۱۳۸۶ اسفند ۲۱, سه‌شنبه

بنیادها و چشم‌اندازها- بخش سومپرسش‌ و پاسخ‌پوشیده‌نویسی در سیاست ناصر رحیم‌خانی

پوشیده‌نویسی» در سیاست، شیوه‌ای‌ست برای گفتن از راه نگفتن و نگفتن از راه گفتن.
«پوشیده‌نویسی» سازمان اتحاد فدائیان خلق و سازمان فدائیان خلق-اکثریت، نمونه‌وار است.
***
پرسش: شما چرا و به‌چه دلیل به‌حزب دموکرات کردستان اتهام می‌زنید که خواهان حمله نظامی آمریکا به ایران است؟
پاسخ: بنا به همه‌ی نشانه‌ها. اعلامیه‌ها، تحلیل‌ها و روابط و مناسبات. بنا به تایید حمله‌ی نظامی آمریکا به عراق. هم استراتژی تهاجمی آمریکا، ایران را در «محور شرارت» قرار داده بود و هم ایرانیان موافق و مخالف حمله‌ی نظامی آمریکا به عراق، می‌دانستند که با این موافقت یا مخالفت دارند چه می‌گویند. از این گذشته، این من نیستم که سیاست‌ها و روابط حزب دموکرات را طرفداری از حمله نظامی آمریکا به ایران می‌دانم. این گروه‌های سیاسی متحد با حزب دموکرات کردستان، همراهان «کمیته اتحاد عمل پایدار» و امضاکنندگان اعلامیه‌‌های مشترک با حزب دموکرات کردستان هستند که سیاست ها و روابط حزب دموکرات کردستان را در تائید حمله نظامی آمریکا به ایران می‌دانند. نگاه کنید به اطلاعیه‌ی پلنوم سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، نگاه کنید به پیام هیئت سیاسی- اجرایی سازمان فدائیان خلق ایران- اکثریت و نگاه کنید به گفته‌های رضا اکرمی و مصاحبه‌ی عبدالله حسن‌زاده.
اطلاعیه‌ی پلنوم اتحاد فدائیان خلق می‌گوید: «یکی از مسائلی که بعد از حمله نظامی دولت آمریکا به عراق، و بخصوص بعد از تبدیل بحران اتمی ایران به یک بحران بین‌المللی مطرح است، مساله موضع نیروهای سیاسی ایران در قبال احتمال حمله دولت آمریکا به ایران است.
در جریان تدارک جنگ علیه عراق و برای سرنگونی صدام حسین، مواضع متفاوتی در بین نیروهای سیاسی وجود داشت. اما این مواضع برای همکاری‌های متقابل، باوجود اهمیتشان، تاثیر چندانی نداشت و در مناسبات فیمابین نقش برجسته‌ای ایفا نمی‌کرد. اما اکنون که موضوع به امر سکوت در قبال یک حمله نظامی و یا مخالفت با آن مربوط می‌شود، مواضع نیروهای سیاسی فاصله‌ای تعیین‌کننده از هم می‌گیرند. نمی‌توان در کنار هم فعالیت مشترک نمود، اما هم مخالف حمله نظامی بود و هم موافق آن بود. هم به دولت آمریکا هشدار داد که دست به ماجراجویی جدید نزند و هم خواستار آن شد که نقش «رهایی‌بخش» خود را فراموش نکند. سایه‌روشن‌هایی که امروز در مواضع برخی نیروها این‌جا و آن‌جا وجود دارد و در موارد اضطراری سرباز می‌کند، با حساس‌تر شدن شرایط در همین حد باقی نخواهد ماند.
تاکید ما بر رد هرگونه مداخله در امور داخلی کشورمان جز از طریق پشتیبانی از تلاش مردم ایران برای تحولات سیاسی و در جهت دمکراسی و یا در قالب اعتراضات بین‌المللی علیه نقض حقوق بشر و حقوق شهروندی در ایران، در بطن خود هرگونه مداخله نظامی، سیاسی و ... برای تغییر حکومت از بیرون و یا جایگزین کردن آن با یک دولت منتصب به این یا آن قدرت خارجی را، منتفی می‌سازد.» [26 خرداد 1386/ 16 ژوئن 2007]
نخست گویی پلنوم هنوز درنیافته بود که «مواضع متفاوت» نسبت به جنگ عراق به‌معنای «مواضع متفاوت» نسبت به امکان حمله‌ی نظامی آمریکا به ایران هم بود، از این رو آسوده خیال می‌نویسد: «این مواضع برای همکاری‌های متقابل، با وجود اهمیتشان، تاثیر چندانی نداشت و در مناسبات فیمابین نقش برجسته‌ای ایفا نمی‌کرد.»
دنباله مقاله

بنیادها و چشم‌اندازها ـ پاره‌ی دوم ناسیونالیسم قومی و استراتژی انتظارناصر رحیم‌خانی

بیان مفهوم « ملت » و بر بنیاد مفهوم « ملت سیاسی » و از دیدگاه ارنست رنان فرانسوی گفته شد ملت اصلی است معنوی و برآیند پیچیدگی های ژرف تاریخی . اما این اصل معنوی از دو عنصر مکمل تشکیل یافته است که یکی از گذشته می آید و دیگری در اکنون جای دارد. نخستین عنصر همانا « تملک مشترک ارثیه گرانقدری از خاطره ها » و وجود میراثی مشترک است : ملت ریشه در تاریخی مشترک دارد و « فرجام گذشته ای طولانی است سرشار از تلاش ها ، ازخودگذشتگی ها و فداکاری ها ». عنصر دوم همانا « همداستانی اکنونی ، میل به زیستن با یکدیگر و نیز خواست تداوم به بارور سازی میراثی است که بطور مشاع دریافت شده است ».
گفته شد رنان در تعریف ملت بر خصلت تعهد ارادی و خود خواسته تاکید می ورزد و می گوید هر چند ملت مستلزم یک گذشته است ، ولی با اینهمه در حال حاضر در « یک واقعیت ملموس » خلاصه می شود و این « واقعیت ملموس » همان « رضایت و اظهار تمایل آشکار به ادامه ی زندگی مشترک » است.
رنان جوهر اندیشه ی خود را در تعریف ملت در گزاره ای فشرده چنین بیان کرده است : « ملت همه پرسی ِ هر روزه است ».
بدین گونه ارنست رنان از میان دو عنصر مفهوم ملت یعنی گذشته ی مشترک و میل و اراده برای اشتراک در آینده، بر عنصر خواست و اراده ی زیستن در آینده تاکید می ورزد.
تعریف دیگر از مفهوم ملت، آن فرمول‌بندی استالینی است که بیشتر در جنبش‌های چپ و خلقی شناخته می‌شد.
امروزه گروه ها و صورت بندی های سیاسی ناسیونالیسم قومی در ایران ، هویت ملی « ملت » خود را بر کدام بنیاد یا بنیادها تعریف می کنند ؟
نسبت « ملل» کشور ایران را با « ملت ایران » چگونه می دانند ؟ و اساسا در دیدگاه های آنان مفهوم «ملت ایران» جایگاهی دارد؟
پاره ای گرایش های ناسیونالیسم قومی ، بنیاد هویت ملی را در عنصر « زبان » خلاصه می کنند . به گونه ای که ـ به مثل ـ زبان ترکی را بنیاد هویت ملی « ملت ترک » معرفی می کنند.
در این تعریف از هویت ملی ، آن چه نادیده انگاشته می شود ، اراده و آراء « ملت ترک » است و خواست « ملت ترک » در بیان آزاد آن چه خود در باره « هویت ملی » خود می اندیشد.
در فرهنگ سیاسی صورت بندی های ناسیونالیسم قومی کرد ، کم تر با درک و دریافت روشن پیرامون بنیاد های « هویت ملی » و تعریف « ملت کرد » روبرو می شویم.
آن ویژگی هائی که زنده یاد قاسملو در سال 1962 میلادی در کتاب « کردستان و کرد »* در تعریف « ملت » بر شمرده همان ویژگی هائی است که زمانی استالین در تعریف « ملت » بدست داده بود و در جنبش کمونیستی و جنبش های ملی ضد امپریالیستی پذیرفته شده بود.
بنابراین تعریف « زبان مشترک » ، « سرزمین مشترک » ، « زندگی اقتصادی مشترک » و « آداب و سنن مشترک » بنیاد ها و عناصر تشکیل « ملت» است.
در این تعریف عناصری « عینی » ، بیرون از اراده و خواست انسان ها ، هویت ملی آن ها را تعیین می بخشد. عناصر « عینی » ای که در همان حال به سختی می شود آن ها را بر گوناگونی ملت ها انطباق داد.
صورت بندی های سیاسی ناسیونالیسم قومی ، با فرو کاستن تعریف هویت ملی بر بنیاد « زبان » و یا یک یا چند عنصر عینی ، جنبه های گوناگون هویت « ملت » مفروض و اراده و رضایت آن را انکار می کنند ؛ و از این راه یک « هویت ملی » یکدست و یکپارچه را به آحاد ملت تحمیل میکنند. در تعریف پان ترکیست ها « زبان ترکی » بنیاد هویت ملی « ملت ترک » است . در دیدگاه « پان کردی » ، « نژاد » و « زبان کردی » یا «تاریخ» بنیاد هویت ملی همه ی کردها معرفی می شود. در هر دو دیدگاه ، احساس ، اراده و خواست گروه های انسانی زنده و فعال نادیده انگاشته می شود. نابردباری ، خشونت زبانی ، نفرت پراکنی به ملت ها و زبان های « بیگانه » ریشه در همین دیدگاه تمامیت نگر و تمامیت خواه
دارد

دنباله مقاله