۱۳۸۷ مرداد ۱۰, پنجشنبه

صادق هدايت








زندگی‌نامه
صادق هدايت در سه شنبه 28 بهمن ماه 1281 در خانه پدري در تهران تولد يافت. پدرش هدايت قلي خان هدايت (اعتضادالملك)‌ فرزند جعفرقلي خان هدايت(نيرالملك) و مادرش خانم عذري- زيورالملك هدايت دختر حسين قلي خان مخبرالدوله دوم بود. پدر و مادر صادق از تبار رضا قلي خان هدايت يكي از معروفترين نويسندگان، شعرا و مورخان قرن سيزدهم ايران ميباشد كه خود از بازماندگان كمال خجندي بوده است. او در سال 1287 وارد دوره ابتدايي در مدرسه علميه تهران شد و پس از اتمام اين دوره تحصيلي در سال 1293 دوره متوسطه را در دبيرستان دارالفنون آغاز كرد. در سال 1295 ناراحتي چشم براي او پيش آمد كه در نتيجه در تحصيل او وقفه اي حاصل شد ولي در سال 1296 تحصيلات خود را در مدرسه سن لويي تهران ادامه داد كه از همين جا با زبان و ادبيات فرانسه آشنايي پيدا كرد.در سال 1304 صادق هدايت دوره تحصيلات متوسطه خود را به پايان برد و در سال 1305 همراه عده اي از ديگر دانشجويان ايراني براي تحصيل به بلژيك اعزام گرديد. او ابتدا در بندر (گان) در بلژيك در دانشگاه اين شهر به تحصيل پرداخت ولي از آب و هواي آن شهر و وضع تحصيل خود اظهار نارضايتي مي كرد تا بالاخره او را به پاريس در فرانسه براي ادامه تحصيل منتقل كردند. صادق هدايت در سال 1307 براي اولين بار دست به خودكشي زد و در ساموا حوالي پاريس عزم كرد خود را در رودخانه مارن غرق كند ولي قايقي سررسيد و او را نجات دادند. سرانجام در سال 1309 او به تهران مراجعت كرد و در همين سال در بانك ملي ايران استخدام شد. در اين ايام گروه ربعه شكل گرفت كه عبارت بودند از: بزرگ علوي، مسعود فرزاد، مجتبي مينوي و صادق هدايت. در سال 1311 به اصفهان مسافرت كرد در همين سال از بانك ملي استعفا داده و در اداره كل تجارت مشغول كار شد.در سال 1312 سفري به شيراز كرد و مدتي در خانه عمويش دكتر كريم هدايت اقامت داشت. در سال 1313 از اداره كل تجارت استعفا داد و در وزارت امور خارجه اشتغال يافت. در سال 1314 از وزارت امور خارجه استعفا داد. در همين سال به تامينات در نظميه تهران احضار و به علت مطالبي كه در كتاب وغ وغ ساهاب درج شده بود مورد بازجويي و اتهام قرار گرفت. در سال 1315 در شركت سهامي كل ساختمان مشغول به كار شد. در همين سال عازم هند شد و تحت نظر محقق و استاد هندي بهرام گور انكل ساريا زبان پهلوي را فرا گرفت. در سال 1316 به تهران مراجعت كرد و مجددا در بانك ملي ايران مشغول به كار شد. در سال 1317 از بانك ملي ايران مجددا استعفا داد و در اداره موسيقي كشور به كار پرداخت و ضمنا همكاري با مجله موسيقي را آغاز كرد و در سال 1319 در دانشكده هنرهاي زيبا با سمت مترجم به كار مشغول شد.در سال 1322 همكاري با مجله سخن را آغاز كرد. در سال 1324 بر اساس دعوت دانشگاه دولتي آسياي ميانه در ازبكستان عازم تاشكند شد. ضمنا همكاري با مجله پيام نور را آغاز كرد و در همين سال مراسم بزرگداشت صادق هدايت در انجمن فرهنگي ايران و شوروي برگزار شد. در سال 1328 براي شركت در كنگره جهاني هواداران صلح از او دعوت به عمل آمد ولي به دليل مشكلات اداري نتوانست در كنگره حاضر شود. در سال 1329 عازم پاريس شد و در 19 فروردين 1330 در همين شهر بوسيله گاز دست به خودكشي زد. او 48 سال داشت كه خود را از رنج زندگي رهانيد و مزار او در گورستان پرلاشز در پاريس قرار دارد. او تمام مدت عمر كوتاه خود را در خانه پدري زندگي كرد.

متن کامل داستان‌ها
بسياري از داستان‌هاي كوتاه اين نويسنده را بخوانيد. هم اكنون مجموعه‌های «سگ ولگرد» ، «سايه روشن»، «زنده بگور» و «سه قطره خون» در اينجا قابل دريافت است و سعي مي‌شود سایر داستان‌هاي صادق هدايت نیز به زودی ارائه شود. براي خواندن اين داستان‌ها بايد از برنامه Acrobat Reader استفاده كنيد.
مجموعه «سايه روشن»:






آخرين لبخند
مجموعه «سگ ولگرد»:
تاريك خانه
مجموعه «زنده بگور»:























مجموعه «سه قطره خون»:


















۱۳۸۷ مرداد ۸, سه‌شنبه

دکترعلي شريعتي، معلم انقلاب و اخلاص


شريعتی:

« ای نسل اسير وطنم. تو می دانی که من هرگز به خود نينديشيده ام، تو می دانی و

همه ميدانند که من حياتم، هوايم، و همه خواستنهايم بخاطر تو و سرنوشت تو و آزادی


تو بوده است... تو می دانی و همه ميدانند که دلم غرق دوست داشتن تو و ايمان


داشتن به توست. تو ميدانی و همه می دانند که من خود را فدای تو کرده ام و فدای تو

ميکنم که ايمانم تويی و عشقم تويی و معنی حياتم تويی و جز تو زندگی برايم رنگ و

بويی ندارد... از اميد رهايی تواست که برق اميد در چشمان خسته ام می درخشد، و از

خوشبختی تواست که هوای پاک سعادت را در ريه هايم احساس ميکنم. آزادی تو مذهب

من است، خوشبختی تو عشق من است، آيندۀ تو تنها آرزوی من است.

(م. آ. ۳، ص ۱۴۸- ۱۴۷)

نصرت رحمانی و شعر «منادی» کودتای ۲۸ مرداد




بعد از ظهر روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ وقتی اجامر و خائنان کودتاچی به رادیو دست یافتند، و در حالی که هنوز مدافعان منزل مسکونی دکتر مصدق به فرماندهی سرهنگ ممتاز از خانه ی نخست وزیر قانونی دفاع می کردند، عده ای از آن مزدوران، از جمله شمس قنات آبادی و میراشرافی (صاحب روزنامه ی جنجالی آتش) میکروفون رادیو را بدست گرفته مدتی برای مرعوب کردن ملت ایران نعره می زدند که « ملت پیروز شد؛ فاطمی قطعه قطعه شد؛ مصدق کشته شد؛ ...»؛ مردم ایران که به استثناء مشتی خود فروخته و سرسپرده ی انگلستان و دربار همگی پشتیبان دولت قانونی و ملی مصدق بودند از شنیدن این اخبار بشدت پریشان شدند و بویژه سخت نگران جان و سلامت رهبر محبوب نهضت ملی بودند. تا زمانی که، پس از حدود چهل و هشت ساعت خبر بازداشت دکتر مصدق، که همراه با چند تن از همکارانش، خود را به مقامات مستقر معرفی کرده بود، پخش شد و مردم از تندرستی او آگاه شدند این نگرانی شدید ادامه داشت و مردم از این جهت نیز ساعات سخت درد ناک و ناگواری را می گذراندند.
با اینکه در تمام این مدت همه ی مردم هنوز در نهایت تأثر از سقوط دولت محبوب خود بودند و به یکدگر می گفتند« گویی روی جامعه خاک مرگ پاشیده اند»، اما با پخش خبرسلامت دکتر مصدق، گویی موهبتی الهی برآنان نازل شده باشد، توانستند لمحه ای یک نفس راحت بکشند و باز هم بجان دکتر مصدق دعا کنند،و در انتظار اخبار بعدی که پی درپی بصورت شایعات بد و خوب ِ گوناگون می رسید، دست کم این یک خبر را به یکدیگر شادباش بگویند. بدنبال این حوادث بود که در دیماه، یعنی حدود پنج ماه بعد، شعر منادی از نصرت رحمانی منتشرشد. در این اثر شاعر از زبان «منادی»، خبر« زنده بودن سردار» را، در جّوی مشحون از اندوه و وحشت و ارعاب، بیان داشته بود. در آن دوران نام نصرت رحمانی، که چند سالی بود بصورت یکی از با استعداد ترین شاعران نو پرداز نسل خود در عرصه ی شعر ایران ظاهر شده بود، درخشیدن آغازکرده بود.
آثار بعدی او نشان داد که آوازه ی بلند این سخنسرای پرمایه بی دلیل نبوده و او با آفرینش سبک و زبان و مضامینی از هر جهت بدیع بر بلند ترین قله های شعر معاصر و بلکه اشعار همه ی اعصار زبان فارسی جای گرفت. رحمانی، که مانند دوستانش، در اشعارش نیز از خود به نصرت نام می برد، در سال ۱۳۷۹ در سن۷۰ سالگی درگذشت.
(احترام آزادی)

منادی
یا
«سردار زنده است!...»
نصرت رحمانی (دیماه ١٣٣۲)




درظلمت فشرده ی یک شام وهمناک
یک قطره خون ز حنجره ی مرغ شب چکید
خاری برُست بر سر بیراهه ی کویر
شعری به آسیاب دو دندان من لِهید


در نعره های خامشی و مرگ نعره ها
تیغ سکوت دوخت لبان امید را !
اشکی فتاد و شمع فروخفت و ماه مرد
کفتار خورد لاشه ی مردی شهید را


ای قصر های مات! کجا شد حماسه ها؟
سردارِ پیرِ شهرِ طلای سیاه* کو؟
خورشید از چه روی نمایان نمی شود؟
مداح هرزه شاعرِ آن بارگاه**کو؟


برف از درخت کاج فروریخت، سارها
در آبی و کبود افق دور می شدند
سگ پارس کرد، جغد به بیغوله ای گریخت
خفاش ها ز نور شفق کور می شدند!


روبان سرخ دخترکی را گرفت باد
آن را به شاخه های بلند چنار زد
شب دست و پای می زد و افتاد و جان سپرد
در کوچه های شهر منادی هوار زد:
ــ سردار زنده است!...


*) اشاره به دکتر مصدق
**) منظور از «مداح هرزه، شاعر آن بارگاه...» شاعر چاپلوس و تـُنـُک مایه ای بود بنام صادق سرمد که به هرمناسبتی شعری بی مایه و سرشار از مداهنه تقدیم محمد رضا شاه می کرد و بهمین مناسبت به شاعر مداح درباری معروف شده بود. با این اشاره نصرت رحمانی از او نمادی ساخته از چاپلوسان و مدیحه سرایان درباری

۱۳۸۷ مرداد ۷, دوشنبه

میرزا کوچک ( سردار جنگل )توّلد ۱۲۵۷ ه.ش. ــ وفات ۱۳۰۰ ه.ش.







شاعر آزاده گیلانی خلیل دانش پژوه تصنیف زیر را متعاقب مشاهده سر بریده میرزا سروده است خوانده میشود)


تا بر تنم توان و تا قرار است

قـرار است
در دل مر از کرده ات شرار است
شـرار است
در سینه ام از شیوه ات غباراست
غبـار است
نی در خورشأن تو شهریار است
ریـار است
ایوطن ! تو آباد نمیشـی ــ مــلـّت ! تو آزاد نمیـشـی

ایدل ! دگد شاد نمیشی چـرا کـه ما ملولیم جهولیم

بـــی دانش و فضولیـــم بـــی دانش و فضولـیــــم

این سر که سربلند و مه جبین است
جبیـن اسـت
یـا آفـتــاب و طـالــع زمـیـــن اســت
زمـیـن اسـت
خاکش زعشقت ایوطن عجیـن اسـت
عجیـن است
انصاف ده که مزد سـر نه ایـن اســت
نه این است
ایوطن ! تو آباد نمیشـی ــ مــلـّت ! تو آزاد نمیـشـی

ایدل ! دگد شاد نمیشی چـرا کـه ما ملولیم جهولیم

بـــی دانش و فضولیـــم بـــی دانش و فضولـیــــم

ایـــن قهرمـــان مــدافـع وطــن بــود
وطــن بود
لشکر کش و شجاع و صف شکن بود
شکن بود
یزدان صــفــت بجــنگ اهــرمن بود
رمـن بــود
کی مثـل مـا بفــکــر مــا و من بود
و مـن بود
ایوطن ! تو آباد نمیشـی ــ مــلـّت ! تو آزاد نمیـشـی

ایدل ! دگد شاد نمیشی چـرا کـه ما ملولیم جهولیم

بـــی دانش و فضولیـــم بـــی دانش و فضولـیــــم

آرشيوجغرافيای جهان




Citiesand Towns
CulturalLandscapes
Conservationand Environment
Military Battlesand Campaigns
Discoveryand Exploration
Transportationand Communication
General Maps
Geography and Map Division, Library of Congress
Search by Keyword Browse by Geographic Location Index Subject Index Creator Index Title Index
The Geography and Map Division of the Library of Congress holds more than 4.5 million items, of which Map Collections represents only a small fraction, those that have been converted to digital form.
The focus of Map Collections is Americana and Cartographic Treasures of the Library of Congress. These images were created from maps and atlases and, in general, are restricted to items that are not covered by copyright protection.
Map Collections is organized according to seven major categories. Because a map will be assigned to only one category, unless it is part of more than one core collection, searching Map Collections at this level will provide the most complete results since the indexes for all categories are searched simultaneously.
Searching Map Collections
The mission of the Library of Congress is to make its resources available and useful to Congress and the American people and to sustain and preserve a universal collection of knowledge and creativity for future generations. The goal of the Library's National Digital Library Program is to offer broad public access to a wide range of historical and cultural documents as a contribution to education and lifelong learning.
The Library of Congress presents these documents as part of the record of the past. These primary historical documents reflect the attitudes, perspectives, and beliefs of different times. The Library of Congress does not endorse the views expressed in these collections, which may contain materials offensive to some readers.
Special Presentations:

Meeting of Frontiers: Collections from the Library of Congress: Maps
Puerto Rico at the Dawn of the Modern Age: Selected Cartographic Items
Cities and Towns
Panoramic Maps
Conservation and Environment
Mapping the National Parks
Discovery and Exploration
General Maps
Cultural Landscapes
American Colonization Society's Liberia Maps
Military Battles and Campaigns
American Revolution and Its Era Maps and Charts
Civil War Maps
The Rochambeau Map Collection
Transportation and Communication
Railroad Maps
Understanding the Collection
Collection Connections
Working with the Collection
Searching Map Collections
How to Order Reproductions
Viewing Maps
Map Images Background Information
Digitizing the Collection
Cataloging the Collection
Copyright and Other Restrictions
American Memory Search All Collections Collection Finder Learning Page
The Library of Congress
Contact Us
Please Read Our
May-03-2005

۱۳۸۷ مرداد ۴, جمعه

پیام دکتر محمد مصدّق به مناسبت سالروز 30 تیر)دوشنبه شب 9 / 4 / 1332 )

پيشوای ضد استعمار، بر تربت شهدای سي تير




هموطنان عزیزم، به مناسبت تصادف با روز 30 تیر به یادبود شهیدانی که جان خود را در
راه استقلال و عظمت کشور فدا کرده اند مراسمی برپا خواهید کرد که هم مراتب تکریم و
احترام قبلی خود را به روح پاک این سربازان مجاهد راه حریّت و آزادی تقدیم کنید و هم
بدین وسیله ایمان و علاقه باطنی خویش را به ادامه مبارزه ای که این رادمردان فداکار در راه آن
شربت شهادت نوشیده اند ابراز و اظهار تمایید.
روز 30 تیر در تاریخ مبارزات ممتدِ ملت ایران فراموش نشدنی است زیرا دراین روز تمام
افراد ملت از هر طبقه و مقام در مقابل تحریکات اجانب یک دل و یک زبان قیام و اقدام
کرده اند و تا به مقصود نرسیدند از پای ننشستند.
در این روز تاریخی عده ای از گرامی ترین فرزندان ما به افتخار شهادت نائل شدند و با
خون پاک خود نهال آمال ملت را آبیاری کرده اند تا به همت آیندگان روزی بارور و سایه گستر
شود و ملت ایران از نعمت امن و آستایش و استقلال واقعی و آزادی حقیقی برخوردار گردد.
اگر در آن روز آن مردم بیدار و هوشیار نبودند و این حادثه را با ایمان و علاقه بی شائبه
نسبت به ادامه نهضت ملی تلقی نمی کردند و زمام سرنوشت خویش را به دست حوادث نامعلوم می
سپردند نه تنها آینده خود را دچار خطرات عظیم کرده بودند بلکه به افتخارات
گذشته خویش نیز خط محو و بطلان می کشیدند.
اما خوشبختانه به عکس آنچه اجانب تصور می کردند ملت ایران با روشن بینی و بصیرت
کامل به آینده خود می نگریست و خویشتن را برای مقابله با هر حادثه ای که او را از ادامه مبارزه
باز دارد آماده و مهیا می داشت و از هیچ مشکلی حتی مرگ، بیم و حراس به دل راه نمی داد.
حادثه 30 تیر بوته امتحانی شد که ملت ایران را در خود گداخت و زر خالص او را از عیار
فساد و تباهی جدا کرد و محک تجربه ای بود که افراد بی اراده و سست عنصر و همچنین
خیانتکاران به مصالح ملی و دست نشاندگان سیاست اجنبی از آن آلوده و رسوا آمدند.
پس اگر در این حادثه عده ای از عزیزترین فرزندان ما به درجات شهادت رسیدند برای
وصول به هدف مقدسی بود که این قیام ملی در پیش داشت و فنای ظاهری آنان ضامن بقای
استقلال کشور و دوام حیات ملت شد و چون به طیب خاطر برای جهاد در راه حق و حقیقت
و تقوی و فضیلت تن به مرگ دادند در این سودا سرمایه حیات و زندگانی جاوید حاصل
کردند و در مقابل این فداکاری البته تا ایران باقی است نام این آزادمردان در سرلوحه و دیباچه تاریخ
افتخاراتن کشور به عظمت و بزرگی ثبت و ضبط خواهد شد و اثری که با خون پاک خود در تحکیم
مبانی ملت و اساس استقلال مملکت بر جای گذارده اند یاد آنان را پیوسته در
دل های ما و نسل آینده باقی و برقرار خواهد گذاشت.
هموطنان عزیزم، نهضت مقدس 30 تیر نشان داد که ملت ایران در مبارزه با اجانب
به پایداری و استقامت مصمم است و ثابت کرد که این ملت آنجا که پای شرافت و استقلال
مملکت در میان باشد مرگ را بر زندگی آلوده به ننگ و رسوائی ترجیح می دهد و به هیچ
قیمت از ادامه نهضتی که آن را به بهای خون فرزندان خود خریده است باز نخواهند ایستاد.
لابد به خاطر دارید که سال گذشته در چنین روزهائی دولت از ادامه خدمتگزاری مأیوس
شد زیرا از هر جانب خود را با موانع و مشکلاتی مواجه می دید که دست سیاست اجنبی
فراهم کرده بود در آن ایام نیز مانند این روزها دست تحریکات و دسایس اجانب از هر جانب
در کار بود و دولت که می بایست تمام کوشش و نیروی خود را در آن دقایق حساس در راه
پیشرفت آمال ملت صرف کند بیشتر اوقات خود را برای مقابله و مراجعه به اینگونه
تحریکات مصروف می داشت و در نتیجه از هدف اصلی خود که پیشرفت نهضت ملی بود
باز می ماند و این تنها آرزوی بیگانگان بود که دولت را خسته و ناتوان کنند و از میدان مبارزه
به در برند. عاقبت این گرفتاری ها و کارشکنی ها دولت را چنان در تنگنا و وفشار گذاشت که
راهی جز کناره گیری در پیش نداشت و ناچار شد بار مسئولیتی را که ملت بر دوش او گذاشته
در نیمه راه مبارزه بر زمین گذارد.
اما بلافاصله معلوم گشت که ملت ایران با کنره گیری این دولت از کار موافق نیست و
به هر قیمت که ممکن باشد نخواهد گذاشت این جهاد مقدس بی نتیجه و ناتمام بماند.
قیام بی نظیر سی ام تیر و فداکاری بی مانندی که عموم افراد ملت در این روز از خود نشان داده اند
نمودار واضحی از عزم راسخ ملت ایران به دوام و بقای نهضت ملی بود که به صورت ابراز عقیده
عمومی دایر به بقا و ادامه خدمتگزاری این دولت در آمد.
این رستاخیز ملی ثابت کرد که ملت ایران با واقع بینی و توجه کامل به مصالح خویش راه
خود را انتخاب کرده و دیگر به هیچ قیمتی از آن باز نخواهند گشت. بیگانگان که در کمین
بودند در این واقعه دانستند که اینبار برخلاف انتظار با ملتب بیدار و علاقمند به استقلال
خویش سر وکار پیدا کرده اند و دیگر ممکن نیست با حیله و نیرنگ این ملت را از ادامه
طریقی که به دشواری پیموده است باز دارند و او را به همان سر منزل اول برگردانند و مردمی را
که برای تأمین مقاصد حقه ملی خود با کمال شهامت و شجاعت حتی تن به مرگ داده اند
بفریبند.
امروز هم اگرچه نفع طلبی عده ای معدود روزنه امیدی در پیش چشم آنان گشوده است و
در تاریکی یأس و حرمان راهی در پیش پای مطامع خود می بینند ولی چون هنوز اکثریت
قریب به اتفاق ملت در عزم خود راسخ و در تصمیم خویش پایدار است هرگز به مقصود
نخواهند رسید و از این غبار کدورت کم ترین گردی بر دامان ملت ایران نخواهد نشست.
هموطنان عزیزم، قیام 30 تیر و جانفشانی و استقامت بی دریغ ملت و قطع امید اجانب از
این که بتوانند در مبانی اتحاد و اتفاق ما رخنه ای ایجاد کنند در پیشرفت ملت ایران به سوی
مقصد و هدف نهائی خود بیش از آنچه بتوان گفت پر ارزش بود و مفید و موثر افتاد. اکنون بر
ما فرض و واجب است که این سرمایه معنوی را که در بهای خون پاک عزیزان خود به دست
آورده ایم و بزرگ ترین ضامن پیروزی ملت در این مبارزه و جهاد مقدس خواهد بود مفت و
رایگان از دست ندهیم اتحاد و اتفاق خود را با کمال دور اندیشی و خالی از هرگونه شائبه
غرض ورزی و کینه توزی حفظ کنیم و نگذاریم حریف مکار این حربه قاطع را از دست ما
بگیرد و با ایجاد نفاق و پراکندگی چنان به خود سرگرم و مشغول کند که آمال ملی خویش
را به کلی فراموش کنیم و از پیشرفت به سوی مقصد نهائی باز مانیم.
ملت ایران اگر خواسته باشد در ردیف سایر ملل بزرگ جهان مقام و موقعیتی را که
شایسته او و گذشته پر افتخار اوست بار دیگر احراز کند باید از محرومیت و مشکلات نگریزد
و از فداکاری و جانبازی نترسد ما نباید زندگانی را به هر صورت و کیفیت که به ما عرضه
می شود دوست بداریم و بدان قانع و خرسند باشیم اگر زندگانی توأم با آزادی و استقلال
نباشد به قدر پشیزی ارزش نخواهد داشت برای رسیدن به این هدف عالی تاریخ زندگی ملل
بزرگ عالم شاهد مبارزات و مجاهدات و گذشت ها و فداکاری ها است.
سرنوشت ملت ایران نیز در طول تاریخ خود همواره با این گونه محرومیت ها و مصایب
توأم و همراه بوده است و در همه این موارد ملت ما موانع و مشکلات را با بردباری و
شکیبائی تحمل و تلقی کرده و سر انجام از آن پیروزمند و سربلند بیرون آمده است.
جای تأسف نیست که جمعی از برادران و فرزندان گرامی ما در واقعه 30 تیر جان خود را
در راه حفظ سعادت و عظمت ملت ایران فدا کرده اند و با این فداکاری سرمایه افتخار جاوید
برای خود و خاندان خویش اندوخته اند.
جای تأسف موقعی خواهد بود که خدای ناخواسته ملت نتواند از این فداکاری های
بی دریغ فرزندان خود نتیجه ای که لازم است به دست آورد و از این خون های مقدسی که
ریخته شده بهره ای که شایسته است نتواند تحصیل کند، آن هم یقین دارم که با حس تشخیص
و موقع شناسی ملت ایران هرگز پیش نیاید و آرزوی ما در حفظ استقلال و تجدید دوران مجد
و عظمت دیرین این کشور باستانی هرچه زودتر تحقق پیدا کند

۱۳۸۷ تیر ۲۷, پنجشنبه

ماجرای 50 روز شکنجه های وحشیانه بهروز جاوید طهرانی در سیاهچالهای زندان گوهردشت کرج(2

فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایراندر اینجا یادی از پیرمرد شاد و شوخ طبعی می کنم که در آن اطاق عمومی در آن 7 روز دیده بودمش، همۀ زندانیان وی را رضا پنگوئن صدا می کردند،چون شبیه پنگوئن راه می رفت.یک روز غروب جمعه،زندانیان خیلی دلگیر بودند. برای همین به سطل زباله ها آب می زنند واز آن بجای طنبک استفاده کرده و شروع به نواختن کردند. پیرمرد دل شاد ( رضا پنگوئن) که همۀ ما وی را دوست داشتیم اولین دوطلبی شد که به میدان آمد و شروع به رقصیدن کرد.هنوز 5 دقیقه ای نگذشته بود که یکی و دو پاسداربند با باطومهای سبز لجنی وارد شدند. اولی با چشم دنبال پیرمرد بیچاره ( رضا پنگوئن) می گشت. وقتی وی را دید با عصبانیت گفت: خواهر ....، تو رضا پنگوئنی یا رضا جمیله؟ و چنان وی را کتک زدند که دست وی از 3 نقطه شکست اکنون به یاد ندارم دست راست وی بود یا دست چپ. لازم است که این را هم بگویم که بعدها رضا پنگوئن هر چه پیگیری کرد نتوانست کاری کند که زندان حداقل با هزینۀ خود دست وی را گچ بگیرد، و تازه وی را نیز تهدید کرده بودند هر کس سئوال کرد بگوید از پله افتاده و دستهایش شکسته است.بقیه افراد که ضرب می زدند و می رقصیدند نیز همگی در کف راهرو فلج شدن،در حین فلج شدن یکی از نگهبانان با یک آفتابه روی آنها آب ریخت و همه را خیس نمود. وی باطوم برقی را روی آخرین درجه گذاشته بود و آن را به آب می زد اینگونه هر 3 زندانی دچار شوک می شدند و همه با هم به هوا می پریدند.پاسدار بندها هم حسابی می خندیدند من نمی دانم این کار چه لذتی برای پاسداربندها داشت آن 10 نفری که چشم مرا بسته بودند، دستهایم را از پشت بسته بودند و پاهایم را پابند زده بودند و چند نفری مرا می زدند چه لذتی می بردند.شاید واقعا نیاز به این داشته باشند که به یک روانپزشک مراجعه کنند.روز آخری که از انفرادی ها خارج میشدم چیز جالبی توجه مرا جلب کرد. پشت در ورودی سالن، جایی که ما هرگز ندیده بودیم. و جایی که زندانیان باید با چشم بند از آنجا تردد می کردند آیینامه انظباطی ها ی اطاق عمومی را نوشته بودند. ما باید 2 بار در هفته به حمام می رفتیم،که یکبار آن هم خیلی اوقات انجام نمی شد و اگر هم می بردند با کلی منت این کار انجام می دادند، در ضمن در آن هفته ای 2 بار هواخوری در آیینامه ذکر شده بود که اصلا چنین اتفاقی نیافتاد( هر گز به هواخوری نرفتیم). آن آیینامه فقط برای بازدیدکنندگان و مهمانان رئیس زندان بودند در آنجا فهمیدم اصلاح و تربیتی قوۀ قصائیه و سازمان زندانها که از آن دم می زنند، چهار چیز است: 1- چشم بند 2-دست بند 3 – پابند 4 – باطوم
پایدار وطن همیشه،
بهروز جاوید طهرانی
تنها زندانی بازمانده از قیام دانشجویان 18 تیر 1378
زندان رجائی شهر کرج(گوهردشت) بند 2 فرعی 520 تیر 1387

چرا نه؟ درباره ایران Uri Avnery برگردان ناهید جعفرپور

ناپلئون پیشنهاد کرده بود که اگر سیاست یک کشور را می خواهی بفهمی، به نقشه جغرافیائی آن کشور نگاه کن.
هر کسی که می خواهد بداند آیا اسرائیل یا آمریکا می خواهند به ایران حمله کنند، باید به نقشه تنگه هرمز نگاهی بیاندازد. تنگه ای که ایران را از شبه جزایرعربی جدا می سازد.
از طریق این راه آبی که عرضش 34 کیلومتر می باشد، کشتی هائی در حرکتند که بین 1،3 تا 1،5 حجم نفت جهان و همچنین نفت ایران، عراق، عربستان سعودی، کویت، قطر و بحرین را حمل و نقل می کنند.
اکثر کسانی که در باره حمله اجتناب ناپذیر آمریکا و اسرائیل به ایران نظر می دهند به این نقشه جغرافیائی توجه ای نمی نمایند.
همواره در باره یک حمله هوائی صحبت می شود. گفته می شود که هواپیما های جنگنده قدرتمند آمریکا که در خلیج فارس مستقرند از طریق کشتی های هواپیما بر به هوا پرواز می کنند و از مقرهای نظامی آمریکا که در منطقه تقسیم شده اند، تمامی پایگاه های اتمی ایران ـ و در چنین موقعیت خوبی تمامی نهاد های دولتی، تاسیسات نظامی و مراکز صنعتی و تمامی مراکزی را که می خواهند بمب باران می کنند. آنها ازبمب هائی استفاده می کنند که عمیقا به زمین فرو می روند. خیلی راحت و ساده و شیک خواهند گفت بای بای ایران، بای بای آیت الله ها و بای بای احمدی نژاد!
اگر اسرائیل تنها به ایران حمله کند در این صورت این حمله به گستردگی حمله آمریکا نخواهد بود. حمله کنندگان می توانند امیدوار باشند که تاسیسات اتمی ایران را بمب باران کنند و به سلامت به خانه خود برگردند.
من یک خواهش کوچک دارم: قبل از اینکه حمله را شروع کنید بار دیگر نگاهی به نقشه جغرافیائی تنگه هرمز بیاندازید، تنگه ای که احتمالا نامش را از هرمزخدای زردشتیان گرفته است.
عکس العمل اجباری ایران به بمباران ها بستن تنگه هرمز خواهد بود. این طبیعی خواهد بود حتی بدون توجه به توضیحات ژنرال ارشد ایران که چند روز پیش اعلام گردید.
ایران بر تمامی کشورهای اطراف تنگه مسلط است و می تواند از طریق موشک هایش و همچنین حملات زمینی و دریائی تنگه هرمز را ببندد.
اگر این اتفاق بیافتد در این صورت قیمت نفت سریعا بالا خواهد رفت و بیش از بشکه ای 200 دلار خواهد شد. این مسئله بدنبال خود زنجیره ای از عکس العمل ها را خواهد آورد: دپرسیونی جهانی و فلج شدن تمامی صنایع جهان و صعود فاجعه بار بیکاری در آمریکا، اروپا و ژاپن.
برای اینکه از این خطر گذر نمود آمریکا باید بخش اعظم ایران و شاید تمامی این کشور بزرگ را اشغال نماید. اما آمریکائی ها حتی بخش کوچکی از نیروهای لازم نظامی را در اختیار ندارند که این کار را بکنند. زیرا که تمامی نیروی زمینی شان در عراق و افغانستان درگیر می باشند.
کشتی های قدرتمند جنگی آمریکا ایران را تهدید می کنند. اما در همان لحظه ای که تنگه هرمز بسته شده است این کشتی ها شبیه کشتی های مدل درون بطری عمل می نمایند. شاید این همان خطری است که رئیس کشتی های جنگی آمریکا را وادار نمود در این هفته کشتی هواپیما بر آبراهام لینکن را از خلیج فارس بیرون ببرد ـ البته ظاهرا بخاطر شرایط پاکستان
این مسئله این امکان را باز می گذارد که آمریکا از طریق یک نماینده وارد عمل گردد. اینکه اسرائیل حمله کند و با این کار پای آمریکائی ها رسما وسط کشیده نشود و مسئولیت آن به گردن آمریکا نیافتد .
واقعا؟ اما ایران اعلام کرده است که وی یک حمله اسرائیلی را بنام حمله آمریکا خواهد دانست و به توازن آن پاسخ خواهد داد. به نحوی که از سوی آمریکا مورد حمله قرار گرفته است.
و این ادعا درست است زیرا که هیچ دولت اسرائیلی هیچگاه به این فکر نمی کند که یک چنین عملیاتی را بدون اجازه و توافق آمریکا آغاز نماید. یک چنین تائیدی وجود نخواهد داشت.
پس این مانورهای نظامی چه مفهومی دارند. مانورهائی که اینچنین صفحات اول رسانه ها را در سراسر جهان به خود مشغول نموده اند؟
هواپیماهای جنگی آسرائیلی ها در فاصله ی 1500 کیلومتری از کرانه ما مانورهای نظامی انجام داده اند و ایران هم با موشک های شهاب خود که بردی برابر دارد به آنها پاسخ داده است.
یک چنین مانور هائی را امروزه " جنگ روانی" نام گذاشته اند. این جنگ روانی را سیاستمداران شکست خرده انجام می دهند تا بدین وسیله افکار شهروندانشان را منحرف سازند و در آنها ایجاد ترس نمایند. همچنین یک چنین عملیاتی بیشتر برای نشان دادن در تلویزیون انجام می پذیرد. اما یک عقل سالم انسانی بما می گوید که اگر کسی یک حمله ناگهانی را طرح ریزی می کند، هیچگاه تلاش نمی کند قبلا آنرا لو دهد. مناخیم بگین هیچگاه در ملع عام قبل از اینکه بمب افکن های خود را روانه کند تا رآکتور های عراق را بمب باران کنند مانوری انجام نداد. حتی آهود المرت هم قبل از بمب باران ساختمانی مرموز درسوریه در باره مقاصدش صحبتی نکرد.
از زمان کورش کبیر پادشاه بنیان گذار امپراطوری ایران در 2500 سال پیش که به تبعیدیان اسرائیلی بابل اجازه رفتن به بیت المقدس ( اورشلیم) و ساختن عبادتگاه شان را صادر نمود، روابط اسرائیل و ایران همواره افت و خیز داشته است.
تا انقلاب خمینی رابطه ای تنگ میان اسرائیل و ایران وجود داشت. اسرائیل سازمان مخوف امنیتی شاه " ساواک" را تعلیم می داد. شاه در بنای:
Eilat-Ashkalon-Pipeline
برای دور زدن کانال سوئز شریک بود. ایران هنوز هم تلاش می کند پول نفتی را که آنزمان فروخته بود، دریافت کند. شاه به ارتش اسرائیل کمک نمود که افسرانی در بخش کردنشین عراق وارد کند وآنها زمانی که مصطفی بارزانی بر علیه صدام حسین شورش نمود با وی همراهی نمودند. این عملیات زمانی خاتمه یافت که شاه با صدام حسین یک معامله نمود وکردهای عراق را لو داد. اما همکاری اسرائیلی/ایرانی مجددا زمانی که صدام حسین به ایران حمله نمود برقرار شد. در فاصله این جنگ طولانی مدت و وحشتناک ( 1980 ـ 1988) اسرائیل مخفیانه از آیت الله های ایران پشتیبانی می نمود. رسوائی " ایران گیت" تنها بخش کوچکی از این تاریخچه بود.
آریل شارون همانطوری که من در گذشته نوشتم بی تمایل نبود که نقشه ای برای اشغال ایران طرح نماید. در سال 1981زمانی که وی بعنوان وزیر دفاع انتخاب شد، من مقاله ای مفصل در باره وی نوشتم. وی در آن زمان با من در باره این ایده صحبت نمود: بعد از مرگ خمینی اسرائیل قصد داشت در مسابقه با شوروی برسر ایران از شوروی جلو بزند. قرار بود که ارتش اسرائیل بمدت چند روز ایران را اشغال کند و سپس این کشور را به آمریکائی ها که قبلا برای این منظور تسلیحات بسیاری در اسرائیل انبار نموده بودند تحویل دهند. او همچنین نقشه جغرافیائی را که می خواست برای جلسه استراتژیک سالانه در واشنگتن همراه ببرد به من نشان داد. این نقشه بسیار خوب طراحی شده بود اما بنظر می رسد که وی نتوانست آمریکائی ها را با این نقشه متقاعد سازد.
حال ایران یک قدرت منطقه ای است. بی فایده است اگر که این مسئله را نفی کنیم. جالب اینجاست که آنها باید در واقع از جرج بوش تشکر کنند و حتی اگر کمی از این قدردانی را می فهمیدند عکس تمام قد جرج بوش را در میدان مرکزی تهران نصب می کردند.
نسل های طولانی عراق دربان دنیای عرب بود. در واقع وی دیوار دنیای عرب در مقابل شیعیان ایرانی بود. باید به یاد آورد که در زمان جنگ ایران/عراق شیعیان عرب عراق با حرات زیاد بر علیه شیعیان ایران مبارزه می کردند.
زمانی که رئیس جمهور جرج بوش به عراق حمله کرد، باعث شد تا قدرت ایران درکل منطقه گشایش یابد ورشد کند. نسل آینده تاریخ شناسان در باره این آکسیون که نیاز به فصلی جداگانه در مبحث" مارش احمقیت" دارد، تعجب خواهند نمود.
همین امروز روشن است که هدف واقعی آمریکائی ( همانطوری که من از همان ابتدا ادعا نمودم)چیزی نبود جزاینکه نفت منطقه را( دریای خزر و خلیج فارس) تصاحب کند و در مرکز این منطقه پادگان آمریکائی را مستقر سازد. این هدف به واقع هم برقرار شد ـ آمریکائی ها همین حالا در این باره صحبت می کنند که ارتش آنها صدها سال طولانی در عراق خواهد ماند و همین حالا آنها با این مشغولند که ذخایر بزرگ نفت عراق را بین چهار یا پنج شرکت بزرگ نفتی آمریکائی تقسیم کنند. اما این جنگ بدون منطق گسترده استراتژیکی و بدون نگاه کردن به نقشه جغرافیای سیاسی شروع گردید. برای آنان مشخص نشده بود که چه کسی دشمن اصلی آمریکا در منطقه است. اما این روشن بود که هدف اصلی کجاست. نقطه مثبت رهبریت بر عراق شاید از وزنه کمتری برخوردار باشد تا از صعود ایران بعنوان قدرت نظامی اتمی و سیاسی ای که متحدین آمریکا در دنیای عرب را تحت نظر خواهد داشت.
اسرائیل را در این بازی کجا باید قرار دهیم؟
سال هاست که ما با یک کارزار تبلیغاتی بمب باران می شویم که تلاش های اتمی ایران را بعنوان خطری برای اسرائیل تصویر می کند. فلسطینی ها را فراموش می کند، حماس رافراموش می کند، حزب الله را فراموش می کند، سوریه را فراموش می کند ـ تنها خطری که موجودیت کشور اسرائیل را تهدید می کند بمب اتم ایران است.
من تکرار می کنم آنچه را که قبلا گفته ام. من قربانی این ترس ازموجودیت نیستم. زندگی البته بدون بمب اتم ایران بهتر است و احمدی نژاد هم موجودی خوشحال کننده نیست اما اگر اوضاع به آن بدی هم بشود ما توازن وحشت میان هردو ملت خواهیم داشت. درست بمانند توازن وحشت میان آمریکا/شوروی که انسانیت را از جنگ جهانی سوم نجات داد و یا توازن وحشت میان هندوستان/پاکستان که برای اولین بار فضائی برای نزدیک شدن این دو کشور که از هم بدشان می آمد به وجود آورد.
با توجه به تمامی این مسائل به خود اجازه می دهم پیش بینی کنم که حمله نظامی به ایران نخواهد شد ـ نه از سوی آمریکا و نه از سوی اسرائیل.
در حالیکه من این چند خط را می نوشتم، چراغ قرمزکوچکی در خاطرم روشن شد. این چراغ قرمز در رابطه با خاطره ای است که در جوانی من اتفاق افتاده من در آن موقع خواننده مشتاق مقالات هفتگی ولادمیر یابوتینکیز که بخاطر سبک روشنش و منطق باحالش تحت تاثیرش قرار داشتم ، بودم. در ماه اوت 1939 وی مقاله ای نوشت که در آن وی بطورسیستماتیک ثابت نموده بود که با وجود تمامی شایعات جنگی شروع نخواهد شد. منطق وی این بود که تسلیحات مدرن آنچنان وحشتناکند که هیچ کشوری بخود اجازه نمی دهد جنگی را آغاز نماید. چند روز بعد آلمان به لهستان حمله کرد و جنگی را آغاز نمود که وحشتناک ترین جنگ در تاریخ بشریت بود و با پرتاب بمب اتم از سوی آمریکا بر سر هیروشیما و ناکازاکی خاتمه یافت. از آن زمان تا کنون ـ 63 سال ـ هیچ تسلیحات اتمی در یک جنگ مورد استفاده قرار نگرفت.
رئیس جمهور بوش می خواهد موقعیت شغلی خود را با فوش و رسوائی به پایان برساند.یک چنین سرنوشتی بی صبرانه منتظر آهود المرت هم می باشد. برای این قبیل سیاستمداران امتحان کردن آخرین ماجراجوئی ها وجود دارد. آخرین شانس برای جایگاهی شایسته در تاریخ.
با وجود این من در تشخیص خود باقی می مانم و اعتقاد دارم که این اتفاق نخواهد افتاد.

۱۳۸۷ تیر ۲۲, شنبه

دکتر عبدالرحمن قاسملو و کردستان

هدف از گردآوری این مجموعه، آشنایی با یکی از پراهمیت ترین دوره های تاریخ کردستان و ایران است. خوانندگان این مجموعه با بسیاری از رویدادها و شخصیت های آن دوران آشنایی دارند، اما آشنایی با اندیشه های آنان در همان عصر، و جایگاه اندیشه ورز ایشان از زبان خود آنها بسی جالب تر می نماید ...
اخبار روز:
www.akhbar-rooz.com
يکشنبه ٨ ارديبهشت ۱٣٨۷ - ۲۷ آوريل ۲۰۰٨
عده‌ای می‌خواهند مردم کردستان را در مقابل دولت قرار دهند ـ قاسملو امیدواریم مسائل کردستان از راههای مسالمت آمیز حل شود. به عکس آقای بازرگان،آیت‏الله خمینی به ما وقت ملاقات دادند و تقاضای اعزام هیات به کردستان را پذیرفتند. رادیو تلویزیون واقعیت را تا حد زیادی تحریف شده منتشر می‌کند. چهار هزار تن از مردم نقده آواره هستند. عبدالرحمن قاسملو دبیر حزب دموکرات کردستان در یک مصاحبه مطبوعاتی که پیش از ظهر دیروز در هتل کنتینانتال انجام شد، پیرامون مساله خودمختاری کردستان، حوادث نقده، ملاقات با امام خمینی، آیت الله العظمی شریعتمداری و تماس با دولت توضیحاتی داد. قاسملو در آغاز گفت:
« خواست اصلی ما عبارت بود از شعاری که الان تبدیل شده به شعار همه مردم کردستان ـ دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان ـ بدین جهت خواسته‏های مادر حول این شعار جمع شده است. » علت مسافرت ما به تهران، مذاکره درباره خواست اصلی مان بود که یک ماه پیش به دولت داده شده بود و در ضمن می خواستیم دربار مسائل نقده، توضیحاتی بدهیم. دیروز ما خدمت امام خمینی و همچنین آیت الله العظمی شریعتمداری رسیدیم. « از زمانیکه ما خواست اصلی خود یعنی حق خودمختاری را مطرح کردیم، از نظر ظاهر قدمهایی برداشته شد. بعنوان مثال بازرگان در یکی از مصاحبه‏های مطبوعاتی، به اصل خودمختاری اشاره کرد. قاسملو به شرح وقایع نقده پرداخت و ضمن اینکه اخبار رادیو و تلویزیون را در مورد حوادث کردستان تحریف شده و غیر واقعی عنوان کرد، در این باره اظهار داشت:
« ما روز ٣۱ فروردین برای برگزاری یک میتینگ مسالمت آمیز به نقده رفته بودیم، عده‌ای بما ایراد می‌گیرند که در میان تظاهر کنندگان افراد مسلح حضور داشتند، این واقعیت دارد، ولی من همین امروز از رادیو شنیدم که در اهواز، تظاهرات مسلحانه ای بوده و حتی تیراندازی هوائی بعنوان اظهار شادمانی انجام شده است و آنها که ایراد بر مسلح بودن بعضی افراد شرکت کننده دارند، در واقع می‌خواهند چنین وانمود کنند که ما تیراندازی را شروع کرده‌ایم. اما در شروع میتینگ، تیراندازی از خارج شروع شد. اوضاع کمی رو به آرامش نهاد، اما نیم ساعت بعد، تیراندازی دوباره شروع شد و مردم پراکندند و باید به محل کردنشین نقده باز می گشتند. بازگشت مردم به محله کردنشین‏ها طوری بود که باید از محل ترک نشین‏ها می گذشتند. در جریان عبور معلوم شد که روی تمام پشت بامها سنگربندی شده است وعده‌ای هم تیراندازی می‌کردند. بعد معلوم شد در خانه ی نزدیک محل برگزاری میتینگ، دیوارها قبلا سوراخ شده و سنگر گیری کرده بودند و شخصی که میخواست بداند تیراندازی از کجاست، گرفتار افراد داخل خانه شد که او را کشتند و دو نفر از مأموران انتظامات را هم در آنجا کشتند و اسلحه‏های آنها را بردند. ما با کمیته شماره یک تماس گرفتیم و تنها خواست ما این بود که راه مهاباد را باز کنند تا ما بتوانیم از شهر خارج شویم که این خواست ما هم مورد توجه قرار نگرفت. »
قاسملو اضافه کرد: « روز یکشنبه صبح که تقریبا آتش بس برقرار شده بود، با همه اینها ارتش تصمیم به دخالت گرفت. با دخالت ارتش، ما تماس‏هایی از مهاباد با دولت و استانداری در ارومیه و دفتر آیت الله طالقانی گرفتیم و همچنین تلگرامی به حضور ایت الله خمینی فرستادیم و در همه آنها متذکر شدیم که اعزام ارتش به این منطقه، ممکن است وضع را متشنج بکند، چون ما اطمینان نداشتیم که ارتش بتواند بی طرفی خود را حفظ کند. اما متاسفانه خواست ما مورد قبول قرار نگرفت و ارتش بطرف نقده اعزام شد. ما به هیچوجه سرجنگ با ارتش نداشتیم و همیشه هم گفته ایم که پشتیبان دولت انقلابی آقای بازرگان هستیم. هنگامیکه ارتش اعزام شد، ما نماینده ای فرستادیم تا با فرمانده بطرف نقده برود مبادا از طرف افراد ما تیراندازی بطرف آنها صورت گیرد. ولی وقتی که دوست ما در سه راه نقده به ارتش برخودر، مشاهده کرد عده‌ای از مجاهدان ارومیه هستند که ارتش را بطرف نقده رهبری می کنند و دوست ما را همانجا دستگیر کردند و اگر دخالت بعضی از ارتشیان نمی بود، افراد کمیته‏ها او را می کشتند. ارتش بطرف نقده پیشروی کرد و در آنجا برخلاف آنچه فرمانده لشکر ادعا می‌کند، در نقده دخالت کرد و حتی از نقده هم خارج شد. هلی کوپترها، تانک‏ها، تا ده پانزده کیلومتری نقده پیشروی کردند و دهات کردنشین را زیر آتش گرفتند». در این موقع قاسملو، برای اثبات حرفهایش، نواری را برای خبرنگاران پخش کرد که در آن صدای فرماندهان با افراد تحت کنترل خود که با بی سیم صحبت می کرده‌اند و همچنین صدای هلی کوپتر و رگبار مسلسل شنیده میشد. قاسملو در ادامه ی حرفهایش اضافه کرد: «در جریان‏ نقده و ورد ارتش، دوستان ما شهادت داده اند که سربازان ارتش بطور مستقیم بطرف کردها تیراندازی نمی کرده‌اند، و تانک‏ها و زره پوشها در اختیار کمیته‏ها بوده و آنها عملیات نظامی را در داخل شهر نقده رهبری می‌کردند. بعد از این زد و خوردها، استاندار و دولت پیشنها کردند که ما افراد مسلح خود را فراخوانیم، تا طرف مقابل هم این کار را بکند و آتش بس برقرار شود. ما این کار را کردیم به شهادت همه، ولی طرف مقابل این کار را نکرد و به طرف ما پیشروی کرد و بسیاری از خانه را غارت و ویران کردند. » نفود در کمیته‏ها قاسملو در جای دیگری از توضیحاتش در مورد نقده، گفت: « وقایع نقده توطئه بود که هنوز هم ادامه دارد، ما متوجه شدیم که در کمیته‏های نقده و ارومیه، افرادی نفوذ کرده‌اند که به هیچ وجه، نظر خوشی به انقلاب ندارند. این افراد در گذشته رئیس چماقداران و همکار نزدیک ساواک بودند که وضع را اداره می‌کردند و تحت رهبری آقای حسنی، رئیس کمیته ارومیه قرار داشتند قبل از اینکه جریانی اتفاق بیفتد، اقای حسنی، مقدار زیادی اسلحه در میان ترک‏های نقده پخش کرده بود. »
وی در مورد مذاکرات ترک‏ها و کردهای نقده بعد از آتش بس و ترک مخاصمه بین آنها، گفت: « هیات نمایندگی نقده حاضر به مذاکره نشد، خواست هیات نمایندگی ترک‏های نقده این است که ارتش و ژاندارمری در نقده بمانند و مردم کرد زبان خلع سلاح شوند. اگر به این خواست‏ها و مسائل گذشته که در نقده روی داد توجه کنیم، در می یابیم، که عده‌ای می‌خواهند از راه تحریک و ایجاد درگیری‏ها نتایج انقلاب ایران را از بین ببرند. و تمام این نظرها و تیراندازی‏های قبلی، برای این است که به نهضت مردم کردستان حمله شود و مردم کردستان را در مقابل دولت قرار دهند و ما برای همین منظور به تهران آآآآآمده ایم و می خواستیم به دولت هشدار بدهیم اما در تمام این جریان‏ها، متوجه شده ایم، که دولت متاسفانه توجه کافی به این مسائل ندارد یا شاید خدای نکرده این عدم توجه، توام با عمد باشد». قاسملو اضافه کرد: «اکنون یک هفته است که ما در تهران هستیم ولی تاکنون ملاقاتی با دولت فراهم نشده است. » دکتر عبدالرحمن قاسملو درباره ملاقات اعضای حزب با امام خمینی، اظهار داشت:
« به عکس آقای بازرگان، آیت الله خمینی به ما وقت ملاقات دادند و در عرض ۵۰ دقیقه، تمام مسائل و خواسته‏هایمان را به امام گفتیم. ما در ملاقاتمان با امام خمینی، تقاضا کردیم برای روشن شدن واقعیت و برای کمک به رفع نفاق و کدورت در بین دو خلق ترک و کرد در نقده، هیاتی از طرف خود به کردستان بفرستند و ایشان این تقاضای ما را پذیرفتند، که در ظرف چند روز آینده این هیات از جانب امام به منطقه اعزام خواهند شد».
دکتر قاسملو افزود: «ما با حضرت آیت الله شریعتمداری نیز ملاقاتی داشتیم و مسائل نقده را با ایشان نیز مطرح کردیم و ایشان توجه خاص باین مسئله مبذول داشتند. در این ملاقات هم قرار شد که برای روشن شدن حقایق، حضرت آیت الله شریعتمداری نیز هیاتی به کردستان اعزام نمایند». دکتر قاسملو سپس با اشاره به اخباری که در مورد نقده از رادیو و تلویزیون پخش می‌شود گفت: رادیو تلویزیون، واقعیت را تا حد زیادی تحریف شده منتشر میکند و خبرها را آنطوری که هست، منعکس نمیسازند و مسائل را طوری مطرح میسازند که تنها حزب دموکرات و کردها گناهکارند و حال آنکه اکنون نزدیک به ۴۰۰۰ نفر از مردم نقده آواره هستند و برای بازگشت به نقده امنیت ندارند». قطعنامه پیشنهادی وی در این هنگام، پیشنهادهای حزب دموکرات کردستان ایران را مطرح کرد. در این پیشنهادها گفته شده است:
۱ ـ این روزها مطالب گوناگونی در مورد خودمختاری بطور مبهم و نامنظم در مطبوعات درج می‌شود که گاهی دولت آنها را تکذیب می‌کند. برای رفع نگرانی خلق‏های تحت ستم ملی از دولت میخواهیم موضع خود را در مورد خواست خودمختاری که از طرف حزب ما ارائه شده، روشن نماید.
۲ ـ همان گونه که قبلا نیز با مراجع صلاحیت دار دولتی مطرح گردیده در حال حاضر نیز اقتضاء دارد دولت از فرستادن نیروهای ارتشی و هواپیما و هلیکوپتر و مجاهد و پاسدار که عملا بعللی از حدود بیطرفی عدول نموده و خواهند نمود، به نقاط مختلف کردستان خودداری نماید زیرا این امر بشدت موجب تحریک و احیانا عکس العمل مردم می‌شود.
٣ ـ فرمانده لشکر ارومیه که در حوادث نقده شرکت و دخالت مستقیم داشته و همچنین محرکین و عاملین توطئه و کشتار بیرحمانه دو طرف، تعقیب و مجازات شوند.
۴ ـ کمیته‏های انقلاب ارومیه و نقده از عناصر اخلالگر و ساواکی‏های سابق تصفیه گردد.
۵ ـ دولت، هیاتی را برای مذاکره پیرامون برقراری آرامش در منطقه و بحث در موضوع خودمختاری به مهاباد اعزام دارد. ۶
ـ دولت فوراً وسائل بازگشت و تامین جانی آوارگان نقده به نواحی مورد سکونت خود در شهر و دهات و پرداخت خسارات جانی و مالی ناشی از گسترش توطئه را فراهم نماید. ۷
ـ برای تامین نظم در منطقه نقده و برقراری آرامش و بسط تفاهم بین دو خلق کرد و آذری بویژه در این شهرستان، ترتیب انتخاب شورای مشترکی از نمایندگان راستین ترک و کرد و سپردن اداره امور شهر و منطقه را به آن شورا بدهد.
٨ ـ خروج کلیه نیروهای غیربومی پس از تشکیل شورا و نیروهای انتظامی و خلع سلاح افراد ناصالح برابر نظر و تشخیص شورا و ایجاد یک واحد گارد ملی منتخب شورا بعنوان نیروی اجرائی.
۹ ـ اتخاذ تدابیر لازم برای برقراری ارتباط مستقیم و فوری نمایندگان حزب دموکرات کردستان ایران با دولت و هیاتی که از طرف دولت بمنظور رسیدگی بوضع کردستان انتخاب شده است.
دکتر قاسملو در پایان سخنان خود، در پاسخ یکی از خبرنگاران در مورد اینکه نظر آیت الله خمینی در باره مسئله کردستان چیست، گفت: « آیت آلله خمینی بطور کلی طرفدار رفع هرگونه ستم در ایران و مساوات کامل همه خلق‏ها هستند». دبیر کل حزب دمکراتیک کردستان در مورد روابط این حزب با آیت الله عزالدین حسینی گفت: « روابط ما بسیار خوب است اما ما یک حزب سیاسی هستیم». دکتر قاسملو در مورد توطئه پالیزبان در کردستان گفت: « تا آنجا که من اطلاع دارم او در عراق است ولی ما اطلاع دقیق تری از فعالیت محمد صدیق جاف یکی از اقوام سالار جاف در منطقه سقز داریم و به دولت پیشنهاد کردیم که جلو این افراد را بگیرند».دکتر قاسملو دبیر کل حزب دمکراتیک کردستان در پایان گفت: « ما امیدواریم با اعزام دو هیات از طرف آیت الله العظمی خمینی و آیت اله العظمی شریعتمداری، مسائل کردستان از راه مسالمت آمیز حل شود». (آیندگان۲۰/۲/۱٣۵٨)
موضع حزب دمکرات درباره ی هجوم هوایی عراق «قاسملو» دبیر کل حزب دموکرات کردستان ضمن تائید تجاوز هواپیماهای عراقی به خاک ایران گفت: ماکه نمی‏دانیم علت این تجاوز چه بوده است. در هر صورت ما هر تجاوز خارجی را بخاک ایران که وطن مشترک ماست محکوم می‏کنیم. آنطور که به ما خبر رسید بعد از ظهر دیروز ( پریروز) چند روستا از چمله کانیزرـ پوژل ـ نوکان، بوسیله هواپیماهای عراقی بمباران شدند که یکنفر از اهالی کانیزر زخمی شده و در روستای کوره شیر نیز ۶ نفر کشته و ۴ نفر زخمی شدند که بیشترشان زن و بچه هستند. قاسملو در مورد تعداد هواپیماهای عراقی که به خاک ایران تجاوز کردند، گفت: تعداد هواپیماهارا دو میگ به ما گزارش دادند و چنانچه فرض کنیم اگر هواپیماهای عراقی قصد تجاوز نداشته‏اند ولی باید در نظر داشت مناطقی که مورد تجاوز قرار گرفته خاک ایران و دهات ایران بوده است. اکنون هم خبر اینطور است که مسأله خاتمه پیدا کرده است. قاسملو در مورد احتمال درگیری افرد قیاده موقت با افراد جلال طالبانی که موجب این تجاوز شده باشد گفت: در آن منطقه بخصوص از برخورد این دو تا اطلاعی ندارم. ولی آنطور که دوستان و آشنایان از تهران به من اطلاع داده‏اند دولت موافقت کرده است که اعضای قیاده موقت در کردستان مستقر شوند. ما نظرمان اینست که در کردستان ایران هیچ کرد غیرایرانی حق دخالت ندارد و اعضاء قیاده موقت هم از جمله کردهای پناهنده هستند که در نقاط مختلف پخش شده‏اند و آنطور که گفته می‏شود دولت موافقت کرده‏این افراد در کردستان مستقر شوند.
آیندگان۱۶/٣/۱٣۵٨)
کنفرانس سنندج بدون مشورت تشکیل شد. «دکتر عبدالرحمن قاسملو» دبیرکل حزبدموکرات کردستان ایران، دیشب در مورد دعوت دوباره از سوی کنفرانس سنندج از مخالفان گفت:«همانطوری که قبلا گفتم این کنفرانس، با عجله ترتیب داده شده و لازم بود قبلا مشورت‏هائی در این مورد صورت می گرفت و همه گروه‏ها نقطه نظرهای خود را اعلام می‌کردند تا به نکات مشترکی می رسیدند. من به آقای مفتی زاده هم گفتم که با این عجله و بدون مشورت امکان ندارد اقدام به تشکیل چنین کنفرانسی کرد. حالا هم اگر دعوت دوباره ای بشود با رفقا مطرح خواهد شد، ولی فکر نمی‌کنم با این عجله، امکان شرکت ما در کنفرانس سنندج وجود داشته باشد».(آیندگان۲۰/٣/۱٣۵٨)
نظر قاسملو دبیرکل حزب دموکرات کردستان در مورد کنفرانس سنندج قاسلمو دبیر کل حزب دموکرات کردستان در مورد کنفرانس سنندج به آیندگان گفت: «خزب ما بطور کلی کوشش می‌کند در بین همه نیروها در کردستان اتحاد بوجود بیاورد. آقای مفتی زاده از حزب ما چنین دعوتی به عمل آورده و تلفنی هم که با ما تماس گرفتند به ایشان عرض کردیم که بهتر بود قبلا با هم مشورت می کردیم و با آقای سید عزاالدین حسینی هم تماس می گرفتیم و همه با هم یک چنین اجتماعی را آماده می کردیم که در آنصورت موفقیت آن خیلی بیشتر بود. در شرایط فعلی، تنها کاری که میتوانستیم بکنیم به یکی از اعضای حزب در سنندج گفتیم به عنوان ناظر در میتینگ حاضر شود. ما با آقای سید عزالدین حسینی هم تماس گرفتیم و با ایشان در این مورد مشورت کردیم و بطور کلی امیدوار هستیم که جناب مفتی زاده درها را باز بگذارند شاید در آینده همه با هم بتوانیم دور هم جمع شویم». قاسملو اضافه کرد: در مورد شرکت در کنفرانس، بالاخره پس از مشورتهائی که صورت گرفت گفتیم به آن ترتیبی که آقای مفتی زاده تقاضا کرده‌اند شرکت نمی کنیم و تقاضای ایشان اینطور بود که من با آقای عزالدین حسینی صحبت بکنم و با هم در کنفرانس شرکت بکنیم که این البته عملی نیست و متاسفانه قبلا مشورتی نکرده بودند و من به آقای مفتی زاده پیشنهاد کردم کاری بکنند که بعد از این جلسه، مشورت‏هائی انجام بگیرد شاید همانطوری که گفتیم همه با هم بتوانیم دور هم جمع شویم». قاسملو در پاسخ این سئوال که آیا اصولا چنین کنفرانسی را تائید می کنید و تصمیمات آن مورد تائید حزب شما خواهد بود یا نه گفت: «اکنون نظری نمیتوانیم در این مورد بدهیم. باید دید نتایج این اجتماعی چی هست. ما الان نه اجتماع را تائید می کنیم و نه مخالف آن هستیم». (آیندگان۲۱/٣/۱٣۵٨)
قطعنامه حزب دمکرات کردستان متن قطنامه دمکرات کردستان که در دومین روزبرگزاری کنفرانس سنندج از سوی نماینده این حزب خوآنده شد و مورد استقبال بی نظیر شرکت کنندگان در این کنفرانس قرار گرفت چنین است.«مردم مبارز کردستان در نخستین روزهای شروع انقلاب ایران به رهبری امام خمینی مردم کردستان در صفوف مقدم آن قرار داشتند و همانند سایر مناطق ایران پی‌گیرانه در راه سر نگونی رژیم طاغوتی مبارز را تا پیروزی نهائی ادامه داده‌اند در این مبارزات سراسر کردستان از خون شهیدان رنگین شد چه در جریان انقلاب و چه در بر خورد با افراد پلیس و ارتش مزدور، مبارزان کردستان شجاعانه سینه سپر کردند و برای پیشبرد شعارهای ملی ایران و ضد امپریالیستی جنگیدند. انگیزه مردم کردستان در این مبارزه علاوه بر سرنگونی رژیم مردمی فاسد شاهنشاهی این بود که چنان رژیم مردمی در ایران سرکار آمد که خواست‏های ملی مردمی را در برنامه خود بگنجاند بدین ترتیب که خلق ما برای دو هدف اساسی مبارزه می‌کرد. نخست بر انداختن رژیم طاغوتی و ایجاد یک رژیم انسانیکه بهمه آزادی‏های اجتماعی در سراسر کشور احترام بگذارد. دوم تامین حقوق ملی به شکل خود مختاری با فدراتی و در چهار چوب ایرانی آزاد.ستم ملی همه جنبه زندگی خلق کرد را خاصل می‏باشد. این ستم، هم جنبه فرهنگی دارد. هم مادی رفع ستم ملی رفع ستم‏هاست آنچه بیش از همه در مسئله ستم ملی اهمیت دارد این است که خلق ستم دیده احساس حاکمیت بر سرنوشت حود نمی‌کند. خلق کرد می‏خواهد حق سر نوشت خود راتعیین کند. منطقه خود مختاری کردستان، همه مناطق کردنشین ایران را شامل میگردد. در مناطق کردنشین با درنظر گرفتن شرایط تاریخی و جغرافیایی و اقتصادی و خواست اکثریت ساکنین هر منطقه تغیین خواهد شد خود مختاری یا فدراتیو هر کدام یک شکل معین از پیدا کردن تعیین سرنوشت میباشد. اگر در ایران تنها یک خلق ستم دیده مثلا خلق کرد وجود داشت آنگاه حل مسئله ستم ملی، تنها شکل خود مختاری می‌توانست باشد لکن یه‌علت وجود خلق‏های ستمدیده معتدد شکل فدرایتو راه حل جامع تری به نظر میرسد در هر صورت، بعضی از امور منحصرادر صلاحیت دولت مرکزی است. این امور در چهار بخش خلاصه میشود: ۱ـ امور مربوط به روابط خارجی که شامل روابط سیاسی، بازرگانی ومالی خواهد بود. ۲ـ امور مربوط به کار‏های بآنک مرکزی از قبیل چاپ اسکناس و کنترل مسائل ارزی ٣ـ امور مربوط به دفاع از مرزهای کشور و استقلال و آزادی خلق‏های ایران در مقابل تجارت خارجی. ۴ـ امور مربوط به برنامه‏های دراز مدت اقتصادی، برنامه‏های که معمولا به سرمایه گذاری‏های چشمگیر نیازمند است. اداره امور داخلی و صلاحیت سازمانهای خودمختاری خواهد بود. برای روشن شدن بیشتر مفهوم خود مختاری یا فدراتیو می‌توان پلیس وژاندارمری‌را مثال آورد. در حالیکه اداره ارتش و فرماندهی آن در صلاحیت دولت مرکزی است،اداره پلیس و ژاندارمری‌و یا آنچه باید جایگزین آنها بشود ودر صلاحیت سازمانهای منطقه خود مختاری خواهد بود. در نقش ارتش نظر مردم کردستان این است که ارتش ارتجاعی و ضد خلقی شاهنشاهی باید تبدیل به ارتش ملی مردمی می‌شود جلب اعتقاد توده‏های مردم کردستان نیز ضرورت حیاتی دارد از سوی در یک جمله خلاصه می‏شود آنهم دفاع از مرزهای کشور در مقابل تجاورات خارجی است. ارتش به یچوجه نباید در امور داخلی کشور دخالت کند و برای تامین این هدف پیشنهاد میشود پادگانها از شهر‏های کردستان خارج در مرزهای مستقر شود. مجلس ملی کردستان از سوی مردم کردستان انتخاب شود.انتخابات عمومی متساوی مستقیم با رای مخفی خواهد بود. سازمانهای اجرائی کردستان بوسیله مجلس برگزارخواهد شد. از سوی دیگر نیز مسلم است که نمایندگان مناطق خودمختاری کردستان با فدراتیو مانند سایر مناطق ایران در راه دولت شرکت خواهد داشت واضح است خلق کرد چه بشکل خودمختاری و چه به شکل فدراتیو،تضادی با وحدت تمامیت ارضی ایران ندارد. بهمین جهت در حالیکه مردم کردستان هر گونه اتهام تجزیه طلبی را رد کردند و می‏کنند و آنرا حربه‌ای فرسوده و اثری از آثار شوم رژیم طاغوتی میدآنند وصمیمآنه از امام خمینی میخواهد نظر خود را در مقابل خواست خلق کرد در قانون اساسی جمهوری اسلامی دست آندر کارند صادر فرمایند تا حق خودمختاری در قانون اساسی گنجانده شود. مردم کردستان در جریان انقلاب عظیم سراسری به رهبری آیت الله العظمی امام خمینی سهم خود را ادا می‏کردند لذا بحق انتظار دارند که از ثمرات انقلاب بهرمند شوند مواضع مردم کردستان خودمختاری برای کردستان و دموکراسی برای ایران در چهارچوب حکومت اسلامی امکان تحقق دارد آنچه برای خلق کرد اهمیت دارد نام جمهوری نیست بلکه محتوای آن است چنان‌چه جمهوری اسلامی این خواست اساسی مردم کردستان را مورد قبول قرار دهد. بدون تردید مردم کردستان از جمهوری اسلامی پشتیبانی خواهند کرد.کمیته مرکزی حزب دمکرات کردستان- دکتر قاسملو(آیندگان۲٣/٣/۱٣۵٨)
اعتراض و راهپیمایی در شهرهای کردستان حزب دمکرات کردستان در ارتباط با خبر صدای جمهوری اسلامی مبنی بر محاصره چند ایل و انحلال شورای انقلاب « اشنویه» توسط افراد مسلم این حزب و به عنوان اعتراض به اخبار تحریک آمیز و غرض آلود اعلام کرد امروز در کلیه شهرهای کردستان یک اعتصاب و تظاهرات سراسری برگزار خواهد شد که اهالی روستاها نیز در آن شرکت خواهند جست. ««عبدالرحمن قاسملو» رهبر حزب دمکرات کردستان در گفتگوئی ضمن اشاره به تحریف خبرها از سوی رادیو و بعضی مطبوعات اعلام کرد که در اشنویه آرامش برقرار است و از سوی افراد حزب دمکرات تهاجم و محاصره ای صورت نگرفته است وی همچنین افزود:« عواملی هستند که نمی خواهند بین ما، دولت و رهبری انقلاب تفاهم برقرار شود و پیوسته می‏کوشند که به این روابط لطمه وارد سازند».
دکتر قاسملو گفت: «در حالی که ما را برای امنیت منطقه دعوت به مذاکره از طرفی دیگر ما را مورد حمله قرار می‏دهند و به این ترتیب معلوم نیست این تحریکات به چه منظور صورت می‏گیرد». از سوی دیگر سخنگوی حزب دمکرات کردستان غنی بلوریان در توجیه تظاهرات امروز کردستان اعلام داشت: این راهپیمایی در حکم هشداری است برای مسئولین و مقامات شهرنشین چون این یک منطقه حساس مرزی است و ضد انقلابیون و مرتجعین می‏خواهند دولت را با حزب دمکرات کردستان درگیر کند اما همه‌ی حواسمان جمع است و نمی‌گذاریم توی چاله مان بیاندازند. در حالیکه در کردستان مسئله‌‌ای وجود ندارد. رادیو و تلویزیون از محاصره روستای « زرزا» توسط نیروهای ما با سلاحهای سنگین و توپ و ضد تانک خبر می‏دهند حال آنکه حادثه‌ی "زرزا" به چهار روز پیش مربوط است و آنهم به این دلیل که چند نفر از فئودالهای مسلح منطقه که مورد اعتراض روستائیان قرار گرفته بودند. همچنین در ارتباط با این خبر از کلیه‌ی روزنامه نگاران داخلی و خارجی دعوت به عمل آورد. بیانیه جمعیت کردهای مقیم مرکز نیز در بیانیه‌ای ضمن رد هر گونه اتهام، تجزیه طلبی، رادیو را متهم به ایجاد یک جنگ روانی بر علیه «خلق کرد» کرد. و از دولت انقلاب خواست که از زدن هرگونه اتهام و بویژه اتهام تجزیه طلبی به خلق کرد در رسانه‏های دولتی جلوگیری به عمل آورد. (آیندگان۲۵/٣/۱٣۵٨)
گفتگو با قاسملو: ما حاضر نیستیم یک قدم عقب نشینی کنیم. آیت الله ربانی عکس آنچه را که دیده بود گزارش کرد. در قانون اساسی بیشتر شعار و تناقض به چشم می خورد. در ساختمان حزب دمکرات کردستان به دیدار قاسملو و بلوریان می رویم. عکس قاب شده قاضی محمد بر دیوار است. قاسملو تازه از تهران رسیده و خستگی از چهره اش می بارد. درباره برنامه رادیو صحبت می کنند و قاسملو می گوید عملاً دست به تحریف می زنند، می‌خواهند ما را به درگیری بکشانند. برای ساعتی بعد قرار می گذاریم. قاسملو و بلوریان با دو پیشمرگ می آیند قبلاً با پیشمرگها در شهر و در حزب صحبت کرده‌ایم آنان مردانی هستند که از همه چیز زندگی خود گذشته اند تا فدایی یا پیشمرگ خلقشان باشد. پیرمردی می گفت: «من چهار پسر دارم. دو پسرم روی زمین کار می کنند، خودم با دوپسر دیگرم پیشمرگ هستیم برای ما کردها پیشمرگ مردم بودن افتخاری است. حقوق ماهیانه آنها بسیار ناچیز است، دویست تومان تا دویست و پنجاه تومان برای سه ماه. به صحبت می نشینیم مطرح ترین مسئله می تواند قانون اساسی و پیامدهایش باشد چرا که حقوق درخواستی کردها در پیش نویس آن نادیده گرفته شده است. قاسملو می گوید: «انتظاراتی که از این قانون داشتیم، به طور کلی برآورده نشده است. البته قانون اساسی جوانب مثبتی دارد، این امر که رژیم شاهنشاهی برای همیشه در ایران نفی شد، پیروزی بزرگیست. در قانون اساسی بیشتر شعار و تناقض به چشم می خورد. بسیاری از اصولی که مربوط به آزادی احزاب و جمعیت‏ها و آزادی‏های دمکراتیک است با «مگر»ی توام است و البته این «مگر»گاهی اوقات مربوط می‌شود به اینکه نباید مغایر اصول اسلام باشد، و یا نباید مغایر با حیثیت و شرافت انسانی و از این نوع. ولی تجربه نشان داده است این«مگر»ها را هر کسی به آسانی می تواند به نفع خود تفسیر کند. یا در مورد مذهب، اصلاً نمی بایست چنین ماده ای در قانون اساسی گنجانده می شد. البته ما به خوبی درک می کنیم برای کسانی که در رهبری انقلاب اسلامی قرار گرفته‌اند، در ایران، این اصل به شکل دیگرمشکل است، حقوق آنها رعایت نشده است. زن در اجتماع و در خانواده(بر خانواده تأکید دارم)باید دارای حقوق متساوی با مرد باشد و در مقابل کار مساوی مزد مساوی، بگیرد. حقوق خلقها درمورد حقوق خلقها، این پیش نویس در چند جا نسبت به قانون اساسی سابق، قدمهایی برداشته است. در اصل ۵ اعتراف به وجود قوم کرد در ایران شده(البته واضح نیست که برداشت نویسندگان قانون از قوم چیست) و در اصل دیگری به آزادی زبان و مطبوعات محلی اشاره شده است ولی اصل ۷۴ که مربوط به شوراهاست فرق زیادی با انجمن‏های ایالتی و ولایتی سابق ندارد. سخن را به خودمختاری می کشانم، می گوید:
«مسئله را گاه طوری مطرح می کنند که انگار ما برای یک روستا و یا یک شهر خودمختاری می‌خواهیم. ما خودمختاری را برای خلق کرد و مردم کردستان می‌خواهیم و این خودمختاری تنها مربوط به اداره امور آموزشی، امور بهداری و فرهنگی نیست، بلکه قبل از هر چیز، خودمختاری یعنی اینکه خلق کرد احساس کند دیگر هموطن درجه دوم نیست و حاکم بر سرنوشت خود است. برای کسی که ستم ملی مشکل است، ما مفهوم خودمختاری را فرموله کرده‌ایم. ما می گوییم سیاست خارجی، ارتش و امور دفاعی، سیاست پولی و ارزی و سیاست‏های اقتصادی درازمدت، منحصراً در صلاحیت دولت مرکزی است. امور مربوط به داخل کردستان و مخصوصاً انتظامات باید در اختیار شوراهایی باشند که مردم منطقه انتخاب می کنند. ما باید یک ارگان متمرکز داشته باشیم که بتواند به تمام امور فرهنگی و بهداری و اقتصادی رسیدگی کند. ما در واقع خودمختاری را برای ملیت‏های غیر فارس ایرانی می‌خواهیم که در گذشته مورد ستم ملی قرار گرفته‌اند. کسانی که می گویند همه مردم ایران خودمختاری می‌خواهند اشتباه می کنند. آنها در پوشش مساوات و برادری می‌خواهند سرپوشی به ستم ملی بگذارند و واقعیت این است که طرفدار رفع ستم ملی نیستند. در دنیا بسیاری از اقلیت‏های نیم میلیونی استقلال دارند. ما در چارچوب کشور ایران خودمختاری می‌خواهیم و ٣۴ سال است که برای رسیدن به آن مبارزه می کنیم. اگر نمی دانند، بدانند. بی اطلاعی هیچوقت دلیل خوبی نیست. خودمختاری، خواست ملت ماست. بروید از مردم بپرسید. اگر با خودمختاری موافقت نکنند ادامه مبارزه با شما چگونه خواهد بود؟ برای اینکه هیچ ابهامی در این مورد باقی نماند باز تأکید می‌کنم اگر ما هم نتوانیم، بعد از ما خواهند آمد و مبارزه را ادامه خواهند داد. ما در زمان رژیم منفور شاه در برنامه حزب خود، مبارزه مسلحانه را مبارزه اساسی قید کرده بودیم، زیرا که همه راههای مبارزه دموکراتیک در واقع مسدود بود ولی حالا که حزب علنی است تا وقتی که راههای مبارزه به شیوه دموکراتیک باز باشد-روزنامه- تظاهرات- راهپیمایی-انتخابات-تمام سعی ما این خواهد بود که از این راه برای گرفتن حق خودمختاری مبارزه کنیم و به هیچ وجه حاضر نیستیم حتی یک قدم عقب نشینی کنیم و به هیچ وجه هم علاقه نداریم به عنوان یک حزب سیاسی مسئول، درگیری مسلحانه بین ما و دولت یا نیروی دیگری پیش بیاید». ماجرای نقده «آنچه در نقده گذشت، به ما تحمیل شد. جنگ را علیه ما شروع کردند و ما خاتمه دادیم. مسئولیت سیاسی پایان دادن جنگ را بعهده گرفتیم. مردم هم از خواست ما پیروی کردند. ما امیدواریم در آینده به هیچ وجه این عمل تکرار نشود ولی به عنوان یک انسان آزادیخواه، و به عنوان دبیر حزب سیاسی دمکرات که سالها مبارزه کرده، می گویم، اگر جنگی به ما تحمیل شود و اگر ارتجاع و نیروهای امپریالیستی و نیروهای ضد انقلابی در ایران قدرت پیدا کنند که به روی ما اسلحه بکشند، ما از خودمان دفاع خواهیم کرد. این نظر حزب ما است که صریح می گویم و مایل هستم که مردم ایران نیز بدانند: من با برخوردهای رادیکال موافق نیستم. درست است که برای دمکراسی محدودیت قائل شده‌اند و هر روز این محدودیت را بیشتر می‌کنند ولی با این همه، آنچه حالا از نظر وجود دموکراسی در ایران هست، قابل مقایسه با زمان شاه نیست. البته این محدودیت‏ها کمتر در کردستان پیاده شده و اینکه می گویم امکانات دمکراتیک هنوز وجود دارد، صحیح است». آینده خلق راجع به آینده خلق کرد می گوید: «ما به هیچ وجه مبارزه مردم کردستان را در هیچ مقطعی، از مبارزه سایر خلقهای ایران جدا نکرده‌ایم و نمی کنیم. شعار ما«دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان ایران» است که اگر از طرف نیروهای ملی و ضد امپریالیستی درک شود، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. اینکه ما اصرار داریم دموکراسی برای ایران را قبل از خودمختاری برای کردستان بگذاریم، تصادفی نیست. ما نمی توانیم تصور کنیم که ما در کردستان، یک خودمختاری دموکراتیک داشته باشیم و مردم در سایر بخشهای ایران درگیر یک رژیم استبدادی باشند. اگر اینطور باشد به طریق اولی نخواهیم توانست در کنار هم، همزیستی مسالمت آمیز داشته باشیم. به همین دلیل، ما فکر می کنیم که همه نیروهای ملی ضد امپریالیستی در ایران، باید متحد شوند. نیروهای اصیل انقلابی – مذهبی و غیر مذهبی- برای پاکسازی و سازندگی باید واقعاً با هم متحد شوند». از اقدامات ضد انقلابی و انحصارگرایانه حرف می زند که: «هدف از این اقدامات و یا در واقع توطئه‏ها متوقف ساختن انقلاب ایران است. این پدیده تازه‌ای نیست. بعد از هر انقلابی نیروها به دو جبهه مشخص تقسیم می شوند. نیروهایی که در تعمیق و پیشبرد انقلاب می کوشند و نیروهایی که انقلاب را تمام شده می دانند و می‌خواهند آنرا متوقف کنند. این نیروها- نیروهای دوم- به مرور تبدیل به نیروهای ارتجاعی و ضد انقلابی می شوند. و حالا همین نیروها البته با کمک مستقیم نیروهای امپریالیستی و پس مانده‏های رژیم شاه که در کمیته‏ها و ارتش باقی مانده اند، سعی در متوقف ساختن انقلاب و انحراف آن از راه اصیلی که در پیش داشت، دارند. نباید منتظر بود انحصار طلبی به حد نصاب خود برسد و دیکتاتوری را در کشور مسلط کند و بعد مبارزه علیه آن را آغاز کرد – انحصار طلبی در زیر هر پوشش و هر شعاری که باشد در اصل مسئله تغییری نمیدهد – با تظاهر کوچک و بزرگی که از طرف گروه‏های انحصار طلب روی دهد، باید بلافاصله مبارزه کرد و همان جا در نطفه خفه شان کرد. جز این راهی برای جلوگیری از پیروزی ارتجاع و فاشیزم وجود ندارد». می پرسم: می گویند شما از بازگشت آوارگان جلوگیری کرده اید، برای آوارگان چه کرده اید، و چه کرده‌اند؟ می گوید: «برخلاف ادعای برخی از محافل دولتی و برخی از محافل ارتجاعی که به کنایه و یا صراحتاً می گویند حزب ما از بازگشت آوارگان به نقده ممانعت بعمل آورد و هدف و غرض سیاسی در این جهت بکار میبرند، ما از روز اول، موافق مراجعت همه آوارگان بودیم. مراجعت آنها به نظر ما یک عمل انقلابی است و وجودشان در نقده نوعی مبارزه است و نوعی خنثی کردن توطئه‏هائیست که در نقده جریان دارد. ما با مقامات دولتی و حتی با خود امام (که بیشتر به خاطر مسئله نقده به دیدارشان رفتیم) تماس گرفتیم و تقاضا کردیم هیئتی بفرستند که متأسفانه «آیت الله ربانی که ریاست هیئت را به عهده داشت، بعد از مراجعت، برخلاف حقیقت و برخلاف همه اصول اخلاقی، فقط ما را متهم کرد و عکس آنچه را که دیده گزارش کرد. ما مجدداً با مقامات دولتی تماس گرفتیم. رسماً از طرف دولت به ما گفته شد که با تشکیل یک شورای مشترک از طرفین(ترک و کرد)موافقت شده و قرار است طرفین، هر کدام ۵ نماینده در شورا داشته باشند و این از اولین پیشنهادهای ما بود. یکی از علل حوادث نقده را هم عدم وجود شورای مشترک ارومیه، سلماس، ماکو، میاندوآب، قروه،و شاهین دژ کرده‌ایم. بهر حال، موافقت شده است که آوارگان به نقده بازگردند و امنیت شهر در آغاز توسط پاسدارانی که از تهران اعزام شده‌اند، تامین خواهد شد و دولت موافقت کرده(البته جای تأسف بسیار دارد که تاکنون کوچکترین کمکی از طرف دولت به آوارگان پرداخت نشده). بعد از انقلاب، رادیو و تلویزیون مهاباد چندین بار از حزب ما تقاضا کرد که امنیت سازمان را حفظ کنیم و ما همیشه با کمال میل، اینکار را کردیم و هنوز هم می کنیم. یکماه و اندی پیش، بعد از ملاقات دوم با امام، مسئله رادیو و تلویزیون و قطع برنامه‏های کردی و همچنین اخبار تحریک آمیز را مطرح کردیم. در نتیجه هیئتی از طرف رادیو و تلویزیون تهران به مهاباد آمد. من و کاک غنی(غی بلوریان) با آنها صحبت کردیم. به هر حال، نتیجه مثبت بود و قبول کردند که برنامه‏های کردی را مجدداً پخش کنند و به رادیو و تلویزیون مهاباد و به طور کلی شهرهای کردستان، تا حدی آزادی جهت تولید برنامه‏های محلی بدهند و اینکار، واقعاً انجام شد. ولی مجدداً مدتی است که رادیو و تلویزیون شاید در نتیجه رهنمودهایی که داده می‌شود، حملات خود را به مردم کرد و حزب دمکرات کردستان آغاز کرده است و این البته با سیاست وزرات امور خارجه که نمایندگان ما را بدون اعلام هیچ دلیلی به آن جلسه مشکوک راه نداد، تطبیق دارد. حمله‏هایی که اخیراً آغاز شده توافق بی نظیر مسئولین را نشان میدهد و از این نظر ما بسیار متاسفیم. ما همیشه امکان داشتیم ولی هیچوقت کوچکترین نظری را به سازمان رادیو و تلویزیون مهاباد تحمیل نکردیم و جای تأسف است که همین رادیو و تلویزیون به این ترتیب در تحریف حقایق و در تحریک افکار عمومی کوشش می‌کند. سخن از پخش اسلحه به وسیله عوامل دولت میان فئودالها و اربابان می رود و می گوید: «فئودالها و مالکین، هیچوقت مردمی نبوده و همیشه دشمن بوده اند». مردم کردستان و دهقانان کردستان در تفکر و برخورد، خیلی ساده هستند. آنها می پرسند، چه کسی فئودالها و ملاکان را مسلح کرده ؟تصور آنها اینست – و یا این تصور را عمداً در آنها بوجود می آورند – که دستور پخش اسلحه‏ها از مرکز رسیده و در نتیجه می‌خواهند دهقانان ساده را به آنجا برسانند که آنها فکر کنند این خود امام است که دستور پخش اسلحه را داده است، یعنی اینکه با این عمل می‌خواهند دهقانان کردستان را که نیروی اصلی انقلابی هستند، علیه امام که طرفدار مستضعفان است، تحریک کنند و این عملی کاملاً ضد انقلابی است و جزیی از توطئه ای وسیع است که به سادگی هم انجام نپذیرفته است. آنها ادعا می کنند به جوانمردان اسلحه داده اند – در حالیکه در آغاز انکار می‌کردند- کسانی که این سلاحها را دریافت کرده‌اند جزو مرتجع ترین و منفورترین فئودالها و مالکان منطقه کردستان هستند. اینهم جزئی از توطئه ایست که علیه رهبری انقلاب انجام گرفته. آنها هدفشان تنها و تنها دور کردن رهبری از مردم و توده‏هاست تا بتوانند روزی به آسانی به رهبری انقلاب صدمه بزنند. هدف نیروهای ارتجاعی مشخصاً نیروهای مترقی است. نسبت‏هایی که به سازمانها ی مختلف سیاسی که دارای سابقه درخشان مبارزان هستند می‌دهند، دقیقاً موید این هدف است. نتیجه این هدف گیریها چیست؟ نیروهای ارتجاعی سعی در بد نام کردن سازمان‏های سیاسی دارند و قصد دارند از این طریق، به این سازمانها لطمه بزنند و چون قدرت رویارویی مستقیم را با این سازمانها در خود نمی بینند، به شیوه‏های پلیسی و و جاسوسی که در اصل محکوم است متوسل می شوند. اینطور به نظر می رسد که نیروهایی خارج از امکانات دولت و خارج از حیطه قدرت دولت عمل می کنند و متاسفانه روز به روز واضحتر می‌شود. نمونه دیگر این نوع کارها خروج مخالف قانون و اصول و مبانی انقلاب پسر آیت الله منتظری است که در واقع با این عمل تمام نیروهای انقلابی و دولت انقلابی را به مسخره گرفت و نشان داد در داخل آنچه ما رهبری انقلاب می نامیم، نیروهای سیاه و ماجراجوئی هستند که قادرند هر آن، انقلاب را به جایی بکشانند که فاجعه ببار آورد. وقتیکه کسی قادر است در فرودگاه بین المللی تهران با حمایت دیگران، چنان عملی را انجام دهد، به طریق اولی خواهد توانست در هر نقطه ایران، علیه هر نیروی انقلابی، عملی ماجراجویانه انجام دهد که نتیجه اش ممکن است درگیری برخورد مسلحانه و حتی فاجعه باشد. (ایران فردا۲٨/٣/۱٣۵٨)
برای خودمختاری مبارزه خواهیم کرد.
دکتر عبدالرحمن قاسملو دبیر کل حزب دموکرات کردستان ایران در گردهمایی کردهای مقیم تهران و نمایندگان جمعیت‏های سیاسی اعلام کرد، خودمختاری کردستان مساله پیچیده‏ای نیست که از طرف عده‏ای تجزیه طلبی قلمداد شود. او گفت:« مسایل مربوط به ارتش و دفاع از کشور، روابط سیاسی و تجارت خارجی، سیاست پولی و ارز منحصرا در صلاحیت دولت مرکزی است و سایر امور در صلاحیت منطقه خودمختار میباشد». دکتر قاسملو افزود:« مسأله جدا کردن اقتصاد کردستان از اقتصاد ایران به هیچ‌وجه مطرح نیست و ارتش نباید چماق دست دولت مرکزی برای سرکوبی جنبش خلق‏های ایران باشد. در کردستان، پادگانها باید به مرزها منتقل شود و در آنجا مستقر گردند، زیرا شاه سابق، پادگان‌های کردستان را برای دفاع از مرزها بوجود نیاورد، بلکه هدف او سرکوبی جنبش خلق کرد بود، ما پیشنهاد می‌کنیم نیروی جدیدی با نام «گارد ملی» یا «پاسداران انقلاب» یا هر نام دیگر تشکیل شود و به ارتش بپیوندد، خواست خودمختاری ما در چهارچوب ایران تحقق پذیر است و به عقیده‌ی ما دموکراسی برای ایران یعنی خودمختاری برای کردستان». دکتر قاسملو پس از اشاره به ملاقات با امام خمینی و بازرگان نخست وزیر گفت: «اگر کسی به استقلال و تمامیت ارضی ایران اعتقاد دارد باید به تأمین حقوق ملی خلق‏های ایران به شکل خودمختاری فکر کند.» دکتر قاسملو افزود: «در صورت لزوم برای خودمختاری مبارزه خواهیم کرد و من اعلام میکنم که درباره مسایل کردستان و خودمختاری کوچکترین اختلافی بین ما و شیخ عزالدین حسینی نیست.» او گفت که رابطه‌ی حزب دموکرات از سال ۱٣٣۴ با حزب توده قطع شده، و اضافه کرد:« قیام مردم سنندج بازتاب یک نارضایتی عمومی بود و خلق کرد با دادن ۲۰۰ شهید و ۴۰۰ زخمی نشان داد که برای دفاع از موجودیت و حقوقش قادر است ایستادگی کند». (هیوا ۲/۴/۱٣۵٨)
به عنوان اعتراض به اخبار رادیو و تلویزیون حزب دموکرات کردستان دعوت به راهپیمایی کرد. چند ‌ایل آذربایجان بوسیله افراد مسلح حزب دموکرات کردستان محاصره شدند. دکتر عبدالرحمن قاسملو،رهبر حزب دموکرات کردستان اخبار رادیو و تلویزیون را در مورد کردستان مغرضانه و تحریک‌آمیز خواند و آن را وسیله‌ای برای بر هم زدن روابط بین مردم کردستان و حکومت مرکزی خواند وی اضافه کرد هنگامی که از یک طرف به ما می‌گویند بیائید برای امنیت منطقه مذاکره کنیم و از طرف دیگر به ما حمله می‌کنند به نظر می‌رسد که عده‌ای یا عواملی نمی‌خواهند بین ما و دولت و سعی دستگاههای پخش اخبار بر علیه ما ‌این است که به این روابط لطمه بزنند. وی اضافه کرد به منظور اعتراض به ‌این غرض‌ورزی‌ها و همچنین تجاوز به حریم آزادی‌ها، امروز در کلیه شهرهای کردستان اعتصابات و تظاهرات سراسری برگزار خواهد شد. (کیهان۲۰/۴/۱٣۵٨)
در اعتراض به اخبار رادیو تلویزیون بود: تظاهرات کردستان آرام برگزار شد. دیروز، دهها هزار نفر در شهرهای مختلف کردستان، بدعوت حزب دموکرات کردستان، در اعتراض به اخبار رادیو تلویزیون علیه این حزب و تجاوز به حریم آزادی‏ها دست به تظاهرات و راه‏پیمائی گسترده زدند. تظاهر کنندگان در حالیکه از سوی نیروهای مسلح حزب به منظور جلوگیری از درگیری‏های احتمالی محافظت می شدند، در خیابانهای اصلی و میادین شهرها حرکت و یا اجتماع کردند و خواست‏های خود را اعلام داشتند. دیروز به گفته قاسملو دبیر کل حزب دموکرات کردستان بیش از ٣۰ هزار نفر در مهاباد دست به تظاهرات و راهپیمائی زدند و مغازه داران و ادارات این شهر بهمین مناسبت، تعطیل بود. قاسملو همچنین در مورد عدم شرکت پاره ای گروههای سیاسی در این تظاهرات به دلیل گسترده و جامع نبودن هدف و برنامه تظاهرات گفت: «این عده گروههای کوچکی هستند که این اعتراض را به ما هم داشتند ولی هر برنامه تظاهرات و راهپیمایی به منظور یک یا دو هدف و منظور برگزار می‌شود و تمام خواسته‏ها را نمی‌شود در یک راهپیمائی منعکس کرد. تظاهرات امروز (دیروز) صرفا به منظور اعتراض به دروغ پردازیهای رادیو تلویزیون بوده است و طبیعتا برای انجام دیگر خواسته‏هایمان اگر لازم باشد، باز هم دست به راهپیمائی و تظاهرات خواهیم زد». به گزارش خبرنگاران آیندگان در شهرهای بانه، پیرانشهر، اشنویه و دیگر شهرهای کردستان، این تظاهرات صورت گرفت که در آنها هزاران تن از ساکنان روستاهای اطراف نیز شرکت داشتند. (آیندگان۲۱/۴/۱٣۵٨) قاسملو به کارتر و مارگارت تاچر نامه نوشت. روزنامه فاینانشال تایمز در گزارشی مربوط به اوضاع ایران و در رابطه با مسائل کردستان خبر از نامه سر گشاده رهبر حزب منحله دموکرات کردستان، عبدالرحمن قاسملو می‌دهد که در آن قاسملو ضمن تقاضا از جیمی کارتر، رئیس جمهوری آمریکا، مارگارت تاچر نخست وزیر انگلستان و دیگر سیاستمداران مبنی بر مداخله در کردستان به وجود یک دوران سیاه مذهبی در ایران اشاره کرده است. از طرفی خبرگزاری رویتر طی خبر تائید نشده‌ای تمایل قاسملو به مذاکره با مقامات ایران را آورده است. (کیهان٣/۶/۱٣۵٨) خبرگزاری رویتر:قاسملو آماده مذاکره با دولت صدای جمهوری اسلامی ایران دیشب از قول خبرگزاری رویتر اعلام کرد که عبدالرحمن قاسملو دبیر کل حزب منحله دموکرات کردستان که در محل نامعلومی بسر میبرد به خبرگزاری رویتر گفته است آماده است با دولت است جمهوری اسلامی مذاکره کند. از سوی دیگر منابع مطلع کرد،دیشب در تهران اعلام کردند بدنبال تسلیم نامه ای از طرف روسای ایل شکاک و هرکی به استاندار آذر بایجان غربی، استاندار طی پیامی از شورای شهر مهاباد خواسته است که هیاتی برای مذاکره در مورد نحوه بازگشت ارتش به مهاباد و حل مسالمت آمیز مسئله کردستان به ارومیه برود و اطلاع حاصل شده است که هیاتی نیز از طرف شورای انقلاب شهر مهاباد به ارومیه رفته است ولی از نتایج مذاکرات اطلاعی در دست نیست. از سوی دیگر خبرگزاری فرانسه از تهران گزارش داد: «منابع مطلع کردهای مقیم مرکز اعلام کردند تماس‏هائی برای آماده ساختن راه برای انجام گفتگوهای مستقیم میان دولت و مقام‏های کرد برای عادی کردن اوضاع در مناطق کردنشین ایران انجام گرفته است. همین منابع افزودند: اگر این تماس‏ها به نتیجه برسد، احتمالا گفتگوها ی رسمی بزودی آغاز خواهد شد». در تماس کیهان با مقامهای مسئول دولتی،از این جریان اظهار بی اطلاعی شد. (کیهان٣/۶/۱٣۵٨) دکتر قاسملو در میتینگ صدهزار نفری دموکراتها: ما به پیام امام «لبیک» گفته‌ایم. مفتی زاده برای همیشه به پاکستان می‌رود. پس از مذاکره با هیات حسن نیت، گروگانها آزاد می‌شوند. در میتینک با شکوه دمکراتها محاکمه و مجازات بدخواهان، خواسته شد. مهاباد ـ خبرگزاری اعزامی اطلاعات ـ شهر مهاباد پس از ماهها دیگری و تشنج، دیروز چهره درگیری به خود گرفت. حوالی ظهر دیروز گروه گروه زن و مرد، خرد و کلان دانش اموز و دانشجو، کارگر و کشاورز، پیشه‌ور و بازاری در لباسهای رنگارنگ به سوی میدان آزادی شهر «میدان قاضی محمد» سرازیر شدند بطوریکه در ساعت ٣ بعدازظهر این میدان و خیابانهای مشرف به آن از جحمعیت موج می‏زد. اجتماع کنندگان که عبارت از اهالی مهاباد و دیگر شهرها و مناطق کردنشین بودند به یکصد هزار نفر بالغ می‌شدند. شرکت کنندگان در این مراسم که بعلت تراکم جمعیت و فقدان جای کافی به پشت بام‏ها و بالای درختان پناه برده بودند عکس‏هایی از رهبران ملی و مذهبی ایران و کردستان را در دست داشتند. آغاز مراسم رأس ساعت ٣ بعدازظهر با سرود رسمی کردستان مراسم آغاز گردید و بعد از آن یک دقیقه به یاد و احترام شهدا سکوت اعلام شد. آنگاه دکتر عبدالرحمن قاسملو دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران در میان ابراز احساسات بی سابقه مردم پشت میکروفون قرار گرفت و سخنان مشروحی به زبان کردی ایراد کرد. وی گفت: «خواهران و برادران عزیز ای ملت عزیز! مردم قهرمان و قهرمان پرور مهاباد! خود را خیلی خوشبخت میدانم که پس از چند ماه در اجتماع پر شور و در میان شما هستم و در مورد کردستان با هم صحبت می‏کنیم. دبیر کل حزب دمکرات بعد از ادای احترام و سپاس به تمام و شهدای راه آزادی کردستان و ایران پیشمرگان بزرگ کرد و زحمت کشان مناطق کرد نشین گفت: «از کلیه زنان و دانش‏آموزان و جوانان نیز تشکر می‏کنم که ما را در این مبارزه بزرگ صمیمانه یاری کردند. همچنین از کلیه روشنفکران دنیا که در تمام شرایط سخت با حرف و نوشته از مبارزه حق طلبانه ما حمایت کردند تشکر می‏کنم». «امروز ما اینجا جمع شده‏ایم تا یکبار دیگر به رهبر انقلاب اسلامی ایران سلام کرده و به ایشان بگوئیم که پیام ایشان را شنیده و به آن لبیک گفته‏ایم و ما حاضریم تمام امکانات خود را به کار بندیم تا جنگ و برادر کشی در کردستان هر چه زودتر تمام شود. البته در این راه به گفته امام خمینی بدخواهانی وجود داشتند که نمی خواستند این اتحاد و همبستگی ایجاد شود و ما از ایشان می‏خواهیم که این قبیل بدخواهان بشدت مجازات شوند هدف ما از مبارزه دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان ایران بوده و هم اکنون نیز همین شعار ماست. «از سوی دیگر هم اکنون برای رهبر انقلاب و خلق‏های ایران و دوستان ما روشن شده است که ما نه تنها تجزیه طلب نیستیم بلکه با امپریالیسم و صهونیسم نیز همکاری نداشته‏ایم و بلکه جزو خلق‏های وفادار به ایران هستیم و بخاطر خودمختاری برای کردستان ایران و دمکراسی برای سراسر کشور ایران تفنگ بدست گرفته‏ایم. در اینجا سیاست ضد امپریالیستی ملت ایران را علیه آمریکا که نمی‌خواهد بزرگترین جنایتکار تاریخ محد رضا پهلوی را به ایران تحویل بدهد تایید می‏کنیم. و امید ما اینست که تمام مردم ایران در کنار هم مثل روزهای قبل و بعد از انقلاب برای دفاع از آزادی و استقلال ایران بکوشند. پیروزی عقل قاسملو در قسمت دیگری از سخنان خود گفت عقل و کیاست و فهم و شعور است که در راه مبارزه ما پیروز شد است ما که با عقل سلیم آمده‏ایم آماده هستیم هم برای آتش بس و هم برای مذاکره و همچنین می‌خواهیم مثل یک حزب مسوول سیاسی و یک حزب که این مردم به آن اعتماد دارند و از کارهای آن خاطر جمع‏اند با مقامات دولت به صحبت بنشینیم و اعتقاد داریم و می‏خواهیم که این مذاکره در چهارچوب راستی و اعتماد به همدیگر انجام گیرد و بد خواهان نیز در این میان از هر ناحیه و در هر مقامی که باشند، با قدرت ملت سرکوب شوند و من می‏گویم که باید به این قبیل افراد که بخاطر منافع خود و امپریالیسم نمی‌خواهند صلح و صفا بوجود می‏آید مبارزه کرد و اجازه نداد که یکبار دیگر دیکتاتوری در این مملکت بوجود آمده و یا یک جنگ و برادر کشی دیگر اتفاق افتد ما اگر با هم اتفاق نظر داشته باشیم آنوقت است که می‏توانیم تمام آنچه را که بدست آورده‏ایم حفظ کنیم. قرائت پیامها پس از سخنان «دکتر قاسملو» شعری از «هیمن» شاعر کرد بوسیله «ملا عبدالله حسن زاده» قرائت شد و سپس پیام‏های سازمان زنان، سازمان جوانان حزب دمکرات کردستان ایران و پیام پیشمرگان و دانش‏آموزان حزب دمکرات و پیام‏های فرمانده پیشمرگان، و تشکیلات حزب دمکرات مهاباد خوانده شد. آنگاه قطعنامه‏ای که در ۶ ماده تدوین گردیده بود توسط طآقای عتیقی» خوانده شد. در این قطعنامه آمده است: ما مردم شهرستان مهاباد که بمنظور استقبال از پیام تاریخی روز ۲۶ آبان امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران در میتینگ عظیم روز ۲۹ آبان گرد هم آمده‏ایم نظرات و خواستهای خود را به شرح زیر اعلام و به محضر رهبر انقلاب تقدیم می‏داریم. ۱-از پیام تاریخی امام دایر بر ضرورت رفع ستم ملی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی از ملت کرد، صمیمانه استقبال می‏نمائیم و آنرا گامی موثر در راه خاتمه دادن به درگیری‏های کردستان و احقاق حقوق حقه خلق کرد و پیشرفت انقلاب ایران تلقی می‏کنیم. ۲-یکبار دیگر پشتیبانی بی دریغ خود را از موضع ضد امپریالیستی رهبر انقلاب و انعطاف ناپذیری ایشان در برابر امپریالیسم جنایتکار آمریکا اعلام می‏داریم و در این راه آمادگی کامل خود را برای هرگونه فداکاری به طلاع مردم ایران میرسانیم. ٣-صمیمانه از رهبر انقلاب می‏خواهیم با قبول خواست اصلی خلق کرد یعنی خودمختاری در چهار چوب تمامیت ارضی ایران یکبار دیگر علاقه خود را به رفع نابرابریهای موجود در جامعه‏ای که میراث رژیم فاسد گذشته است به جهانیان اعلام دارند. ۴-یکبار دیگر آمادگی خود را در راه دفاع از دستاوردهای انقلاب شکوهمند مردم ایران و حفظ و حراست مرزهای کشور در برابر هر گونه تجاوز خارجی اعلام می‏داریم. ۵-قاطعانه از رهبر انقلاب اسلامی ایران می‏خواهیم بدخواهان را که موجب بروز درگیری‏های کردستان و مشوب ساختن ذهن امام و جنگ و برادرکشی شده‌اند شدیداً به مجازات برسانند و مسوولینی را که در ایجاد درگیریها دست داشته‏اند از مقامات حساس بر کنار کنند. به منظور تسریع در خاتمه دادن به نابسامانی‏های کردستان و بازگشت صلح و آرامش به این منطقه از رهبر انقلاب می‏خواهیم دستور دهند هیات حسن نیت بدون تاخیر به کردستان بازگردد و مذاکرات خود را با هیات نمایندگی خلق کرد از سر گیرد.این مراسم با خواندن سرود جمعی به پایان رسید و پس از آن که تاج گلی به گردن عبدالرحمن قاسملو انداخته شد، حاضران به رقص و پایکوبی پرداختند. دکتر قاسملو در ساعت ۵ بعدازظهر دیروز با گروهی از خبرنگاران داخلی و خارجی مصاحبه‌ای در محل فرمانداری مهاباد ترتیب داد و به سئوالات متعدد خبرنگاران رسانه‏های گروهی پیرامون مسایل کردستان پاسخ داد. دکتر قاسملو در این مصاحبه اعلام داشت که روز چهارشنبه (امروز)هیات حسن نیتی به منطقه برای مذاکرات مجدد به کردستان می‏آید و ما حاضریم بمحض آغاز مذاکرات خود با این هیات، کلیه گروگان‏هایی را که در زندانهای ما هستند آزاد کنیم. یادآور می‌شویم که ما تاکنون با این عده به بهترین وجهی رفتار کرده و از آنان پذیرائی نموده‌ایم. و حتی در حالیکه خویش گوشت نیز داده‌ایم. دکتر قاسملو اضافه کرد: «احمد مفتی زاده که خود را رهبر کردها میدانست و در این چند ماه به نفع ملت کرد و نه به نفع سایر خلق‏های ستمدیده ایران خدمتی انجام نداده است، خوشبختانه اطلاع یافتیم که برای همیشه به پاکستان خواهند رفت». دکتر قاسملو همچنین گفت: «بر اساس مذاکراتی که با هیات حسن نیت انجام داده‌‌ایم، قرار است کلیه پاسداران انقلاب اسلامی از مناطق کردنشین خارج گردند و بجای آنها جانبازان کرد حفظ امنیت شهرها و سرحدات این منطقه را بر عهده بگیرند». (اطلاعات۲۹/٨/۱٣۵٨) قاسملو : با تمام وجود از امام پشتیبانی می‌کنیم. مهاباد ـ خبرنگار اعزامی ‌کیهان: میتینگ حزب دمکرات کردستان ساعت ٣ بعدازظهر دیروز در میدان «قاضی محمد» مهاباد برگزار شد. در این مراسم که گروههای مختلف مردم مهاباد شرکت داشتند دکتر عبدالرحمن قاسملو دبیر کل حزب دمکرات طی سخنانی گفت: خواهران و برادران عزیز و همشهریان و ملت قهرمان پرور کرد اینک خود را زیاد خوشبخت می‌دانم که بعد از چند ماه در مهاباد عزیز با هم درباره درگیریهای کردستان صحبت کنیم. به من اجازه دهید قبل از اشاره به نکته‌های فراوان بر شهیدان آزادی کردستان ایران و ایران سلام کنم. دکتر قاسملو پس از تشکر از مردم گفت: امروز ما در اینجا جمع شده‌ایم که یکبار دیگر سلام ما به رهبر عالیقدر انقلاب اسلامی‌ایران برسد ما در این جا جمع شدیم که به امام خمینی بگوییم پیام او را دریافت کردیم و به پیام ایشان لبیک می‌گوییم. حاضر هستیم تمام قدرت خود را به کار بگیریم تا برادرکشی در این منطقه تمام شود. امام خمینی در پیامشان می‌گویند این بدخواهان بودند چنین وضعی را پیش آوردند که برادرکشی بکنند تمام مردم کرد با هم و یکصدا از امام خمینی می‌خواهند در برابر چشم تمام خلق کرد و ایرانیان این بدخواهان را مجازات بکنند ما نظرمان نسبت به انقلاب سراسری ایران عوض نشده ما هدفمان از جنگ، دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان بوده و حالا هم این هدف شعار ماست و چنانچه امام خمینی در پیام خودشان نیز می‌فرمایند خودمختاری برای این ملت که به آنها ظلم شده که سالهای سال است برای آن مبارزه می‌کنند با تمام وجود پشتیبانی خود را از امام که بر علیه امپریالیسم آمریکا مبارزه می‌کنند اعلام می‌کنیم. امپریالیسم آمریکا دشمن شماره ۱ ایران را محکوم می‌کنیم. خواهران و برادارن عزیز امروز در اینجا جمع شدیم که سیاست ایران را درباره امپریالیسم آمریکا که نمی‌خواهد شاه جلاد ر به ایران پس بدهد روشن کرده و این سیاست امپریالیستی را محکوم کنیم ما آرزو داریم یکبار دیگر تمام مردم ایران یکدل و یکپارچه مثل روزهای اول انقلاب ایران برای دفاع از تمام ایران در مقابل امپریالیسم آمریکا با هم جلو بروند. ما در اینجا با هم جمع شده‌ایم تا آشکار کنیم در دستگاه دولتی اشخاصی هستند که محیط سالم مذاکره را آلوده می‌کنند اما اینجا اعلام می‌کنیم مقصود ما از جنگ برادرکشی غالب و مغلوب نیست همه با هم برادر هستیم از امروز باید بکوشیم برای ایران آزادی و آباد و برای خوشبختی ملتمان کوشا باشیم اگر پیروزی به دنبال هست که هست مردم ایران هم پیروز هستند. و این سربلندی و پیروزی برای انقلاب ایران می‌باشد باید گفت که عقل و سیاست فهمیدن است که بر خصومت پیروز شده ما مثل همیشه با دل پاک آماده‌ی آتش‌بس و مذاکره هستیم. ملت باید چهارچو راستی و اعتماد با این صداها را که نمی‌خواهند این گفت و گوها ادامه یابد حال در هر گوشه‌ای که هست و در هر طرفی که هست و در هر مقامی‌که هست با قدرت سرکوب کنند و نباید به عده‌ای که می‌خواهند دیکتاتوری ایجاد کنند و جنگ و برادرکشی ایجاد نمایند اجازه فعالیت داد. مردم و گروههای سیاسی نمی‌خواهند در کردستان جنگ و برادرکشی ادامه یابد ولی این جنگ و برادرکشی را به مردم کرد تحمیل کردند. حالا که راه آشتی راه چاره سازی سیاسی خوب و هموار شده ‌امکان دارد از راه مذاکره خودمختاری بگیریم و اعلام می‌کنیم و دوست داریم که آشتی کنیم و ما دوست و خواهان برادری هستیم و دوست داریم در سایه جمهوری اسلامی ‌با هم مثل برادر زندگی کنیم و این چیزی نیست که ما الان بخواهیم بلکه در تمام تاریخ ملت کرد خواهان برادری و برابری بوده است زیرا ملت ما ملتی اسلامی‌است ما می‌خواهیم هیات حسن‌نیت که از امام دستور گرفته است هر چه زودتر به کردستان برگردد اگر دولت یک قدم برای مذاکره بردارد ما دو قدم بر می‌داریم. قاسملو گفت: حاضریم پشت میز مذاکره بنشینیم و نگذاریم توطئه گران و رسانه‌های گروهی علیه مردم کرد اقدام کنند حزب دمکرات کردستان تا رسیدن به حق خودمختاری و استقرار دمکراسی در ایران مقاوم خواهد بود ما از تمامی‌گروههای سیاسی و اجتماعی می‌خواهیم که از ملت کرد پشتیبانی کنند در پایان این اجتماع قطعنامه‌ای در هفت ماده قرائت شد و به تصویب مردم مهاباد رسید در این قطعنامه ضمن استقبال از پیام تاریخی روز ۲۶ آبانماه امام خمینی از موضع رهبر انقلاب اسلامی‌ایران پشتیبانی و بر رفع ستم ملی اقتصادی، فرهنگی و سیاسی از ملت کرد تاکید شده است. در قسمتی از قطعنامه آمده است: صمیمانه از رهبر انقلاب می‌خواهیم با قبول خواست اصلی خلق کرد یعنی خودمختاری در چهارچوب تمامیت ارضی ایران یکبار دیگر علاقه خود را به رفع نابرابریهای موجود در جامعه‌ای که میراث رژیم فاسد گذشته است به جهانیان اعلام دارند. (کیهان ٣۰/٨/۱٣۵٨)