۱۳۸۸ مرداد ۵, دوشنبه

بينی عقابی دکتر مصدّ ق وبينی قلمی و زيبای احمدی نژاد!


بينی عقابی دکتر مصدّ ق و بينی قلمی و زيبای احمدی نژاد! دوشنبه ۵ مرداد ١٣٨٨ محمد حسيبی پس از پايان گرفتن جنگ دوم جھانی، زنده ياد دکتر محمد مصدق با تکيه بر خواست و نيروی عظيم مردم ايران، عليه بھره برداری خارجيان از منابع ثروت زير زمينی کشورمان قد برافراشت، اما انگليس با اين توھّم که ھمچنان تنھا قدرت امپراتوری جھان است منافع خود را با تکيه بر امتيازنامه ھای يکطرفه و غيرقانونی زمان قاجار از ھرگونه تعرضی مصون می پنداشت. سياستمداران انگليس بر اساس تجارب پيشين خود با درباريان قاجار، گمان می کردند مصدق را نيز دير يا زود با رشوه و زور و ارعاب به خدمت خود خواھند گرفت، اما زمانی که دکتر محمد مصدق به آن ھا ثابت کرد ملت ايران برای رھا ئی گريبان خود از زنجير استعمار عزمی راسخ دارند و او خود را خدمتگزار صادق مردم می داند، به او با چشم يک دشمن خطرناک نگاه می کردند. به اين دليل بود که از آن پس دو ھدف را پيش روی خود نھادند. اول سرنگون کردن و در .« ملی شدن صنعت نفت » صورت لزوم نابود کردن مصدق. دوم منتفی کردن سِر فرانسيس شپرد از سوی وزارت خارجه انگليس در سال ١٩۵١ ميلادی به سفارت انگليس در .« از شرّ مصدق و يارانش در مجلس خلاص کند » تھران گمارده شد تا به اصطلاح کشورش را « نفت، قدرت و اصول » دکتر مصطفی عِلم در صفحه ٣۴٨ کتاب مھم و خواندنی و مستدل (ترجمه غلامحسين صالحيار) نوشته است: شپرد از مصدق نفرت داشت، درست مثل کودکی که از کودک ديگری نفرت » داشته باشد و بخواھد تمام کاسه کوزه ھا را سر او بشکند. او حتی خصوصيات جسمی و رفتار شخصی مصدق را چنين توصيف می کرد: نسبتا بلند قد است، اما پاھای کوتاه و چنبری دارد، به ھمين دليل مثل خرس راه » می رود و يا در واقع تلوتلو می خورد . . . از لحاظ صورت شبيه اسب درشکه است، بعلاوه قدری ھم کر است، از اينرو با اشکال حرف آدم را می فھمد، اما به طور معمول حالت صورتش بدون احساس و بی تفاوت است. معمولا از فاصله ده سانتيمتری با طرف خود حرف می زند، از اينرو ھنگام صحبت بوی ترياک ملايمی از دھانش به مشام ميرسد. معاون وزير خارجه امريکا چنين آمده است که: « جرج مک گی » و در صفحه ٣۴٩ از زبان مصدق مردی است بلند قامت، لاغر، طاس با صورتی باريک و بينی بسيار . . .» بزرگ عقابی . . . . واقع امر اين بود که ھمه می دانستند آنطور که شپرد کوشش کرده وانمود . . . » کند، مصدق ترياک نمی کشيد، اما روبن زيھنر، يعنی ھمان آقائی که به توصيه خانم لمبتون معروف قرار بود برای سرنگونی مصدق از دانشگاه آکسفورد به تھران اعزامش کنند، ترياکی قھار و کھنه کاری بود. وقتی به عنوان پوشش اين مأموريت برای او حکمی به عنوان عضو سفارت انگليس در تھران صادر کردند وبه اين شھر آمد، مرتبا از اعضای ديگر سفارت با اصرار می خواست برای لذت بردن از نشئه ترياک به او ملحق شوند. کيست که نداند: • مصدق به اين دليل که خود را نوکر مردم می دانست و برای کودکان بی بضاعت جنوب شھر که شلوار به پا نداشتند اشکش جاری می شد در نظر سياستمداران متجاوز و دھان مجسّم می شد. و لابد: « بينی بسيار بزرگ عقابی » دريده انگليس و امريکا مردی با • اکنون بينی احمدی نژاد به اين خاطر در نظر سياستمداران انگليس و امريکا و چين و روسيه قلمی و زيبا نمودار می شود که او از يک سوی بر منابع نفت و گاز ايران چوب حراج زده و از ديگر سوی، به اجساد بی کفن بھترين فرزندان مبارز ايران در گوشه زندان اوين لبخند می زند و: • از دھان رھبر ولیّ مطلقه فقيه ھم لابد بوی عطر و عبير تراوش می کند!. According to a sender from Iran on Face Book this picture was secretly taken in Evin prison in Tehran/Iran on Tir 28 (July 19). Witness says that the mass execution was done 4 in the morning. The day before this Khamenehei had visited the prison. چنانچه اين عکس مربوط به کشتار نظام جمھوری ولايت فقيه در زندان اوين نباشد، ماھيت خونريز بسيج و سپاه و لباس شخصی ھای نظام بدون اين عکس ھم قابل انکار نيست.