چغازنبیل نیایشگاهی است باستانی که در هنگامه تمدن شکوهمند عیلام و تقریبا هزار سال پیش از تخت جمشید، در ایران کهن برای ستایش این شوشیناک (خدای شوش) در هفت مرتبه بنا شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، چغازنبیل بخش برجای مانده از شهر باستانی دوراونتش مهمترین شهر تمدن عیلام است، تمدنی شکوهمند که پیش از ورود آریائیان بر ایران زمین حکم می راند.
عیلامیها یا ایلامیان یکی از اقوام سرزمین ایران بودند که از ۳۲۰۰ سال پیش از میلاد تا ۶۴۰ پیش از میلاد، بر بخش بزرگی از مناطق جنوب غربی فلات ایران فرمانروایی میکردند.
تمدن عیلام یکی از قدیمیترین و نخستین تمدنهای جهان است. بر اساس بخشبندی جغرافیایی امروز، عیلام باستان سرزمینهای خوزستان، فارس، کردستان ایلام و بخشهایی از استانهای بوشهر، استان کرمان، لرستان، استان چهارمحال و بختیاری، و کرمانشاه و در دوران هایی تا جنوب دریاچه ارومیه را شامل میشد.
نام این قوم هالتامتی (Haltamti) و سپس آتامتی (Atamti) بود که اکدیان آن را عیلام تلفظ میکرده و در کتابِ مقدس یهودیان نیز به همین شکل آورده شده است. این واژه به معنای «کوهستانی» است، که به محل زندگی این مردمان در دامنههای زاگرس اشاره دارد.
نام دو استان در ایران امروز برگرفته از نام آنان است. علاوه بر استان ایلام، نام خوزستان نیز از واژه Ūvja آمده که از روی کتیبه نقش رستم و کتیبههای داریوش در تخت جمشید و شوش، به معنای عیلام بوده و بنا به گفته ایرج افشار در «نگاهی به خوزستان: مجموعهای از اوضاع تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی و اقتصادی منطقه» در یونانی Uxi تلفظ میشده و اگر گفته ژول آپِر را بپذیریم در عیلامی Xus یا Khuz بوده است.
زبان عیلامی با هیچیک از زبانهای سامی و هندواروپایی ارتباط نداشته و زبانی جدا به شمار میآید. برخی از پژوهشگران این زبان را با زبان دراویدی در هند همخانواده میدانند .
زبانِ عیلامی، جایگاه خود را پس از ورود اقوام آریائی نیز نگه داشت و زبان دوم نوشتاری حکومتِ ایران در دورانِ هخامنشی بود. در بیشتر سنگ نوشتههای عصڕ هخامنشی ترجمه عیلامی و بابلی (زبان بینالمللی آن روزگار) نوشتهها نیز آمده است.
ابن ندیم صاحب «الفهرست» در نقل قولی از المقنع (عبدالله ابن المقفع) زبانهای ایرانی را «پهلوی، دری، خوزی، پارسی و سریانی» میشمارد که گواهیست بر حضور زبان عیلامی (خوزی) تا دورههای آغازین اسلامی.
عیلامیان نه آریایی بودند و نه سامی. برخی از پژوهشگران ایلامیان را با دراویدیان هند همخانواده میدانند.
عیلامیها در برخی از دورههای تاریخی زیر نفوذ دولت سومری میانرودان بودند. ولی در سال ۲۲۸۰ پیش از میلاد عیلامیان که در اوج قدرت خود بودند، اور پایتخت سومریان را اشغال و غارت و خدای ویژه آن را به اسارت بردند. سومر مستعمره و خراج گذار عیلام شد و در پایان در ۲۱۱۵ ق.م در دوره فرمانروایی ریم سین دولت مشترک سومری – اکدی را به طرزی نابود کردند که ملت سومر هیچگاه نتوانست از خرابههای تاریخ سر برآورد. مشیرالدوله پیرنیا در این باره مینویسد:
«دِمورگان و سایر نویسندگان فرانسوی بهاین عقیدهاند که غلبه عیلامیها بر سومریها و مردمان بنی سام نتایج تاریخی زیادی دربر داشته، توضیح اینکه عیلامیها بقدری با خشونت و بقسمی وحشیانه با ملل مغلوبه رفتار کردهاند، که آنها از ترس جان از مساکن و اوطان خود فرار کرده، هرکدام بطرفی رفتهاند.
بنابراین عقیده دارند مردمی که در رأس خلیج پارس و بحرین سکنی داشتند، بطرف شامات رفته و شهرهای فینیقی را تأسیس کرده در تجارت و دریانوردی معروف شدند، گروهی که ربّ النوع آسور را پرستش میکردند، بطرف قسمت وسطای رود دجله و کوهستانهای مجاور آن رفته شالوده دولت آسور را نهادند.
مهاجرت ابراهیم با طایفه خود به فلسطین و بالاخره هجوم هیکسوس هایِ سامی نژاد بمصر و تأسیس سلسلهای از فراعنه در آن مملکت نیز از نتائج غلبه عیلامیها بر ملل سامی نژاد بود. اما کینگ باین عقیدهاست، که غلبه عیلامیها در ممالک غربی دوام نیافته، زیرا عیلامیها، چون استعداد اداره کردن مملکتی را نداشتند و غلبه آنها بیشتر به تاخت و تاز شبیه بود، نتوانستند ممالک مسخره را حفظ کنند.»
در سال ۶۴۰ ق.م. آشور بانیپال پادشاه نیرومند آشور، عیلام را تصرف کرد. مردم عیلام همگی کشته شدند و دولت آنان نابود شد. تمدن دیرینه عیلام، پس از هزاران سال مقاومت در برابر اقوام نیرومندی چون سومریها، اَکَدیها، بابلیها و آشوریها از دشمن خود آشور شکست خورد و از صفحه روزگار ناپدید گردید. کتیبه آشور بانیپال در باره فتح و نابودی عیلام چنین میگوید :
« تمام خاک شهر شوشان و شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را با توبره به آشور کشیدم، و در مدت یک ماه و یک روز کشور عیلام را با همه پهنای آن، جاروب کردم. من این کشور را از چارپایان و گوسپند، و نیز از نغمههای موسیقی بیبهره ساختم و به درندگان، ماران، جانوران و آهوان رخصت دادم که آن را فرو گیرند.
زیگورات چغازنبیل در سال ۱۹۷۹ به عنوان اثری ایرانی، در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت گردید.
بلندی آغازین این بنای با شکوه ۵۲ متر و در ۵ طبقه ساخته شده بود اما امروزه ارتفاع آن ۲۵ متر و تنها ۲ طبقه و نیم از آن باقی ماندهاست.
«چغازنبیل» که نام باستانی این بنا است، واژهای محلی و مرکب از دو واژه «چُغا» (در زبان لری به معنی «تپه») و زنبیل (به معنی «سبد») است که اشارهای است به مکان معبد که تپه بوده و آن را به زنبیل واژگون تشبیه میکردند. این مکان نزد باستانشناسان به «دور-اونتش» معروف است که به معنای «دژِ اونتش»» است.
اونتاش گال پادشاه ایلام باستان است که دستور ساخت این شهر مذهبی را دادهاست. بنای چغازنبیل در میانه این شهر واقع شدهاست و مرتفعترین بخش آن است.
سدههای متمادی این بنا در زیر خاک به شکل زنبیلی واژگون مدفون بود تا اینکه به دست رومن گیرشمن فرانسوی در زمان پهلوی دوم از آن خاکبرداری گردید. گرچه خاکبرداری از این بنای محدب متقارن واقع شده در دل دشت صاف موجب تکمیل دانش دنیا نسبت به پیشینه باستانی ایرانیان گردید اما پس از گذشت حدود ۵۰ سال از این کشف، دست عوامل فرساینده طبیعی و بی دفاع گذاشتن این بنا در برابر آنها آسیبهای فراوانی را به این بنای خشتی - گلی وارد کرده و خصوصا باقیمانده طبقات بالایی را نیز دچار فرسایش شدید کردهاست.
محوطه تاریخی چغازنبیل در استان خوزستان واقع در جنوب غربی ایران، در 35 كیلومتری جنوب شرقی شهر باستانی شوش قرار گرفته است. ساخت این شهر كه حدود 1250 سال پیش از میلاد مسیح در دوران عیلامی ها آغاز شد، بعد از حمله آشوریها ناتمام ماند. هزاران خشت وآجر استفاده نشدهای که در این محوطه باقی مانده، گواهی بر این موضوع است. چغازنبیل به سال 1979 در فهرست آثار جهانی یونسكو ثبت شد.
چغازنبیل در اوایل قرن 13 قبل از میلاد توسط پادشاه ایلامی «اونتاش نپیریشا» در نزدیكی رود دز ساخته شده و «دوراونتاش» نامیده شد. معنای دوراونتاش «قلعه اونتاش» است. البته در برخی متون میخی از این شهر با عنوان «ال اونتاش» به معنی شهر اونتاش نام برده شده است.
در مركز شهر معبد عظیمی به صورت مطبق بنا شده كه امروزه دو طبقه از آن هنوز پابرجاست. این معبد «ذیقورات» نام دارد که به دو تن از خدایان بزرگ عیلامیان یعنی «اینشوشیناك» و «نپیریشا» اهدا شده. معبد چغازنبیل بزرگترین اثر معماری بر جای مانده از تمدن ایلامی است كه تا كنون شناخته شده است.
دورتا دور ذیگورات را دیواری احاطه میكرده كه در مجاورت آن در جبهه شمال غربی معابدی برای خدایان «كریریشا»، «ایشنیكرب» و «هومبان» بنا شده است. همچنین معابد دیگری در جبهه شمال شرقی قرار داشتهاند. مجموعه این معابد توسط حصار دیگری احاطه میشده است. در خارج از این حصار بقایای اندکی از خانههای شهر در سطح زمین دیده میشوند.
دورتادور شهر سومین دیوار قرار داشته كه كل شهر را محصور میكرده. طول این حصار خارجی حدود چهار كیلومتر است. در زاویه شرقی شهر و در نزدیكی حصار خارجی، كاخهای شاهی قرار داشتهاند. در زیر یكی از این كاخها پنج مقبره زیرزمینی كشف شده است كه احتمالا به خانواده شاهی تعلق داشتهاند. در طرف مقابل شهر و بر روی ضلع شمال غربی حصار خارجی مخزنی برای آب موجود است.
«ذیقورات» با تشدید بر روی حروف «ق» و «ر» كلمهای اكدی است. در ایران این كلمه عموماً «زیگورات» نوشته میشود. واژه زیگورات از فعل «زیگورو» به معنای «بلند و برافراشته ساختن» مشتق شده است. واژه چغازنبیل نیز متشکل از دو جز «چغا» به معنای تپه و زنبیل به معنای سبد است. گویا قبل از حفاری معبد، ویرانههای تپه مانند آن یک زنبیل واژگونه را تداعی میکرده است و به همین علت شهر كهن «دور اونتاش» را به این نام خوانده اند.
معیار 3: مجموعه چغازنبیل گواهی استثنایی بر تمدن كهن و از دست رفته عیلامی ها است.
معیار 4: چغازنبیل نمونهای برجسته از پرستشگاه عیلامی ها است كه با معماری ویژه آن دوران بنا شده است.
یکی از کهن ترین سامانه های آبرسانی جهان
چسبیده به حصار خارجی رو به جبهه شمال غربی ذیقورات، تاسیساتی متشكل از یك مخزن در خارج دیوار و یك حوض واقع در درون حصار وجود دارد و شبكه ارتباطی آنها یك سیستم متشكل از نهرهای كوچك بوده است. آب ذخیره شده در مخزن از طریق همین سیستم وارد حوضی كوچك میشده و ساكنان چغازنبیل آب مصرفی خود را از این حوض بیرون میكشیدند. برای اینكه آب به این مخزن برسد كانالی نزدیك به 50 كیلومتر حفر می شود. این كانال از رود كرخه شروع میشود.
حصار اول: این حصار در بر گیرنده ذیقورات و معابد و بنای نیایشگاه است كه در آن 6 دروازه وجود دارد و از طریق همین دروازهها زائران به محوطه معبد وارد میشدند. این حصار دارای ناودانهایی است كه وظیفه دفع آب را بر عهده داشتهاند. مصالح به كار رفته در حصار اول خشت و گلكوبیده هستند. به این حصار «تمنوس» می گفته اند.
حصار دوم: حصاری است كه حصار اول و بخشی از بناهای تاریخی چغازنبیل را در بر گرفته است.
جصار سوم: حصار سوم چغازنبیل نشانگر محدوده شهر بوده است و حصارهای اول و دوم و مجموعه بناهای چغازنبیل را در بر میگیرد. مصالح به كار گرفته شده در ساخت این حصار، عموما خشتی هستند.
در روی این دیوار ناودانهایی به فاصلههای تقریبی 47 تا 50 متر قرار گرفتهاند. این ناودانها به گونهای ساخته شدهاند كه آب را به بیرون حصار و به فاصله دوری هدایت كنند تا مانع نفوذ آب به زیر دیوار و اطراف ناودان شوند.
: این ورودی مجلل كه در دیوار حصار خارجی شهر در ضلع جنوب شرقی نزدیك به كاخ شماره 3 باز شده است از 3 قسمت تشكیل میشود.
دروازه بزرگ
كه در حصار اول قرار داشت و شرح آن در بخش بناهای داخل حصار اول آمد.
حیاط بزرگ
زوایای این حیاط به طرف جهات اربعه است و پیادرویی از آجر شكسته به عرض 70/2 در حاشیه درونی آن وجود دارد. در ضلع جنوب غربی و در تمام طول حیاط 2 ردیف موازی از اتاقها دیده میشود كه بین آنها و دیوار حصار شهر بنبستی وجود دارد كه آبهای حیاط از آنجا جاری میشده اند. در ضلع باریك بنا و در طول حصار تنبوشهای سفالین به قطر 15 سانتیمتر از زیر دیوار میانی میگذرد كه آب اتاق درونی را به طرف اتاق طرف بیرونی هدایت میكرده است. كانال كوچكی از اتاق ردیف خارجی عبور میكند و پس از گذشتن از زیر دیوار در درون تنبوشهای دیگر آب را به بیرون یعنی به طرف جنوب غربی میریزد. در 16 متری اینجا راه آب مشابهی آب اتاقهای مجاور را با شرایطی دیقیقاً مشابه تخلیه میكند و بالاخره راه آب سومی كه مشابه راه آب قبلی است در 6 متری زاویه غربی اتاقها قرار گرفته است. روی ضلع شمال شرقی حیاط فقط یك ردیف اتاق وجود داشت.
دروازه شاهی
دروازه شاهی كه مقابل دروازه بزرگ قرار دارد، فقط یك درگاهی دارد كه با دو لنگه در بسته میشود. كف این دروازه با خشت خام فرش شده است و روی آن را با سنگفرشی از سنگ های تخت پوشانده اند. در اینجا پلكانی امكان دسترسی به پشت بام را فراهم میكند. گذرگاهی به عرض 4 متر ارتباط بین این حیاط و این دو اتاق را تأمین میكند. فقط اتاقهایی كه در طول شمال شرقی قرار دارند دارای پوشش كفی با خاك كوبیده شده هستند. در جریان كشف دروازه شاهی، در سه محل مختلف خمرههایی پیدا شدند كه در وجه خارجی دیوارها كار گذاشته شده بودند. این خمرهها بقایای اطفال سن پایین را در برداشته كه آنها هم آهكی شده بودند. این دروازه كه به دروازه شاهی معروف است، دروازه عدالت نیز نامیده شده است. در درون این دروازه بوده كه شاه عدالت را به سبك شاهانه اجرا میكرده است.
(تصویر از: پورشرف ـ بیننده تابناک)
كاخ آرامگاه ها: در ضلع جنوب شرقی چغازنبیل و در نزدیكی حصار سوم، مجموعه بناهایی قرار دارد كه به آن محوطه شاهی گفته می شود. كاخ آرامگاهها در این محوطه قرار دارد. این نام را به دلیل وجود پنج مقبره زیر زمینی سرداب مانند در این كاخ، بر آن گذاشتهاند. این مقابر آرامگاه پادشاهان و شاهزادگان ایلامی بوده اند. علاوه بر این آثاری از تزئینات شیشهای و گلمیخهای لعابدار در كاخ به دست آمده است.
كاخ شماره 2: این كاخ سه حیاط دارد و با خشت خام ساخته شده است. در این كاخ چندین اتاق و یك حمام نیز وجود دارد.
كاخ شماره 3: این كاخ كه در نزدیكی زاویه شرقی حصار بیرونی شهر قرار دارد، دو حیاط دارد. حیاطهای این كاخ نیز مانند كاخ شماره 2 توسط اتاق هایی متصل به هم ولی با امكانات و راحتی بیشتر نسبت به اتاقهای كاخ شماره 2 محاط شده است.
نیایشگاه نوسكو
این بنا كه در محوطه سكونت شاه قرار دارد به شكل (تی) انگلیسی است و نیایشگاه خصوصی شاه و خانواده سلطنتی بوده است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، چغازنبیل بخش برجای مانده از شهر باستانی دوراونتش مهمترین شهر تمدن عیلام است، تمدنی شکوهمند که پیش از ورود آریائیان بر ایران زمین حکم می راند.
عیلام؛ یکی از نخستین تمدن های تاریخ
عیلامیها یا ایلامیان یکی از اقوام سرزمین ایران بودند که از ۳۲۰۰ سال پیش از میلاد تا ۶۴۰ پیش از میلاد، بر بخش بزرگی از مناطق جنوب غربی فلات ایران فرمانروایی میکردند.
تمدن عیلام یکی از قدیمیترین و نخستین تمدنهای جهان است. بر اساس بخشبندی جغرافیایی امروز، عیلام باستان سرزمینهای خوزستان، فارس، کردستان ایلام و بخشهایی از استانهای بوشهر، استان کرمان، لرستان، استان چهارمحال و بختیاری، و کرمانشاه و در دوران هایی تا جنوب دریاچه ارومیه را شامل میشد.
نام این قوم هالتامتی (Haltamti) و سپس آتامتی (Atamti) بود که اکدیان آن را عیلام تلفظ میکرده و در کتابِ مقدس یهودیان نیز به همین شکل آورده شده است. این واژه به معنای «کوهستانی» است، که به محل زندگی این مردمان در دامنههای زاگرس اشاره دارد.
نام دو استان در ایران امروز برگرفته از نام آنان است. علاوه بر استان ایلام، نام خوزستان نیز از واژه Ūvja آمده که از روی کتیبه نقش رستم و کتیبههای داریوش در تخت جمشید و شوش، به معنای عیلام بوده و بنا به گفته ایرج افشار در «نگاهی به خوزستان: مجموعهای از اوضاع تاریخی، جغرافیایی، اجتماعی و اقتصادی منطقه» در یونانی Uxi تلفظ میشده و اگر گفته ژول آپِر را بپذیریم در عیلامی Xus یا Khuz بوده است.
زبان مردمان عیلام
زبان عیلامی با هیچیک از زبانهای سامی و هندواروپایی ارتباط نداشته و زبانی جدا به شمار میآید. برخی از پژوهشگران این زبان را با زبان دراویدی در هند همخانواده میدانند .
زبانِ عیلامی، جایگاه خود را پس از ورود اقوام آریائی نیز نگه داشت و زبان دوم نوشتاری حکومتِ ایران در دورانِ هخامنشی بود. در بیشتر سنگ نوشتههای عصڕ هخامنشی ترجمه عیلامی و بابلی (زبان بینالمللی آن روزگار) نوشتهها نیز آمده است.
عیلامیان؛ نه سامی و نه آریایی
عیلامیان نه آریایی بودند و نه سامی. برخی از پژوهشگران ایلامیان را با دراویدیان هند همخانواده میدانند.
عیلامیان و سومریها
«دِمورگان و سایر نویسندگان فرانسوی بهاین عقیدهاند که غلبه عیلامیها بر سومریها و مردمان بنی سام نتایج تاریخی زیادی دربر داشته، توضیح اینکه عیلامیها بقدری با خشونت و بقسمی وحشیانه با ملل مغلوبه رفتار کردهاند، که آنها از ترس جان از مساکن و اوطان خود فرار کرده، هرکدام بطرفی رفتهاند.
بنابراین عقیده دارند مردمی که در رأس خلیج پارس و بحرین سکنی داشتند، بطرف شامات رفته و شهرهای فینیقی را تأسیس کرده در تجارت و دریانوردی معروف شدند، گروهی که ربّ النوع آسور را پرستش میکردند، بطرف قسمت وسطای رود دجله و کوهستانهای مجاور آن رفته شالوده دولت آسور را نهادند.
مهاجرت ابراهیم با طایفه خود به فلسطین و بالاخره هجوم هیکسوس هایِ سامی نژاد بمصر و تأسیس سلسلهای از فراعنه در آن مملکت نیز از نتائج غلبه عیلامیها بر ملل سامی نژاد بود. اما کینگ باین عقیدهاست، که غلبه عیلامیها در ممالک غربی دوام نیافته، زیرا عیلامیها، چون استعداد اداره کردن مملکتی را نداشتند و غلبه آنها بیشتر به تاخت و تاز شبیه بود، نتوانستند ممالک مسخره را حفظ کنند.»
و سرانجام، نابودی تمدن عیلام
در سال ۶۴۰ ق.م. آشور بانیپال پادشاه نیرومند آشور، عیلام را تصرف کرد. مردم عیلام همگی کشته شدند و دولت آنان نابود شد. تمدن دیرینه عیلام، پس از هزاران سال مقاومت در برابر اقوام نیرومندی چون سومریها، اَکَدیها، بابلیها و آشوریها از دشمن خود آشور شکست خورد و از صفحه روزگار ناپدید گردید. کتیبه آشور بانیپال در باره فتح و نابودی عیلام چنین میگوید :
« تمام خاک شهر شوشان و شهر ماداکتو و شهرهای دیگر را با توبره به آشور کشیدم، و در مدت یک ماه و یک روز کشور عیلام را با همه پهنای آن، جاروب کردم. من این کشور را از چارپایان و گوسپند، و نیز از نغمههای موسیقی بیبهره ساختم و به درندگان، ماران، جانوران و آهوان رخصت دادم که آن را فرو گیرند.
چغازنبیل
زیگورات چغازنبیل در سال ۱۹۷۹ به عنوان اثری ایرانی، در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت گردید.
بلندی آغازین این بنای با شکوه ۵۲ متر و در ۵ طبقه ساخته شده بود اما امروزه ارتفاع آن ۲۵ متر و تنها ۲ طبقه و نیم از آن باقی ماندهاست.
چیستی نام چغازنبیل
«چغازنبیل» که نام باستانی این بنا است، واژهای محلی و مرکب از دو واژه «چُغا» (در زبان لری به معنی «تپه») و زنبیل (به معنی «سبد») است که اشارهای است به مکان معبد که تپه بوده و آن را به زنبیل واژگون تشبیه میکردند. این مکان نزد باستانشناسان به «دور-اونتش» معروف است که به معنای «دژِ اونتش»» است.
اونتاش گال پادشاه ایلام باستان است که دستور ساخت این شهر مذهبی را دادهاست. بنای چغازنبیل در میانه این شهر واقع شدهاست و مرتفعترین بخش آن است.
سدههای متمادی این بنا در زیر خاک به شکل زنبیلی واژگون مدفون بود تا اینکه به دست رومن گیرشمن فرانسوی در زمان پهلوی دوم از آن خاکبرداری گردید. گرچه خاکبرداری از این بنای محدب متقارن واقع شده در دل دشت صاف موجب تکمیل دانش دنیا نسبت به پیشینه باستانی ایرانیان گردید اما پس از گذشت حدود ۵۰ سال از این کشف، دست عوامل فرساینده طبیعی و بی دفاع گذاشتن این بنا در برابر آنها آسیبهای فراوانی را به این بنای خشتی - گلی وارد کرده و خصوصا باقیمانده طبقات بالایی را نیز دچار فرسایش شدید کردهاست.
چغازنبیل؛ یادگار تمدن شکوهمند عیلام
محوطه تاریخی چغازنبیل در استان خوزستان واقع در جنوب غربی ایران، در 35 كیلومتری جنوب شرقی شهر باستانی شوش قرار گرفته است. ساخت این شهر كه حدود 1250 سال پیش از میلاد مسیح در دوران عیلامی ها آغاز شد، بعد از حمله آشوریها ناتمام ماند. هزاران خشت وآجر استفاده نشدهای که در این محوطه باقی مانده، گواهی بر این موضوع است. چغازنبیل به سال 1979 در فهرست آثار جهانی یونسكو ثبت شد.
چغازنبیل در اوایل قرن 13 قبل از میلاد توسط پادشاه ایلامی «اونتاش نپیریشا» در نزدیكی رود دز ساخته شده و «دوراونتاش» نامیده شد. معنای دوراونتاش «قلعه اونتاش» است. البته در برخی متون میخی از این شهر با عنوان «ال اونتاش» به معنی شهر اونتاش نام برده شده است.
در مركز شهر معبد عظیمی به صورت مطبق بنا شده كه امروزه دو طبقه از آن هنوز پابرجاست. این معبد «ذیقورات» نام دارد که به دو تن از خدایان بزرگ عیلامیان یعنی «اینشوشیناك» و «نپیریشا» اهدا شده. معبد چغازنبیل بزرگترین اثر معماری بر جای مانده از تمدن ایلامی است كه تا كنون شناخته شده است.
دورتا دور ذیگورات را دیواری احاطه میكرده كه در مجاورت آن در جبهه شمال غربی معابدی برای خدایان «كریریشا»، «ایشنیكرب» و «هومبان» بنا شده است. همچنین معابد دیگری در جبهه شمال شرقی قرار داشتهاند. مجموعه این معابد توسط حصار دیگری احاطه میشده است. در خارج از این حصار بقایای اندکی از خانههای شهر در سطح زمین دیده میشوند.
دورتادور شهر سومین دیوار قرار داشته كه كل شهر را محصور میكرده. طول این حصار خارجی حدود چهار كیلومتر است. در زاویه شرقی شهر و در نزدیكی حصار خارجی، كاخهای شاهی قرار داشتهاند. در زیر یكی از این كاخها پنج مقبره زیرزمینی كشف شده است كه احتمالا به خانواده شاهی تعلق داشتهاند. در طرف مقابل شهر و بر روی ضلع شمال غربی حصار خارجی مخزنی برای آب موجود است.
«ذیقورات» با تشدید بر روی حروف «ق» و «ر» كلمهای اكدی است. در ایران این كلمه عموماً «زیگورات» نوشته میشود. واژه زیگورات از فعل «زیگورو» به معنای «بلند و برافراشته ساختن» مشتق شده است. واژه چغازنبیل نیز متشکل از دو جز «چغا» به معنای تپه و زنبیل به معنای سبد است. گویا قبل از حفاری معبد، ویرانههای تپه مانند آن یک زنبیل واژگونه را تداعی میکرده است و به همین علت شهر كهن «دور اونتاش» را به این نام خوانده اند.
چرا چغازنبیل ثبت جهانی شد؟
معیار 3: مجموعه چغازنبیل گواهی استثنایی بر تمدن كهن و از دست رفته عیلامی ها است.
معیار 4: چغازنبیل نمونهای برجسته از پرستشگاه عیلامی ها است كه با معماری ویژه آن دوران بنا شده است.
بناهای مهم چغازنبیل
یکی از کهن ترین سامانه های آبرسانی جهان
چسبیده به حصار خارجی رو به جبهه شمال غربی ذیقورات، تاسیساتی متشكل از یك مخزن در خارج دیوار و یك حوض واقع در درون حصار وجود دارد و شبكه ارتباطی آنها یك سیستم متشكل از نهرهای كوچك بوده است. آب ذخیره شده در مخزن از طریق همین سیستم وارد حوضی كوچك میشده و ساكنان چغازنبیل آب مصرفی خود را از این حوض بیرون میكشیدند. برای اینكه آب به این مخزن برسد كانالی نزدیك به 50 كیلومتر حفر می شود. این كانال از رود كرخه شروع میشود.
حصار اول: این حصار در بر گیرنده ذیقورات و معابد و بنای نیایشگاه است كه در آن 6 دروازه وجود دارد و از طریق همین دروازهها زائران به محوطه معبد وارد میشدند. این حصار دارای ناودانهایی است كه وظیفه دفع آب را بر عهده داشتهاند. مصالح به كار رفته در حصار اول خشت و گلكوبیده هستند. به این حصار «تمنوس» می گفته اند.
حصار دوم: حصاری است كه حصار اول و بخشی از بناهای تاریخی چغازنبیل را در بر گرفته است.
جصار سوم: حصار سوم چغازنبیل نشانگر محدوده شهر بوده است و حصارهای اول و دوم و مجموعه بناهای چغازنبیل را در بر میگیرد. مصالح به كار گرفته شده در ساخت این حصار، عموما خشتی هستند.
در روی این دیوار ناودانهایی به فاصلههای تقریبی 47 تا 50 متر قرار گرفتهاند. این ناودانها به گونهای ساخته شدهاند كه آب را به بیرون حصار و به فاصله دوری هدایت كنند تا مانع نفوذ آب به زیر دیوار و اطراف ناودان شوند.
ورودی شاهی
: این ورودی مجلل كه در دیوار حصار خارجی شهر در ضلع جنوب شرقی نزدیك به كاخ شماره 3 باز شده است از 3 قسمت تشكیل میشود.
دروازه بزرگ
كه در حصار اول قرار داشت و شرح آن در بخش بناهای داخل حصار اول آمد.
حیاط بزرگ
زوایای این حیاط به طرف جهات اربعه است و پیادرویی از آجر شكسته به عرض 70/2 در حاشیه درونی آن وجود دارد. در ضلع جنوب غربی و در تمام طول حیاط 2 ردیف موازی از اتاقها دیده میشود كه بین آنها و دیوار حصار شهر بنبستی وجود دارد كه آبهای حیاط از آنجا جاری میشده اند. در ضلع باریك بنا و در طول حصار تنبوشهای سفالین به قطر 15 سانتیمتر از زیر دیوار میانی میگذرد كه آب اتاق درونی را به طرف اتاق طرف بیرونی هدایت میكرده است. كانال كوچكی از اتاق ردیف خارجی عبور میكند و پس از گذشتن از زیر دیوار در درون تنبوشهای دیگر آب را به بیرون یعنی به طرف جنوب غربی میریزد. در 16 متری اینجا راه آب مشابهی آب اتاقهای مجاور را با شرایطی دیقیقاً مشابه تخلیه میكند و بالاخره راه آب سومی كه مشابه راه آب قبلی است در 6 متری زاویه غربی اتاقها قرار گرفته است. روی ضلع شمال شرقی حیاط فقط یك ردیف اتاق وجود داشت.
دروازه شاهی
دروازه شاهی كه مقابل دروازه بزرگ قرار دارد، فقط یك درگاهی دارد كه با دو لنگه در بسته میشود. كف این دروازه با خشت خام فرش شده است و روی آن را با سنگفرشی از سنگ های تخت پوشانده اند. در اینجا پلكانی امكان دسترسی به پشت بام را فراهم میكند. گذرگاهی به عرض 4 متر ارتباط بین این حیاط و این دو اتاق را تأمین میكند. فقط اتاقهایی كه در طول شمال شرقی قرار دارند دارای پوشش كفی با خاك كوبیده شده هستند. در جریان كشف دروازه شاهی، در سه محل مختلف خمرههایی پیدا شدند كه در وجه خارجی دیوارها كار گذاشته شده بودند. این خمرهها بقایای اطفال سن پایین را در برداشته كه آنها هم آهكی شده بودند. این دروازه كه به دروازه شاهی معروف است، دروازه عدالت نیز نامیده شده است. در درون این دروازه بوده كه شاه عدالت را به سبك شاهانه اجرا میكرده است.
(تصویر از: پورشرف ـ بیننده تابناک)
كاخ شماره 2: این كاخ سه حیاط دارد و با خشت خام ساخته شده است. در این كاخ چندین اتاق و یك حمام نیز وجود دارد.
كاخ شماره 3: این كاخ كه در نزدیكی زاویه شرقی حصار بیرونی شهر قرار دارد، دو حیاط دارد. حیاطهای این كاخ نیز مانند كاخ شماره 2 توسط اتاق هایی متصل به هم ولی با امكانات و راحتی بیشتر نسبت به اتاقهای كاخ شماره 2 محاط شده است.
نیایشگاه نوسكو
این بنا كه در محوطه سكونت شاه قرار دارد به شكل (تی) انگلیسی است و نیایشگاه خصوصی شاه و خانواده سلطنتی بوده است.
نظرات بینندگان: