۱۳۸۹ اسفند ۲۳, دوشنبه

ايرج افشار، سالک و اصل عشق ايران


ایرج افشار روز چهارشنبه هجدهم اسفند ۱۳۸۹ در بیمارستان جم در تهران درگذشت.




ایرج افشار ایران شناس، نسخه شناس، کتابدار، پژوهشگر، روزنامه نگار و نویسنده ای بود که بیش از سیصد کتاب وهزاران مقاله در باره ایران نوشته و هزاران کتاب و مقاله از پژوهشگران و ایران شناسان دیگر به چاپ رسانده بود.


ایرج افشار سراسر عمر خود را بر سر کشف و شناخت و حفظ میراث معنوی و فرهنگی سرزمینی گذاشت که به آن عشق می ورزید، و به نوبه خود از این سیر و سلوک میراثی عظیم و گرانقدر برای فرزندان ایران زمین برجا نهاد. او شاید یکی از آخرین بازماندگان نسلی بود که معتقد بودند باید برای ایران کار کرد و زحمت کشید. عشق شان به سرزمین شان واقعی بود، بیدریغ و بی چشم داشت، بی ادعا، بی خودنمایی، بی منت و حتی بی آن که دیده شوند.




ایرج افشار متولد ۱۶ مهرماه ۱۳۰۴، فرزند خانم نصرت برازنده و دکتر محمود افشار بنیانگذار موقوفات دکتر محمود افشار یزدی و استاد دارالفنون بود.


او که چندین ماه بود با بیماری خونی مبارزه می کرد، از صبح روز چهارشنبه هجدهم اسفند ۱۳۸۹ به وضعیت وخیم تنفسی دچار شد و سرانجام در ساعت دو بعد از ظهر آن روز چشم بر جهان بست.


کتابدار، کتاب شناس، نسخه شناس و کتاب ساز ورزیده


کامران فانی، نویسنده، مترجم، کتابدار و سرویراستار "دانشنامه دانش گستر"، که با ایرج افشار آشنایی و همکاری نزدیک داشت، می گوید: " ایرج افشار رئیس کتابخانه دانشکده حقوق، و سال ها رئیس کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران بود. او در ضمن استاد نسخه شناسی و کتاب های مرجع در رشته کتابداری دانشگاه تهران، احیا کننده نسخه های خطی در ایران، مصحح متون قدیمی از دیوان ها و تاریخ ها، مؤلف و گرد آورنده بیش از ده ها جلد فهرست نسخه های خطی بود. گرد آورنده فهرست نسخه های خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و فهرست نسخ خطی کتابخانه ملک و کتابشناسی فردوسی بود. او همچنین در دورانی که رئیس کتابخانه ملی بود کتابشناسی ملی ایران، را بنیان گذاشت که مجموعه کتاب های چاپ شده در هر سال، از سال ۱۳۳۳ به بعد است و کتاب های مربوط به ایران و ایران شناسی را به صورت موضوعی و همراه با توضیح و توصیف آن گرد آوری و منتشر می کرد. پس از او کتابخانه ملی ایران همچنان به تهیه این کتابشناسی ادامه داد.






ایرج افشار همچنین فهرست مقالات فارسی را در هفت جلد منتشر کرد که در واقع نمایه مقاله های فارسی از آغاز صنعت چاپ تا سال ۱۳۸۵ است. این فهرست مقالات را به صورت موضوعی تنظیم می کند و از ابزارهای مهم تحقیق در ایران و درباره ایران است. در این فهرست مقاله هایی که در خارج از ایران به زبان فارسی نوشته شده نیز قرار دارد.






احیاکننده آثار دیگران






کامران فانی در عین حال او را احیاء کننده تألیفات دیگران نیز می داند. تألیفاتی چون روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه، که از مهم ترین منابع تاریخی و اجتماعی دوره قاجار است، یادداشت های محمد قزوینی(۱۰ جلد)، مجموعه آثار تقی زاده(۱۰ جلد)." زیرنظر و به همت ایرج افشار یک صد کتاب از آثار پیشینیان در زمینه تاریخ و دیوان و ادب ایران تصحیح و چاپ شد و در دسترس مردم ایران قرار گرفت.






نامه نگاری از جمله شیوه های نوشتاری ست که در کنار تاریخ نگاری و وقایع نگاری و خاطره نویسی و زندگی-نامه نگاری، می تواند آیینه ای از اوضاع سیاسی، اجتماعی، ادبی، و فرهنگی باشد و به کار محققان و تاریخ پژوهان بیاید. اگرچه در غرب انتشار نامه های چهره های نامی رواج و اهمیت بسیار دارد، اما در ایران خواندن نامه های دیگری امری نامقبول بود و انتشار آن بی سابقه. کامران فانی می گوید ایرج افشار از نخستین کسانی ست که اهمیت این ژانر تحقیقی را دریافت و با بهره مندی از آرشیوی گرانبها توانست چندین جلد اثر ارزنده به مجموعه آگاهی های ایرانیان بیفزاید: نامه های تقی زاده به قزوینی، نامه های فروغی ، نامه های برلن، نامه های لندن، نامه های تهران، از این جمله اند.






کامران فانی درباره چگونگی دسترسی ایرج افشار به این گنجینه گران بهای اسناد می گوید:" پدر ایرج افشار، محمود افشار، صاحب موقوفات دکتر محمود افشار یزدی و خود از بزرگان فرهنگی و سیاسی ایران بود. لغت نامه دهخدا از محل این موقوفات چاپ و منتشر می شد. منزل پدری ایرج محفل و محل آمد و شد بزرگانی چون تقی زاده و علامه محمد قزوینی و مجتبی مینوی و دهخدا و دیگران بود. ایرج افشار از همان کودکی با همه چهره های سیاسی و فرهنگی و ادبی ایران آشنا می شد و حرف های آنان را به دل می سپرد. این ها همه سبب شد که مورد وثوق و اعتماد آنان باشد. پس از فوت علامه قزوینی، که همسری فرانسوی داشت، سید حسن تقی زاده همه اسناد و نوشته های علمی و تاریخی او را در اختیار ایرج افشار قرار داد. اعتماد تقی زاده به شایستگی ایرج افشار به حدی بود که همه اسناد و آثار خود را نیز در اختیار او گذاشت."






آرشیو او گنجینه بیش از ۲۰ هزار نامه است که به او نوشته یا در اختیارش گذاشته اند.






سرویراستار دانشنامه دانش گستر ایرج افشار را " بی تردید یکی از برجسته ترین کتاب شناسان و نسخه شناسان و ایران شناسان" می داند. کامران فانی می گوید زندگی و کارنامه علمی و ادبی ایرج افشار چندان پربار است که کمتر کسی در ایران به اندازه او کتاب و مقاله دارد. او نزدیک به شصت سال تمام در همه حوزه های مربوط به ایران و ایران شناسی حضوری مستمر داشت. کامران فانی می گوید:" ایرج افشار معتقد به کار بود و پس از انقلاب که از کار دولتی بازنشسته شد، همه توان خود را یک سره برسر کار انتشار مجله آینده و تألیف و نشر گذاشت."






به گفته فانی برخی از تألیفات او مانند فهرست نسخ خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و مجموعه فهرست نسخ خطی کتابخانه ملک و فهرست مقالات ایران شناسی و کتابشناسی ملی ایران او برنامه هایی هستند که معمولا در مؤسسات و بنیادهای ویژه وبا بودجه ها و کمک های دولتی و توسط گروه متخصصان و کارشناسان انجام می گیرند، اما ایرج افشار همه این آثار را یک تنه و به تنهایی انجام می داد. کتابدار و دانشنامه نگار برجسته ایران امیدوار است که پس از مرگ ایرج افشار نهاد یا مؤسسه ای کارهای ناتمام او را ادامه دهد.






روزنامه نگاربرجسته






کامران فانی می گوید ایرج افشار روزنامه نگاری برجسته نیز بود: سال ها مجله راهنمای کتاب را منتشر می کرد که مهم ترین منبع ایران شناسی بود. پس از آن به انتشار مجله آینده دست زد که تاچندی پیش، تاسال ۱۳۸۵ ادامه داشت. او همچنین سال ها بخش ویژه " تازه های ایرانشناسی" را در نشریه "کلک" و سپس "بخارا" ی علی دهباشی می نوشت و اداره می کرد. در مجموعه کتابشناسی ایرج افشار ، که آثار و مقاله های او را گرد آورده و دانشگاه کالیفرنیا آن را چاپ و منتشر کرده است، بیش از ۳۰۰ عنوان کتاب و یک هزار مقاله از او گرد آمده است.






به گفته آقای فانی کمتر کسی چون ایرج افشار با ایران شناسان و خاورشناسان جهان آشنا بود. با همه آنها مکاتبه داشت و به تبادل معلومات و فرهنگ می پرداخت و حاصل آن ها را در مجله به نظر همگان می رساند. عضو بسیاری از موسسه ها و نهادهای فرهنگی بود. عضویت درهیئت ناظران دانشنامه بریتانیکا، عضویت در هیئت مدیره دائره المعارف بزرگ اسلامی، ریاست هیئت امنای کتابخانه مجتبی مینوی، برخی از آنها بود.






ایران شناس عاشق






ایران شناسی برایش چون ایران شناسان و شرق شناسان غربی از مقوله تخصص و حرفه و یا موضوع تحقیق های سرد و خشک آکادمیک نبود. ایران شناسی او از سر عشقش به ایران بود و شاهد این عشق، سوای کارهایش، کتابخانه بی نظیر اوست که بیش از بیست هزار جلد کتاب مربوط به ایران و ایران شناسی را در آن گرد آورده بود و به گفته کامران فانی یکی از بهترین و تخصصی ترین کتابخانه هادر نوع خود به شمار می رفت. او این کتابخانه را با گشاده دستی تمام به مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی هدیه کرد.






عشق با معرفت همراه است و عشق او به ایران در "همت" او به تألیف و انتشار کتاب های مربوط به ایران تمام نمی شد. ایرج افشار نه فقط به احیاء و شناسایی و شناساندن میراث معنوی این سرزمین همت می گماشت، بلکه عاشقانه می کوشید ذره ذره و وجب به وجب این خاک را بشناسد و بشناساند. در سفرهای بی شمار و دور و درازش همراه با دکتر منوچهر ستوده، در آفتاب سوزان و شب های برفین به دور افتاده ترین اقصای ایران می رفت ، روستا و صحرا و دشت و دره و کوه و کویررا زیر پا می گذاشت . سوغاتش از این سفرها نوشته هایی بود که از دیده ها و شنیده هایش به صورت کتاب و مقاله منتشر می کرد و به خوانندگانش تقدیم می کرد و آنان را با فرهنگ و سنت های مادی این سرزمین نیز، سوای فرهنگ معنوی آن، آشنا می کرد. درسفرهایش می کوشید از راه های ناپیموده و نرفته، از بیراهه ها و جاده های خاکی و آسفالت نشده و در بسیاری از موارد پیاده و بدون اتومبیل بگذرد. ترجیح می داد در کاروان سرایی کهنه یا در کلبه ای روستایی شب را به سر آورد تا به هتلی لوکس برود. دوست داشت از گرمای روز در سایه سار آلاچیقی بیارمد تا در پناه باد کولر بیارمد. از ظواهر تجملی و زرق و برق های ظاهری بیزار و عاشق زلالی و اصالت بود، ساده و نا آراسته.






ایرج افشار حلقه ای کوچک از دوستان جانی داشت. کامران فانی که خود با ایرج افشار از نزدیک آشنا بود در این باره می گوید: "سوای ارادتش به کسانی چون تقی زاده و مجتبی مینوی و اللهیار صالح که دوستان پدری اش بودند، محمد تقی دانش پژوه، دکتر منوچهر ستوده، دکتر زریاب خویی از جمله یاران گرمابه و گلستانش بودند. با آن که کتابداری مدرن را نمی پسندید و از نسل کتابداران سنتی بود برای پوری سلطانی احترام و علاقه ای عمیق داشت. مرتضی کیوان از دوستان نزدیک جوانی اش بود که یادش را گرامی می داشت. چند مقاله درباره این دوستی که از کوه گردی هایشان آغاز شده، دارد. سیاسی نبود، اما از ملیون بود و از طرفداران دکتر مصدق. چنان که اسناد مربوط به او را چاپ می کرد. بویژه به اللهیار صالح علاقه داشت و پس از فوت او درباره اش بسیار نوشت."






ایرج افشار از بازماندگان نسلی بود که معتقد بودند باید برای ایران کار کرد. طلبکار نبودند، منت و مزد نمی خواستند و ادعایی نداشتند. راه به "بازار خودفروشی" نمی بردند و در کوی " شکسته دلی" منزل داشتند. ایرج افشار در پشت ظاهر بسیار جدی و حتی خشک خود عواطفی عمیق پنهان داشت که در کارِ بی امان و پشتکار بی نظیرش جلوه گر است. زندگی ای ساده داشت در خانه ای وسیع در کامرانیه با باغی قدیمی و عمارتی بسیار کهنه که اصالتش از روزگاران رونقش حکایت می کرد. خانه را عیناً حفظ کرده و نخواسته بود با فروش آن به قیمتی گزاف آن را به برج سازان واگذارد.






همسر ایرج افشار، خانم شایسته افشاریه در سال ۱۳۷۴ فوت کرد. حاصل این ازدواج چهار پسر، بابک ، بهرام ، کوشیار و آرش اند. از میان آنان بابک راه پدر را درپیش گرفت و در کار تألیف و نشر دستیار پدر بود. مرگ ناگهانی اش به سکته قلبی ضربه ای سهمگین بر پدر بود که او را ادامه دهنده راهش و همراه و یارش می دانست. کامران فانی می گوید:" همه ما فکر می کردیم که این ضربه او را از پا می اندازد و افسردگی و دلسردی دل و دماغ برایش نخواهد گذاشت. اما او در عین دل شکستگی سرپا ماند و کمر راست کرد و خود را بیش از پیش در کار غرق کرد.






آنان که او را در پایان عمرش دیده اند می گویند همیشه برای کار شتاب داشت و هیچگاه بیماری را به رسمیت نشناخت. به رغم ناتوانی ناشی از بیماری همچنان با شتاب کار می کرد و با هشیاری همیشگی به کارهایش ادامه می داد. با آن که نماد سلامت و تندرستی بود اما نشانه های تعجیل که در او پیداشده بود، حکایت از آن داشت که می داند فرصت کم دارد. با آن که دیگر زود خسته می شد. اما حتی در بیمارستان همچنان به کار ادامه می داد. عشق به کار او را زنده نگاه می داشت.



به گفته کامران فانی " سه سال پیش زمین خورد و شکستگی استخوان داشت اما همچنان سرپا بود. تا چند ماه پیش حتی بسیار سالم بود." فانی که روزهای آخر در بیمارستان به دیدار او رفته بود، می گوید "مرگش غیر منتظره بود. بناگهان در یک ماه اخیر بکلی عوض شد و نشاط و حضور همیشگی اش را از دست داد. در چند روز آخر که در بیمارستان بود دیگر امیدها از او قطع شده بود."




از جمله کارهای ناتمامش که به پایان دادنشان تعجیل داشت، جلد دوم سفرنامه هایش بود به نام "گلگشت در وطن" و خاطراتش با عنوان " این دفتر بی معنی" که تکه هایی از آن را در بخارا چاپ کرده بود.


آخرین مقاله او تازه های ایرانشناسی بود که دو روز پیش از مرگش در مجله بخارا منتشر شد. همزمان با روز مرگش، چهارشنبه، کتاب "خاطرات اللهیار صالح" با تألیف او توسط نشر سخن به بازار آمد. نماند که بری تازه از باغ آثارش را به چشم ببیند.




منبع: VOA

ایرج افشار ايران‌شناس و کتاب‌شناس نامی،







دیدگاه: ایرج افشار از سال ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۸ مسئول اول کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران بود، با زحمات وی این کتابخانه، کتابخانه شد و هزاران نسخه خطی و ده ها هزار برگ سند و عکس در آن جای گرفت.


فهرست مقالات فارسی یکی از ارزشمندترین آثاری بود که از وی منتشر شد و راهنمای مهمی برای دانش پژوهان برای هزاران مقاله ای بود که در نشریات و مجموعه های مختلف چاپ شده بود. ایرج افشار ساعاتی پیش درگذشت.








ایرج افشار در سال 1304 در تهران متولد شد.


او فرزند دکتر محمود افشار بنيادگذار موقوفات دکتر محمود افشار يزدی و يکی از استادان مدرسهٔ دارالفنون است.




ايرج افشار در سال 1312 آموزش دبستانی را در دبستان زرتشتیان آغاز کرد. تحصیلات خود را در رشته حقوق به پایان رساند و دوره دکتری را نیز دیده است.


افشار پس از آن در مدرسه شاهپور تجریش و در دبیرستان فیروز بهرام تحصیلات متوسطه را پی‌گرفت و با اتمام این دروه در سال 1324 وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و در سال 1328 تحصیلات خود را با گرایش قضایی به پایان برد.





افشار از ذخایر ادبی و علمی کشور شمرده می‌شود و در فن کتاب‌شناسی و کتابداری بی‌مانند است.


ده سال کتابدار دانشکده حقوق بود و سپس رئیس کتابخانه دانش‌سرای عالی شد. یک سال نیز ریاست کتابخانه ملی را بر عهده داشت و چهار سال هم رئیس اداره کل انتشارات دانشگاه بود.


افشار مدتی به عنوان کتابدار وارد کتابخانه دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و با کسب تجربیات این دوره ریاست کتابخانه ملی را به عهده گرفت.




وی عضو انجمن ایرانشناسی، عضو هیات انتخاب کتاب، عضو کمیته جایزه کتاب‌سال، عضو انجمن کتابداران ایران، عضو هیات اجرایی انجمن تاریخ نیز می‌باشد.






برخی از فعالیت‌های اجرایی دکتر افشار:





· همکاری با مجله جهان نو






· مدیر داخلی مجله آینده






· سردبیر مجله مهر






· ‌سردبیر مجله سخن






· مدیر مجله کتاب‌های ماه






· همکاری در تاسیس کلوب کتاب






· مدیر و سردبیر مجله راهنمای کتاب






· فهرست‌نگاری مجموعه کتاب‌های فارسی چاپی دانشگاه هاروارد






· مدیر مجله ایرانشناسی






· انتشار مجله آینده






افشار به سال 1331 با همکاری چهار تن از دوستان خود، انتشار نشریه فرهنگ ایران زمین را آغاز کرد و از سال 1327 مدیریت مجله راهنمای کتاب را به عهده داشت.






وی به دعوت دانشگاه هاروارد آمریکا یک سال در آن کشور مقیم بود و به کار مرتب‌کردن کتاب‌های السنه شرقی آن دانشگاه اشتغال داشت و همچنین برای امور مربوط به کتاب و کتابداری سفرهایی به کشورهای مختلف داشته است.






برخی از آثار ایرج افشار:






· پژوهش‌های ایران شناسی (ج 1و2)، چاپ اول، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار (1384)






· دفتر تاریخ، چاپ اول، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار (1384)






· فرهنگ ایران زمین، چاپ اول، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار (1384)






· گلگشت در وطن ( سفرنامچه) چاپ اول، تهران: اختران (1384)






· نامه‌های تهران، چاپ سوم، تهران: فرزان روز (1385)






· ریاض الفردوس خانی، چاپ اول، تهران: بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار (1385)






· یادیارمهربان(مرزهای شرقی شعر پارسی از تاجیکان ورارودان تا هند، با مقدمه ایرج افشار) تهران: شهاب ثاقب






· فهرست دستنویس‌های فارسی در کتابخانه ملی اتریش و آرشیو دولتی اتریش در وین. فرهنگستان علوم اتریش-فهرستگان- وین




ایرج افشار، استادی در خدمت فرهنگ ايران


ايرج افشار که چهارشنبه، ۱۸ اسفندماه&در سن ۸۵سالگی از دنيا رفت، در طول زندگی‌اش خدمات فراوان و شايان توجهی را به فرهنگ ايران کرد...


اين تاريخ‌پژوه، نسخه‌شناس، ايران‌شناس و جهانگرد کتاب‌های زيادی را در حوزه‌های مختلف از خود به جا گذاشته است.


نسخه‌شناسان پيشکسوتی ايرج افشار را استاد بی‌بديل خويش می‌دانند؛ مردی که اگر نبود همت والايش، هم‌اکنون بسياری از نسخه‌های خطی اين ديار در موزه‌ها و ممالک اين‌سو و آن‌سوی دنيا زيور موزه‌ها می‌شدند و آيندگان اين سرزمين از اين‌همه گنجينه بی‌بهره می‌ماندند.


ايرج افشار، فرزند دکتر محمود افشار، متولد ۱۶ مهرماه سال ۱۳۰۴ در تهران بود. آموزش‌های دبستانی و دبيرستانی را در فاصله‌ی سال‌های ۱۳۱۲ تا ۱۳۲۴ در دبستان زرتشتيان و شاهپور تجريش و دبيرستان فيروز بهرام سپری می‌کند. همچنين در فاصله سال‌های ۱۳۲۳ تا ۱۳۲۵ در سمت مدير داخلی مجله «آينده» فعاليت می‌کند. سال ۱۳۲۸ با ارائه رساله‌ «اقليت‌ها در ايران» از دانشکده حقوق دانشگاه تهران، رشته حقوق قضايی، فارغ‌التحصيل می‌شود؛ درحالی‌که هيچ‌گاه از کسب علم و دانش و انتقال آن به سايران کوتاهی نمی‌کند. همکاری با مجله «جهان نو» به صاحب‌امتيازی حسين حجازی، استخدام در وزارت فرهنگ به‌عنوان دبير دبيرستان‌ها، کتابداری در کتابخانه‌ی دانشکده حقوق به تشويق محسن صبا و محمدتقی دانش‌پژوه، سردبيری مجله «مهر» به صاحب‌امتيازی مجيد موقر، بنيادگذاری مجله «فرهنگ ايران‌زمين» با همکاری محمدتقی دانش‌پژوه، منوچهر ستوده، مصطفی مقربی و عباس زرياب خويی و سردبيری مجله «سخن» به صاحب‌امتيازی پرويز ناتل ‌خانلری، مديريت مجله «کتاب‌های ماه» (نشريه انجمن ناشران که با همکاری مؤسسه انتشاراتی فرانکلين منتشر می‌شد)، قائم‌مقامی موقت مديرعامل بنگاه ترجمه و نشر کتاب، گذراندن دوره آموزشی و تجربی کتابداری يونسکو در اروپا، همکاری در تاسيس «کلوب کتاب» - که بعد «انجمن کتاب» نام گرفت -، تدريس مواد کتابداری در دانش‌سرای عالی وابسته به دانشگاه تهران، مديری و سردبيری مجله «راهنمای کتاب» (به‌ صاحب‌امتيازی: دکتر احسان يارشاطر)، دبيری «انجمن کتاب»، تأسيس «نشريه نسخه‌های خطی» کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران (با همکاری محمدتقی دانش‌پژوه)، رياست کتابخانه دانش‌سرای عالی، رياست کتابخانه ملی (تاسيس شعبه ايران‌شناسی - ايجاد کتاب‌شناسی ايران و آغاز فهرست‌نگاری نسخه‌های خطی آن‌جا به‌همت عبدالله انوار)، بازگشت به تدريس در دانش‌سرای عالی، بازگشت به دانشگاه تهران و رياست مرکز تحقيقات کتاب‌شناسی، فهرست‌نگاری مجموعه کتاب‌های چاپی فارسی دانشگاه‌ هاروارد (آمريکا)، مدير فنی دوره کتابداری «شورای خواندنی‌های نوسوادان» (کميسيون ملی يونسکو)، رياست اداره انتشارات و روابط فرهنگی (بعدتر به‌نام اداره انتشارات و روابط کتابخانه‌ها تغيير يافت)، رياست کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، تدريس نهادهای اجتماعی تاريخ ايران در دانشکده علوم اجتماعی، تاسيس مجله «کتابداری» - نشريه کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران -، رياست مرکز ملی کتاب وابسته به کميسيون ملی يونسکو، دانش‌ياری و سپس استادی رشته تاريخ (اسناد تاريخی و تاريخ‌های محلی) در دانشکده ادبيات و علوم انسانی دانشگاه تهران، همچنين تدريس در دانشکده علوم تربيتی (نسخه‌های خطی در رشته کتابداری)، مديريت مجله «ايرانشناسی» - نشريه دانشکده ادبيات و علوم انسانی دانشگاه تهران -، دبيری ثابت کنگره تحقيقات ايرانی (نه دوره سالانه)، سرپرستی انتشارات موقوفات دکتر محمود افشار، تاسيس «سازمان کتاب» (به‌طور مستقل)، انتشار مجله «آينده» (از دوره پنجم آن به‌مدت ۱۵ سال)، ايجاد نام‌واره «دکتر محمود افشار» (بعد از مرگ پدر از انتشارات بنياد موقوفات و از جلد يازدهم، نام پژوهش‌های ايران‌شناسی بدان داده شد)، تدريس در دانشگاه برن (سوييس)، فهرست‌نگاری نسخه‌های خطی فارسی کتابخانه‌ی ملی اتريش (وين)، و ايجاد «دفتر تاريخ» برای نشر اسناد و رساله‌های کوچک از انتشارات بنياد موقوفات، از فعاليت‌های او بوده است.


ايرج افشار همچنين در طول سال‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۸۰ در برخی مرکزها عضويت داشته که عبارت‌اند از: انجمن ايران‌شناسی (به رياست ابراهيم پورداود و دبيری دکتر محمد معين)، انجمن ايرانی فلسفه و علوم انسانی وابسته به کميسيون ملی يونسکو (از موسسان بوده)، شورای کتابخانه‌ وزارت امور خارجه، کميته تشکيل بايگانی کل کشور از طرف کميسيون ملی يونسکو، شورای کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، شورای «موسسه تحقيق در ادبيات و زبان‌های ايرانی» (وزارت فرهنگ و هنر)، هيات انتخاب کتاب (وزارتخانه‌های فرهنگ - آموزش و پرورش - فرهنگ و هنر)، شورای اجرايی «مرکز تحقيق و معرفی تمدن و فرهنگ ايران» (وزارت فرهنگ و هنر)، هيات موسسان انجمن ايرانی تاريخ علوم و طب، شورای کتابخانه‌های عمومی تهران، کميته جايزه‌ی کتاب سال، انجمن کتابداران ايران، هيات اجرايی «انجمن تاريخ» وابسته به فرهنگستان «زبان و ادب» (دبير آن هم بوده)، هيات امنای کتابخانه‌ی اهدايی مجتبی مينوی به «بنياد شاهنامه»، هيات امنای چاپ آثار سيدمحمدعلی جمال‌زاده سپرده به دانشگاه تهران، نظارت استصوابی خوابگاه اهدايی محمدصادق فاتح به دانشگاه تهران، هيات امنای «بنايد فرهنگ ايران»، شورای عالی «سازمان اسناد ملی ايران» هيات موسسان «انجمن آثار ملی» انجمن ايران‌شناسی اروپا، شورای توليت موقوفات دکتر محمود افشار (از متوليان منصوص)، موسسه مطالعات آسيا مرکزی و غربی دانشگاه کراچی (عضو افتخاری بوده)، هيات کارشناسان بنياد ميراث اسلامی (الفرقان - لندن)، هيات ناظران دانش‌نامه ايرانيکا، هيات امنای کتابخانه اهدايی دکتر علی‌اکبر سياسی به دانشگاه يزد، انجمن مطالعات ايرانی در آمريکا (عضو افتخاری بوده)، شورای علمی دايرة‌المعمارف بزرگ اسلامی، شورای عالی مشاوران کتابخانه ملی (ايران)، شورای علمی «نامه بهارستان» (مجله مطالعات و تحقيقات نسخه‌های خطی) و شورای ناظران مجله (ايتاليا)




فرزندان افشار - زنده‌ياد بابک، بهرام، کوشيار و آرش افشار - در کتاب «فهرست موضوعی» (از چاپ‌کرده‌ها و نوشته‌های ايرج افشار) که در سال ۱۳۸۲ (۲۰۰۳) در لس‌آنجلس آمريکا توسط انتشارات Printup Graphics منتشر کرده‌اند، فهرست کاملی را از تصحيح‌ها، تاليف‌ها، رساله‌ها و مقاله‌های انجام‌شده توسط پدر در فاصله سال‌های ۱۳۲۳ تا ۱۳۸۱ ارائه داده‌اند.




«اسکندرنامه»، «انجونامه»، «پرونده صالح»، «گاه‌شماری در ايران قديم»، «رياض‌الفردوس» و «جستارها درباره نسخه خطی» ازجمله نزديک به ۳۰۰ عنوان کتاب منتشرشده‌ی افشار در زمينه‌های تصحيح، تأليف و ترجمه هستند.