و با خود گفت وگويي داشتن، به ماسينيون عشق ورزيدن، آن فرشته تنها را در اعماق سنگين گور آبي اش تنها نگذاشتن، گاه گريستن و هيچ گاه نناليدن، بي نياز بودن، خود جزيره خويش شدن. از کنار پنجره ات جنب نخوردن، به زور و زر و زن از راه برنگشتن. در راه نماندن، با بودا و لو و ارنست گالوا و عين القضات همداني و کلود برنارد خودم و آناتول فرانس فرانسوي و رزاس سوئدي رفيق بودن، محشور بودن، هرگز تسليم روزمرگي نشدن، هرگز کارمند دولت نشدن، ناظم نبودن، هر وقت دستت رسيد يک پس -کلگي چنان به جناب آقاي دکتر... نواختن که چشم هايت راست شدن، به کتاب و قلم و تنهايي و غم و بي نيازي و پارسايي و بي باکي و غرور و فلسفه و شرف و بزرگواري و ايمان و آزادي و مردم و هنر و عرفان و خدا و دوست و تامل و سکوت و تحمل و... وفادار ماندن، از تاريخ علي، از جغرافي کوير، از آسمان ماه، از نقاشان لاکروا، از مجسمه سازان رودن، از شاعران مولوي، از عارفان عين القضات و حلاج، از شهرها پاريس، از جنگل ها بولوني، از ساختمان ها معبد، از صداها اذان، از موسيقي ها سونات مهتاب گاستون دفين، از صفحه ها رين دو رين و از گل ها هوما و از اشيا شمع و از پرندگان طوطي تاگور و از غذاها بيفتک و از نعمت ها قلم و از رنگ ها خاکستري و از بازيچه ها فندک و از مخاطب ها دفتر و از آرزوها آزادي را برگزيدن، وطني چون غربت من و پناهي چون خلوت من و بيهودگي چون زندگي من و خواهري چون بتول مزيناني من داشتن و آينده او را که چون آينده برادرش است به نيروي دعاهاي نيم شبان از باران استجابت هاي خدايي سيراب کردن. اينهاست مصدرهاي ساده و مرکب دستور زبان زندگي کردن من. والسلام

۱۳۸۷ خرداد ۱۷, جمعه

ليست كامل برنامه هاي" راديو چه بايد كرد؟"

هموطن!

براي آگاه شدن از اوضاع سياسي ميهمان از شما دعوت ميكنيم به
برنامه هاي" راديو چه بايد كرد? كه توسط آقاي" محمد حسيبي" اجرا ميشود
گوش فرا دهيد.