۱۳۹۰ آذر ۴, جمعه

Americans skip Black Friday to help occupy

إدلب جبل الزاوية جمعة الجيش الحر يحميني 25 11 2011 ج1

ابعاد فاجعه غيرقابل تصوراست

عایشه حُرّ-از پان ترکیسم تا نژادپرستی(۲)-نژادپرستان تغییر روش دادند بجای نژاد ترک، ملت ترک گفته میشد

۰۴,۰۹,۱۳۹۰
Ayse_Hur
مترجم: باخیش سببی - دیگر در کسی جسارت طرفداری آشکار از نظریات فاشیستی نمانده بود. به همین خاطر نژادپرستان تغییر روش دادند به جای توران گرائی، ناسیونالیسم به جای گرگ های خاکستری، ملیت پرستان، به جای نژاد ترک، ملت ترک گفته میشد. آنها نظریات جدید خود را توسط ارگانهای سازمانی انتشاراتی در بین مردم ترویج می کنند ...
محمود اسد بوزقورت ( متولد سال ۱۸۹۲ ازمیر/ درگذشت ۱۹۴۳ استانبول) از همکاران نزدیک آتاترک و یکی از کسانی است که نقش زیادی در ایجاد حقوق مدنی در ترکیه دارد.
در سال ۱۹۲۰ به عنوان نماینده ازمیر وارد مجلس شد و تا زمان فوت در این سمت باقی ماند. به سال ۱۹۲۴ در بین نویسندگان قانون اساسی ترکیه جای گرفت. در اواخر سال ۱۹۳۰ پس از استعفا از وکالت قضائی، به عنوان پرفسور در دانشکده حقوق آنکارا ” حقوق دول ” و در دانشکده دانشهای سیاسی، حقوق قانون اساسی تدریس میکرد.
در۱۷ سپتامبر سال ۱۹۳۰ محمود اسد با سمت وزیر دادگستری ترکیه در یک سخنرانی در شهر اوده میش آشکارا چنین میگوید:
” فکر و نظرمن چنین است، دوست و دشمن بداند که ترک سرور این مملکت است. کسانی که از نسل ترک نیستند در سرزمین ترک تنها از یک حق برخوردارند و آن خدمتگذار و برده بودن است. دوست و دشمن، حتی کوه ها نیز این حقیقت را چنین بدانند.”
با تصویب قانون نام خانوادگی در سال ۱۹۳۴ آتاترک به محمود اسد به خاطر تلاش های ترک گرانه اش نام خانوادگی بوزقورت را داد. (مترجم )


بعد از درگذشت آتاترک
در بخش انسان شناسی که به دستور آتاترک در سال ۱۹۳۵ به دانشکده زبان و تاریخ و جغرافیای آنکارا نقل مکان کرد، با یاری دولت ترکیه تا پایان جنگ جهانی دوم تحقیقات علم اصلاح نژاد در برنامه شان گنجانده شد. (کمک دولتی همه جانبه در دوره حکومت نازیها در آلمان و حکومت فاشیستی در ایتالیا به طور گسترده ای شامل این نوع دانشکده ها شده بود) دقیقا مثل اعمال امروزه حلاج اوغلو (۱) همانند فرضیه ها، مشاهدات، اندازه گیری ها، آزمایشات، تست ها که نشئت گرفته از مفاهیم جادوئی از یک دوره بسته بود، کوشش شد تا واقعیات ایدئولوژیکی و متدولوژیکی را به حقایق علمی تبدیل کنند. در این مورد با اتکا به پژوهش های علمی، کتابها و مقالات زیادی نوشته، کنفرانسهائی برگزار و نظریاتی که در بالا آورده شده [نظریه هائی که در بخش اول مقاله توضیح داده شد] به کتابهای درسی مدارس وارد گردید.
یک ارمنی عثمانی که مصطفی کمال نام خانواده گی دیل آچار را به او داده بود، یک زبان شناس تبعه بلغاری با نام آکوپ مارتاریان بود. او در سال ۱۹۳۹ پس از پیوستن منطقه حاتای به ترکیه، با ایراد سخنانی در خانه خلق اسکندرون که عین سخنان امروزه حلاج اوغلواست چنین می گوید:
خیلی از اجتماعات انسانی در بعضی از ادوار تاریخ شان ، زبان و مذهب خودشان را تغییر داده اند، امروزه ترکان حاتای که به زبان عربی سخن می گویند هیچ ارتباطی با نژاد سامی ندارند، به طور میانگین اندازه جمجمه سر آنها ۸۵ است، آنها اصلن از نوادگان ترکان قدیمی براکی سفال آلپ هستند. امروز مردمی که در حاتای به زبان عربی تکلم می کنند در اصل ترک هستند (۲) . ترک گرائی کمالیستی امروز به آنها هویت و منشاشان را نشان داده و از قوم ترک بودن را به آنها آشکار کرده است …
دیل آچار در نظر داشت کتاب هائی در خصوص ریشه های مشترک نژادی بین ترکها و ارامنه تدوین کند.
در سال ۱۹۳۹ پرفسور دکتر مظاهر عثمان ( اوزمان) (۳) در کنفرانسی چنین اظهار داشت :
شایسته نیست به جای باز سازی وطن، که از خیلی جهات بدان نیاز دارد، سعی در پرورش نسلی بی اصل و نسب بکنیم که در آینده ثمری جز پر کردن آسایشگاه ها، تیمارستان ها و بازداشتگاه ها نخواهد داشت. به همین خاطر افراد سالم را باید تشویق و مجبور کرد تا ادامه نسل دهند و به معلولان و ناقصان باید گفته شود که تو برای این وطن کافی هستی و ما را برای داشتن نسل بعدی از تو نیازی نیست
پرفسور دکتر مظاهر عثمان در کنفرانس اوژنیک ( علم اصلاح ژن) حزب جمهوری خواه خلق ۱۹۳۹ آنکارا .
پورفسور دکتر فخرالدین کریم گوگ آی فرماندار استانبول در سالهای بعدی چنین می گوید:
حتی در موقع ازدواج جویای تن و روانی سالم به عنوان ثروتی شایان باشیم تا وظیفه ملی مان را که آوردن کودکانی زنده و سالم برای گذاشتن میراثی گرانقدر به نسلهای آینده اجتماع ترک است بجای آوریم. در کشورهائی چون آلمان تلاش می کنند قانون عقیم کردن را که امری ضروری برای حفظ نژاد است بصورت قانونی مرسوم در آورند. کشورهای دمکرات با ایجاد مراکز ارشاد و توصیه هائی در خصوص ازدواج، مردم را با آگاه کردن به این امر برای رسیدن به اهدافشان تلاش می کنند. ما نیز این امر را باید مد نظر داشته باشیم.
وبدین گونه بود که گرایش خود را به نژادپرستی نازیستی به صراحت اعلام کردند. (پورفسور دکتر فخرالدین کریم گوگ آی /نقش ژن در خصوص حفظ نژاد و راه های پیشگیری از التقاط …در کنفرانس سال ۱۹۴۰ حزب جمهوری خواه خلق آنکارا ۱۹۴۰ ص
در روز نامه حاکمیت ملی ( اولوس) که روزنامه رسمی رژیم کمالیست شمرده می شد و همچنان درمجلات اولکو و در مجموعه انسان شناسی ترک که از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۲۵ از طرف دانشگاه استانبول منتشر میشد در خصوص اصلاح نژاد مقالات بیشماری عرض اندام کردند وروی چک پول های ۵ لیره ای و ۱۰ لیره ای و تمبرهای پست عکس های گرگ خاکستری منتشر شد.

حسین نهال آتسیز و رها اوغوز ترک قان
مهمترین شخصیت نژاد پرستی ترک بی هیچ شک و شبه ای حسین نیهال آتسیز متولد ۱۹۰۵ فوت ۱۹۷۵ بود. در مجله ای که بانام آتسیز در بین سالهای ۱۵ مای ۱۹۳۱ تا ۲۵ سپتامبر ۱۹۳۲ توسط نهال آتسیز منتشر میشد در میان نویسندگان آن اشخاص مهمی چون فواد کوپورلو، ذکی ولیدی توقان، پرتو نایلی بوراتا، صباح الدین علی، نیهاد سامی بانارلی، اورهان شکی گوک ای، عبدالباقی گول پینارلی و عبدالقادر اینان دیده می شد.
در اثنای اولین گنگره تاریخ ترک که درسال ۱۹۳۲ بین روزهای ۲ تا ۱۱ جولای بر گزار شد در بحث و جدلی که بین ذکی ولیدی توقان و رشید غالیب پیش آمد بهای آن را نیهال آتسیز خیلی سنگین پرداخت کرد . او که در دارالفنون دستیار فواد کوپورلو بود مسئولیت خود را از دست داد و با تعطیلی مجله اش به مدت طولانی مجبور به انفعال گردید.
بعد از فوت آتا ترک ستاره جدید نژاد پرستی در بین سالهای ۱۹۳۸ تا ۱۹۴۳ رها اوغوز ترک قان می باشد که ادیتور سه مجله ی نژادپرستی با نام های ارگنه کون، بوزقورد و گوگ بورو بود . ترک قان نویسنده اصلی این مجله ها با اسامی مستعار رها قورتولوش، اوینی موتون، ارگنه کونچو و آ/ مته تورانچی چنین می نویسد :
یکبار دیگر بیاندیشید که به چه دلیل رهبر بزرگ آتاترک این قدر برتاریخ نژادمان پافشاری می کرد و پیوسته به ما می گفت: ”که مهمترین قسمت تاریخمان در آسیای میانه است و هم نژادانمان را در آنجا به ما خاطر نشان می کرد “؟ …
« وباز بخاطر همین امر منفور که سیاست نامیده می شود نتوانست بوضو ح به ما بگوید که : ” هم خوننان، میلیونها نفر از خواهر و برادرانمان در آسیا هستند که در زیر اسارت فغان میکنند. روزی خواهد آمد که آنها را نجات داده و اتحاد بزرگ ترک رابر پا خواهیم کرد ”.» اما در خیلی از جاهای مختلف این فکر و باور را بطور غیر مستقیم گوشزد کرد. آتا ترک یک تورانیست واقعی و کسی بود که قدرت به تحقق رساندن این عقیده را داشت ».
(ارگنه کون شماره ۴ فوریه ۱۹۳۹) . او[ ترک قان ] با این سخنان مبانی مشروعیت خود را به خوبی تفهیم کرده بود.
بعد از آغاز اشغال شوروی در ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ توسط ارتش آلمان و بعد ازفوت رفیک سایدام در ۷ جولای ۱۹۴۲ شکری سراج اوغلو به نخست وزیری رسید و به حرکت پان ترکیستی سرعتی تازه داد. آلمان ها در ترکیه برای افزودن طرفداران خود به تبلیغات وسیعی دست زدند. در نامه ی محرمانه ای که از طرف وزیر امور خارجه حکومت نازیستی آلمان، ریپن تروپ به سفیر کبیر آلمان در ترکیه فرانز فون پاپن فرستاده شده قید گردیده حکومت آلمان برای این فعالیت ها در ترکیه ۵ میلیون مارک هزینه در نظر گرفته است. فایق احمد باریتچو نماینده طرابوزان در مجلس آن روزها را اینگونه توصیف میکند :
” جنگ آلمان با شوروی برای کشور شادمانی ببار آورده بود همه به همدیگر تبریک می گفتند . با لذت از یک انتقام پانصد ساله تاریخی قلب های همه برای پیروزی ارتش آلمان شروع به تپیدن کرد ” .
بعداز ظهر آن روز در راهرو مجلس وزیر امور خارجه به نخست وزیر سراج اوغلو میگوید :
” جهاد سیاسی تان یک بار دیگر مبارک باشد و نخست وزیر جواب میدهد بر همه ی مان! نمایندگان به همدیگر عیدتان مبارک میگفتند”.
خاطرات سیاسی جلد اول از مبارزه ملی تا دمکراسی آنکارا سال ۲۰۰۱ (ص ۴۹۴ )
ترکیه برای عادی کردن روابط سیاسی با اتحاد شوروی بعد از دو بار قطع رابطه با حکومت آلمان در اوت ۱۹۴۴ و ژانویه ۱۹۴۵ در نهایت به حکومت آلمان و ژاپن اعلان جنگ داد البته اینها اتحاد شوروی را قانع نکرده بود که در مارس همان سال وزیر خارجه شوروی مولوتوف به سلیم سرپر سفیر کبیر ترکیه در مسکو اظهار میدارد قرارداد بی طرفی و دوستی ۱۹۲۵ بین شوروی و ترکیه که تا حال دوباردر تاریخ های ۱۹۲۹ و ۱۹۳۵ زیر پا گذاشته شده دیگر بار تجدید نخواهد شد و در ماه ژوئن اعاده دیگر باره قارص و اردهان را به شوروی و اصلاح قرارداد Montreaux ۱۹۳۶ خواستار شد. بخاطر این خواسته های شوروی در داخل ترکیه طرز برخورد ارگان های رسمی با حرکتهای پان ترکیستی دیگر باره تغیر کرد مهمترین نتیجه این تغیرات دادگاه صباح الدین علی / نیهال آتسیز و   محاکمه توران گراها بود.

محاکمه تورانیست ها
اما در نوامبر سال ۱۹۴۲ ارتش شوروی در نزدیکی های استالین گراد، از پیشروی ارتش هیتلر جلو گیری کرد. دستگاه رهبری ترکیه بار دیگر موضع جدیدی اتخاذ کرد و تشکلهای پان ترکیستی را زیر فشار قرار داد.
نیهال آتسیز به تاریخ اول مارس و ۱۶ آوریل در مجله اورهون ،دو نامه سر گشاده با عنوان، نخست وزیر ترک گرا را به وظیفه اش دعوت میکنم، منتشر کرد و در دومین نامه خود، صباح الدین علی استاد کنسرواتور دولتی آنکارا، پرتو نایل بروتاو استاد دانشکده زبان و تاریخ و جغرافیا ، و پورفسورصدرالدین جلال آنتل استاد پداگوژی دانشگاه استانبول را به عنوان کمونیستهای خائن به وطن معرفی کرد و وزارت معارف را به چشم پوشی از اتفاقات و رویدادها متهم نمود.اما عکس العمل دولت به این نامه ها شدید بود. نیهال آتسیز از مسئولیت خود در کالج روبرت بر کنار شده و روز نامه اورهون تعطیل گردید.
شکایتی که صباح الدین علی از نیهال آتسیز کرده و اعاده حیثیت نموده بود در ۹ مای ۱۹۴۴ نتیجه داد و نیهال آتسیز به ۴ ماه زندان و ۶۶ لیره جریمه نقدی محکوم شد. از پس زندانی شدن آتسیز، رها اوغوز ترک قان و ۴۵ نفر دیگر از نژاد پرستان تورانیست دستگیر شدند. در ۷ سپتامبر ۱۹۴۴ در مورد ۲۳ نفر به اتهام درست کردن سازمانی مخفی به نام گیزلی گوره م جهت براندازی دولت، دادگاهی برگزار شد. بنا به ادعای دستگیر شدگان در زمان زندانی بودن، متهمین را تشنه و گرسنه در صندوق های کوچکی حبس کرده بودند .شکنجه شده، ناسزا شنیده وتحقیر شده اند.
حکمت تانیو، دادگاه ترک گرا ها و شکنجه در ترکیه ۱۹۵۰ ص ۹/۷
زمانی که متهمین در دادگاه اتهامات وارد شده را شنیدند ، ترک قان با حیرت زیادی در دادگاه چنین گفت:
این سخنان [نوشته های نژادپرستی در مجلات] در اصل توسط محمود اسد بوزقورت (۴) که خود با حکم آتاترک تعیین شده است سالها از کرسی های تاریخ انقلاب دانشگاه های دولتی گفته شده است. ده ها هزار جوان و در بین شان یکی هم من این حرف ها را شنیده ایم، برایمان آنها را تلقین کردند و باور کردیم که این [ نژادپرستی ] همان آتا ترک گرائی و کمالیسم است. سوالات امتحانی را با پاسخ دادن به این ها توانستیم بگذرانیم، این دروس بالاخره هرچه بود از طرف دولت تدریس میشد. همان سخنان که از طرف همین پرفسور [محمود اسد بوزقورت] در دانشکده دانشهای سیاسی گفته شد، از کرسیهای دانشکده قانون اساسی نیزگفته شده بود. معنای قانون اساسی به ما با این سخنان تعلیم داده شده است “.
تورک قان و ده تن از همفکرانش بعد از ۶۶ جلسه دادگاه در ۲۹ مارس ۱۹۴۵ از ۱۱ تا ۱۰ ماه حبس سنگین و از ۵/۱۳ ماه تا ۴ سال حبس تبعید محکوم شدند. ذکی ولیدی دوغان تنها کسی بود که به اتهام سرنگون کردن دولت مجرم شناخته شد . رها ترک قان به اتهام تشکیل سازمان مخفی و نیهال آتسیز به علت میتینگ ۳ مای مجرم شناخته شدند.
آلپ ارسلان تورکش شخصی که در سالهای آینده رهبری حرکت نژاد پرستی را بدست می گیرد در آن دادگاه به ۹ ماه و ۱۰ روز حبس محکوم شد.

تغییر روش
بعلت سردی روابط بین کشور پیروز جنگ اتحاد شوروی و ترکیه، بار دیگر نحوه برخورد با پان ترکیسم تغیر جهت داد، برای رفع اتهام از متهمان دادگاه در ۲۵ اکتبر سال ۱۹۴۵ قرار شد دوباره دادگاهی در خصوص مجرمان تورانیست برگزار شود. دادگاه آغاز شده در ۲۶ اوت ۱۹۴۶ برعکس دادگاه قبلی هیچ جائی برای خود در روزنامه ها و مجلات اختصاص نداد. در ۳۱ مارس ۱۹۴۷ دادگاه مدارک لازم برای محکومیت متهمین و اثبات جرم را کافی ندانست و تنها به خاطر اینکه متهمین مقابله با کمونیسم، این ایدئولوژی غیر ملی را مهمترین امر ملی تلقی می کنند، آنها را مجرم ندانسته و رای به برائت اشخاص دستگیر شده داده و آنها را آزاد کرد.
رها اوغوز ترک قان بعد از آزادی به امریکا رفته و در آنجا به تحصیل روان شناسی پرداخت او در سال ۱۹۷۴ به ترکیه بر گشت و چنین گفت :
با گفتن اینکه این [ فرد ] کرد است این آرناوت، اگر در کشور جدائی بیاندازیم، حس جدائی [ خواهی] عناصری را که در درون جامعه ترک رو به حل شدن گذاشته اند، تحریک خواهیم کرد، روزی میرسد که دشمنان خارجی ترک ها این حس ها را بیش از بیش تحریک کرده و کشورمان را آشفته خواهند کرد، جدا سازی نژادی نمی تواند در حیطه عقل و حقوق برای همیشه جایگاهی داشته باشد، [ این امر] میتواند عامل بروز کین و نفرت گشته و با کشیده شدن پای احساسات به میان، راه به اعمال غیر انسانی باز شود… و من بخاطر احساس انسانی این نگرش فریب کارانه را ترک کردم. در زمان دستگیری ام در زندان در میان مان یکی از قوم آبازا بود دیگری آرناوت و دو جوانی که رگه کردی داشتند، چنان جوانمردانه [ با ما ] بر خورد کردند و گرایششان را چنان به ترک گرائی و حتی افکار نژادپرستانه ترکی ثابت کردند که در درونم هم حس دوستی و هم حس شرم و خجالت زنده شد. کسی نمی داند چه مقدار همانند این هموطنان که غیر ترک نامیده میشوند، وجود دارد. چگونه دلمان راضی به گفتن اینکه تو از ما نیستی و پس زدن آنها می شد ” .
( از صندوق های تابوتی زندان تا غربت . ۱۹۷۵ استانبول ص ۴۰۴ / ۴۰۳ )
دیگر در کسی جسارت طرفداری آشکاراز نظریات فاشیستی نمانده بود .به همین خاطر نژادپرستان تغییر روش دادند به جای توران گرائی، ناسیونالیسم به جای گرگ های خاکستری، ملیت پرستان، به جای نژاد ترک، ملت ترک گفته میشد. آنها نظریات جدید خود را توسط ارگانهای سازمانی انتشاراتی چون اورهون، قوپوز، بویوک دوغو، حرکت، تشکیلات ترک جوان، مجله فرهنگی قبرس ترک، مجله مبارزه با کمونیسم، در بین مردم ترویج میکنند. آلپ ارسلان ترکش و همکارانش در سال ۱۹۶۵ با سلطه بر حزب جمهوری خواه ملت روستائی و با تغییر اسم آن به حزب حرکت ملی در سال ۱۹۶۹ و با ایجاد سازمان های شبه نظامی فاشیستی چون جوانان اولکوچو و تشکیل هسته های کماندوئی در کمپ های نظامی ، نژاد پرستی ترکی وارد دوران جدیدی شد.
منابع:
Nazan Maksudyan, Türklüğü Ölçmek, Metis, ۲۰۰۵
Suavi Aydın “Cumhuriyet’in İdeolojik Şekillenmesinde Antropolojinin Rolü: Irkçı Paradigmanın Yükselişi ve Düşüşü”, Modern Türkiye’de Siyasi Düşünce, Kemalizm, C.۲, İletişim ۲۰۰۲
Orhangazi Ertekin, “Cumhuriyet Döneminde Irkçılığın Çatallanan Yolları”, a.g.e, C. ۴. Milliyetçilik, ۲۰۰۳, s. ۳۴۵-۳۸۵.


توضیحات مترجم:
*خانم عایشه حر در روزنامه طرف ستونی دارد با نام دفتر تاریخ که مطالب هفتگی خود را در خصوص مسائل ترکیه و تاریخ درآن ستون می نویسد که در اینترنت نیز قابل دسترسی است.
www.taraf.com.tr

۱) پرفسور یوسف حلاج اوغلو تاریخ دان وعثمانی شناس ناسیونالیست ترکیه ، از ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۸ رئیس مرکز تاریخ ترک بود .او در سال ۲۰۱۱ به حزب حرکت ملی   پیوست.
۲) همانند همین اظهارات را شوینیست های فارس و نژاد پرستان آریایی در مورد دیگر ملیت های غیر فارس تکرار میکنند. به عقیده آنها مردم آذربایجان ترک نبوده و در مقطعی از تاریخ زبان و فرهنگ ترکی بر آنان تحمیل شده و هویت وزبان خود را از دست داده و زبان و کولتور ترکی را قبول کرده اند. پان گرائی و نژاد پرستی به هر اسم ، رنگ و لفافه ای یکسان است ، چه پان ترکیسم و چه پان فارسیسم و … همه به یک راه ختم می شوند.
۳) محمود اسد بوزقورت ( متولد سال ۱۸۹۲ ازمیر/ درگذشت ۱۹۴۳ استانبول) از همکاران نزدیک آتاترک و یکی از کسانی است که نقش زیادی در ایجاد حقوق مدنی در ترکیه دارد . دوران ابتدائی را در مدارس ازمیر گذراند و در سال ۱۹۰۸ وارد مکتب حقوق استانبول شد. پس از اتمام دوره تحصیلی در آن مکتب راهی سوئیس شده و در دانشگاه فریبورگ آنجا دوباره به تحصیل حقوق پرداخت و دکترای حقوق خود را دریافت کرد .در سال ۱۹۱۹ با اشغال ازمیر توسط قوای یونان به وطن برگشته و جهت شرکت در نبرد های ملی در محل زادگاه خود کوش آداسی ازمیر قوای ملی را تشکیل داد .در سال ۱۹۲۰ به عنوان نماینده ازمیر وارد مجلس شد و تا زمان فوت در این سمت باقی ماند . به سال ۱۹۲۴ در بین نویسندگان قانون اساسی ترکیه جای گرفت دراواخر سال ۱۹۳۰ پس از استعفا از وکالت قضائی ، به عنوان پرفسور در دانشکده حقوق آنکارا ” حقوق دول ” و در دانشکده دانشهای سیاسی ، حقوق قانون اساسی تدریس میکرد .
در۱۷ سپتامبر سال ۱۹۳۰ محمود اسد با سمت وزیر دادگستری ترکیه در یک سخنرانی در شهر اوده میش آشکارا چنین میگوید:
” فکر و نظرمن چنین است ، دوست و دشمن بداند که ترک سرور این مملکت است . کسانی که از نسل ترک نیستند در سرزمین ترک تنها از یک حق برخوردارند وآن خدمتگذار و برده بودن است. دوست و دشمن ، حتی کوه ها نیز این حقیقت را چنین بدانند.”
با تصویب قانون نام خانوادگی در سال ۱۹۳۴ آتاترک به محمود اسد به خاطرتلاش های ترک گرانه اش نام خانوادگی بوزقورت را داد.

۱۳۹۰ آذر ۳, پنجشنبه

حراج میراث سه هزار ساله لرستان به همراه تصاویری از آثار باستانی



در حالی خبر حراج میراث سه هزار ساله لرستان در لندن بر روی خبرگزاری میراث فرهنگی قرار گرفته است که به نظر می رسد با استمرار روند غارت اشیا تاریخی لرستان دیگر چیزی از آثار مفرغی این استان باقی نخواهد ماند.


نمونه اشیا کشف شده از غار کلماکره- آثاری که از گنجینه ای بزرگ به جا ماند

به گزارش خبرنمه ملّی ایرانیان از مهر، بشر در هزاره پنجم ق.م. توانست به تکنیک ذوب سنگ مس دست یابد و انقلابی در صنعت فلزکاری ایجاد کند که نتیجه منطقی این تحول، تنوع زیاد اشیاء فلزی بود.

این تکنیک جدید نتایج مثبت دیگری را هم در فرهنگ و تمدن بشری به بار آورده بود، انسان هزاره سوم ق.م. توانست با آمیختن مس و فلزات دیگری همچون قلع، آلیاژی به نام مفرغ به وجود آورد.

به کارگیری این آلیاژ در صنعت فلزکاری که همزمان با تحولات دیگری نظیر پیدایش خط، پیدایش سیستم تجارت و شهرنشینی بوده، عصر مفرغ را نزد باستان شناسان از اهمیت خاصی برخوردار کرده است.

مفرغ، زیباترین مکتب فلزکاری

عصر مفرغ، یکی از شاخص ترین دوران های فرهنگ بشری به شمار می رود و شاهد زیباترین و عجیب ترین آثار در این دوره زمانی چند هزار ساله در میان ملل مختلف هستیم.


ابزار و سلاح های مفرغی از هزاره سوم ق.م. به بعد در درون گورهای سنگی دفن شده اند، لیکن پرکارترین مفرغ هایی که منحصر به فرد است از غرب ایران و در خطه لرستان پیدا شده و در حقیقت زیباترین مکتب فلزکاری را می توان در لرستان مشاهده کرد. مفرغ های لرستان در دوره ای زمانی از حدود ۲۶۰۰ تا ۷۰۰ ق.م. ساخته شده اند.

ورود مفرغ لرستان به بازار اشیاء عتیقه

برای نخستین بار در دهه ۱۹۲۰ و از طریق سوداگران اشیاء عتیقه و در بازارهای شهر هرسین و کرمانشاه و متعاقب آن در تهران، مفرغ لرستان وارد بازار اشیاء عتیقه شد و به جهانیان معرفی شد و اکنون در بسیاری از موزه های جهان مجموعه ای از این آثار وجود دارد.

مفرغ لرستان، محصول هنر قومی کوهستانی است که هنری آمیخته به چابکی و چیره دستی با الهام از طبیعت اطرافشان داشته اند. نیروی تخیل این هنرمندان باستانی در روش کارشان اعجاب انگیز بوده که در انعکاس آن بر روی آثار مفرغی به وضوح نمایان است.

نقش هایی که ما در اشیاء مفرغی لرستان مشاهده می کنیم، نتیجه اعتقادات مردمی است که این تصاویر جادویی را خلق کرده اند. زبان این هنر، زبانی رمزی و نمادین است؛ زبانی پر رمز و راز، پرکنایه و این خود یکی از اصیل ترین خصیصه این گونه از اشیاء مفرغی است.

نگاهی به آثار مفرغی لرستان

مفرغ لرستان که به همین اسم تسمیه شده، قبل از شمشیرها و زینت آلات و دهنه اسب با نقشهای زیبای حیوانات، گاهی با نوشته های میخی که به طور دقیق و صحیح تاریخ گذاری شده، منقوش و محکوک است.

مفرغهای لرستان تنها یک آثار هنری ساده نیستند بلکه گنجینه بزرگ و گرانبهایی هستند که در وجود هر کدام از آنها دنیایی از افکار، عقاید، باورها، صنعت، هنر، شیوه های زندگی و افکار و اعتقادات اجتماعی و فرهنگی، دینی و غیره نهفته است.

اشیاء مفرغی به دست آمده از لرستان عبارتند از سلاحهای حمله ای و دفاعی، خنجر، شمشیر، گرز، سپر، تبر و نوک پیکان، قطعات و ساز و برگ اسبان، لگامهای معمولی، دهنه های تعلیم و لگامهای تشریفاتی، آویزها، زنگوله ها و زنگها، اجزاء ارابه ها و فلزکوبی یراقها.

جواهرات مردان و زنان نیز از جمله گردنبند، آویز، انگشتر، گوشواره، سنجاق گیسو، بازوبند، دگمه، آئینه، ادوات آرایش و …در میان این اشیا دیده می شود.

علاوه بر ظروف گوناگون و همچنین مجسمه های ایزدان و انسان در میان مفرغهای لرستان انواعی از ابزارآلات کار مربوط به زندگی در خانه، مهرها، گردونه ها، مجسمه اسب و مانند اینها در گورها پیدا شده است.

مفرغ، هنر بومی مردم لرستان

علاوه بر این اشیاء مفرغی معروف به نام لرستان احتمالاً به دورانهای مختلف تعلق دارند. بیشتر برنزهایی که از نوع برنز لرستان است مانند بت ها و بزهای کوهی و تبرهایی که دسته هایشان با برآمدگی هایی مانند میخ تزئین شده و خنجرهایی که دسته هایشان با چوب یا استخوان مزین شده یا به نیم دایره منتهی شده و دهنه های اسب، ظروف نوک دار و دسته دار بین ۱۲۰۰ تا ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد قرار می گیرند.

بعضی از آنها مانند قلابهای کمر و جامهای استوانه ای شکل برنزی متعلق به حدود ۱۰۰۰ تا ۷۵۰ سال پیش از میلاد است. شباهت فوق العاده ای بین این اشیاء و اشیا متعلق به کشورهای دیگری که هیتی ها بر آنها تسلط داشته اند وجود دارد و به این دلیل ما می توانیم تاریخ آنها را تا اواخر هزاره دوم پیش از میلاد یا قرون اول هزارة اول پیش از میلاد بالا ببریم .

تا کنون مشخص نشده که اشیاء مفرغی لرستان را چه کسانی ساخته است، ولی از کاوشهای محوطه “سرخ دم” کوهدشت در لرستان چنین بر می آید که سازندگان این اشیاء، احتمالاً تحت حمایت قشری ممتاز از سوارکاران جنگجو بوده اند که ثروتشان از راه پرورش و تجارت اسب فراهم می شده است

ولی اثبات اینکه این مردمان از چه گروه نژادی مشخصی بوده اند، بسیار دشوار است و کوشش در راه اثبات اینکه یک گروه نژادی، با یک قلمرو پادشاهی، خواه قوم کاسی یا قوم سیمری یا هر قوم و قبیله دیگری که عهده دار و اجرا کننده انواع مفرغینه ها بوده اند، محکوم به شکست است و به نظر می رسد ساخت مفرغ محصول هنر بومی این مناطق است که طی فرمانروایی اقوام مختلف در این منطقه، کماکان تولید می شده است.

میراث غارت شده لرستان در موزه لور!

با این تفاسیر مفرغ لرستان با وجود قدمت و زیبایی بی نظیر مورد هجوم کاوشگران غیرمجاز قرار گرفت و در میان بی توجهی متولیان بخش زیادی این مفرغ ها به خارج کشور منتقل شد به طوریکه در برخی از موزه های مهم دنیا از جمله موزه لور بخشی به مفرغ های لرستان اختصاص داده شده است.

در منطقه لرستان، کاوشگران غیرمجاز در اثر حفاری های بی رویه زیانهای جبران ناپذیری به بارآورده اند و به سبب آن باستان شناسان را با دشواری های بسیاری از جمله تعیین قدمت و تعیین مکان به دست آمدن اشیاء مفرغی مواجه کرده اند.

مسئله ای که هم اکنون نیز در بیشتر محوطه های باستانی لرستان قابل مشاهده است تخریب و غارت به عنوان ویژگی عموم محوطه های باستانی لرستان است که ضعف نهادهای متولی را نشان می دهد.

حراج چهار اثر مفرغی لرستان در حراجی لندن!

پراکندگی و ازهم گسیختگی نسبی مشهود در امر مطالعه و بررسی مفرغ های لرستان معلول دو عامل است که اولین عامل در این زمینه به حفاری های غیرمجاز برمی گردد که عامل عدم شناخت صحیح از این آثار شده است.

دومین مانع در زمینه مطالعه و بررسی مفرغ های لرستان موضوع پراکندگی آثار در مجموعه های خصوصی و موزه های سراسر جهان است که موجب عدم دسترسی و عدم مطابقت صحیح با یکدیگر شده است.

نمونه این موضوع را می توان در اعلامیه اخیر حراجی کریستی برای فروش ۴ اثر مفرغی لرستان که متعلق به هزاره اول پیش از میلاد هستند مشاهده کرد. این حراجی قرار است در ۷ دسامبر ۲۰۱۱ مصادف با ۱۶ آذرماه سالجاری این اشیا مفرغی را برای فروش به حراج می‌گذارد. قیمت پایه این آثار باستانی ۳ هزار دلار تعیین شده‌است.


خانواده سوئیسی مالک اشیا مفرغی لرستان!

در توضیحات مربوط به تقسیم‌بندی اشیای ایرانی عرضه شده در حراجی کریستی آمده‌است ۴ اثر مفرغی که تاریخ تقریبی آن اوایل هزاره اول پیش ازمیلاد تعیین شده، تحت عنوان “صاحب حیوانات” عرضه می‌شود.

این چهاراثر شامل یک جفت هیولا با بال‌هایی به طور نامنظم رشد یافته است و هرکدام گرداگرد یک لبه مدور کوزه‌ای میان‌تهی قرار گرفته‌اند. همچنین مجسمه‌ای از یک بز کوهی دو سر، متعلق به املش با شاخ‌های بزرگ منحنی و نیز مجسمه‌ای از یک مرد ایرانی که کلاهی بر سر و جامه‌ای بلند تا روی پاهایش پایین آمده دربر دارد و دسته شمشیری را نیز که در کمر دارد نگاه داشته‌است.

این اثر از جنس مفرغ و از نظر رده‌بندی آثار در ردیف آثار و هنرهای باستانی و متعلق به هزاره اول پیش ازمیلاد از استان لرستان و کشور ایران، جای گرفته است که مالک کنونی آن خانواده‌ای در سوییس هستند.

همچنین در این اطلاعیه قید شده است که این آثار همگی تا پیش از سال ۱۹۷۴ به کشور ایالات متحده آمریکا برده شده‌اند.

تندیس های مفرغی حراج شده از شاخص ترین آثار لرستان

یک کارشناس ارشد باستان شناسی در این رابطه اظهار داشت: دو اثر از ۴ شی مذکور در این حراجی، که از شاخص ترین گونه های مفرغ لرستان هستند تندیس های مفرغی بزهای کوهی هستند.

مهدی رضایی ادامه داد: در این تندیس ها یک جفت بزکوهی که بر روی دوپا ایستاده اند نمایان است که در یکی از این تندیس ها، بر پشت هر بز کوهی، حیوان درنده شیرمانندی قرارگرفته است که در حالت حمله به گردن بزهای کوهی هستند.

وی با بیان اینکه این تندیس ها بر روی یک تکه لوله که از ورقه فلزی ساخته شده نصب گردیده اند، افزود: نقش این بزها که اندامی کشیده و باریک با شاخهای بلند و دم تاب خورده دارند، یک دسته شاخص را در میان بت های مفرغی لرستان تشکیل می دهد که معمولاً مربوط به دوره زمانی اواخر هزاره دوم ق.م. تا اوایل هزاره اول ق.م. هستند.

مفرغ؛ فصل شگفتی آفرین هنر لرستانیها

این کارشناس ارشد باستان شناسی با تاکید بر اینکه در هیچ یک از دوره های هنری ایران و نیز در تمام گنجینه هنر آسیایی هیچ فصلی مانند هنر مفرغ کاری لرستان شگفتی نیافریده است، عنوان کرد: تاکید صاحب نظران و کارشناسان دنیای هنر بر ظرافت هنرمندانه این دست آفریده های بی نظیر مکشوفه از لرستان جایگاه علمی سازندگان را نشان داده و معرف چیره دستی هنرمندان قدرتمند و سیر تحولات هنری این سرزمین است.

رضایی عنوان کرد: ادامه هنر مفرغ لرستان را می توان در گنجینه غار کلماکره که ۹۰ درصد اشیاء آن نقره ای هستند و از چند کشف بزرگ باستان شناسی جهان است، مشاهده کرد که در هنر فلزکاری هخامنشی و بعد از آن نیز نفوذ می کند.

وی افزود: مفرغهای لرستان، اکثرا در قبرستان های باستانی این ناحیه به دست آمده اند ولی متاسفانه تاکنون هیچگاه توجه بایسته و شایسته ای در معرفی و حفاظت از این گورستان های حاوی این گنجینه های عظیم بشری نشده است.

حجم تخریب محوطه های باستانی لرستان بسیار شدید است

این کارشناس ارشد باستان شناسی تصریح کرد: از طرفی افزایش شدید جمعیت و توسعه و کشت مکانیزه کشاورزی زنگ خطر بزرگی را در نابودی مناطق باستانی در سراسر این ناحیه به صدا درآورده است.

رضایی یادآور شد: متاسفانه حجم تخریب محوطه های باستانی لرستان و به خصوص گورستان های باستانی حاوی مفرغ های لرستان به قدری سریع و شدید است که اگر بیش از این غفلت کنیم، این آثار به زودی سرنوشتی مشابه آثار عرضه شده در حراج کریستی خواهند.

وی تصریح کرد: ضروری است از همه جهات در مطالعه، حفظ، نگهداری و معرفی مفرغ لرستان اهتمام ویژه ای داشته باشیم و از میراث گرانبهایی که در اختیار ماست به نحوی شایسته حفاظت کنیم.

۱۳۹۰ آبان ۲۰, جمعه

طبیعت گرایی، نوشونده ترین میراث ایران باستان


 
طبیعت گرایی، نوشونده ترین میراث ایران باستان
در ادیان و باورهای ایران باستان جایگاه انسان در جهان فروتنانه و صرفاً به عنوان " یکی از زیستمندان " است.
از: دکتر ناصر کرمی
برگرفته از: متن سخنرانی در کنفرانس بین المللی شاهنامه – سوئد- دانشگاه اوپسالا- 15 و 16 اکتبر 2011*
اکنون دیر زمانی است که موضوع حفاظت محیط زیست، نه یک امر صرفاً اقتصادی، تکنیکی یا اجتماعی بلکه عمدتاً موضوعی معنوی و اخلاقی انگاشته می شود. از آن جهت که این تصور غالب شده است که تلاش برای حفاظت محیط زیست و بازگرداندن تعادل و پایداری زیستی به چشم اندازهای کره زمین، امری فراتر از برنامه های معمول اقتصادی و سیاسی است و بشر دراین باره نیازمند یک "بازسازی ما بعد طبیعی " است، نه صرفاً یک روش متفاوت فنی و اقتصادی در مواجهه با منابع طبیعی . به عبارت دیگر تغییر لازم برای مهار تخریب و آلودگی محیط زیست آنقدر بزرگ است که تغییر روشها در حوزه اقتصاد، سیاست و تکینک تکافوی آن را نمی کند و این تغییر لزوماً باید در ساحت اخلاق و باورهای معنوی بشر رخ دهد.
هم بدین رو در تبیین سیاست های فراگیر و جهانی توسعه پایدار توجه به زیر ساخت های دینی و اخلاقی و معنوی امروزه نقشی بایسته و بنیادین پیدا کرده است.
این اهمیت از آنجا می آید که اساساً نگاه ادیان و مشرب های فلسفی و عقیدتی مختلف به موضوع "اخلاق محیط زیست "  بسیار متفاوت است.
 
مبنای اخلاق محیط زیست
اینکه طبیعت فی نفسه واجد ارزش است یا صرفاً به واسطه سودی که به انسان می رساند ارزش پیدا می کند، مهمترین موضوع مورد تباین در اخلاق محیط زیست است. اخلاق سنتی، به شدت انسانگرا است. یعنی پدیده ها به نسبت نفعی که برای انسان دارند اهمیت پیدا می کنند. تعدیل شده این نگاه ، اهمیت دادن به همه پدیده های "مفید" است. یعنی فی المثل یک گونه خاص جانوری ممکن است به طور مستقیم نفعی برای انسان نداشته باشد، اما از این جهت که بخشی از چرخه اکولوژیک است، ارزش حفاظت پیدا می کند. در مرتبه دیگر، که می توان آن را بنیاد اخلاق عصر مدرن و همچنین از جمله بنمایه های نگاه ادیان شرق آسیا دانست، اساساً همه موجودات به صرف زنده بودن حق حیات دارند و این حق لزوماً با نفع یا عدم نفعشان برای انسان تعریف نمی شود. بر این مبنا فی المثل هر نوع حشره از ده ها هزار حشره موجود در جنگل های آمازون همانقدر حق حیات دارند، که هر گروه از جماعات انسانی. در یک رده بالاتر، نه فقط زندگان بلکه حتی اشیاء و پدیده های غیر زنده یی مثل صخره ها و رودخانه هاو ... نیز فارغ از نقش شان در زیستبوم واجد ارزش می شوند.
بر اساس آنچه که گفته شد، کسانی که ارزش محیط زیست را ذاتی می دانند بر این باورند که باید به دنبال اصول اخلاقی جدیدی فراتر از نگرش های مرتبط در اخلاق سنتی بود. انسان محور بودن اخلاق سنتی، طبیعت را قربانی منافع بعضاً ناپایدار انسان می کند. از سوی دیگر نیازهای فزاینده فشار شدیدی را به منابع طبیعی وادار خواهد کرد. شایان ذکر است که اگر یک شهروند متوسط چینی بخواهد مثل یک شهروند متوسط آمریکایی زندگی کند، باید هفتاد برابر انرژی مصرف کرده و صد برابر زباله تولید کند. اما نیک می دانیم که برای یک میلیارد و دویست میلیون چینی نه کره زمین آنقدر انرژی دارد و نه آنقدر گنجایش زباله. در حالی که اخلاق سنتی می گوید که همه چینی ها حق دارند مثل همه آمریکایی ها زندگی کنند. اخلاق طبیعت گرا البته که نمی گوید باید مانع توسعه رفاه چینی ها شد، بلکه بر این مدعاست که هم آمریکایی ها و هم چینی ها هر دو باید به یک سبک زندگی سازگار با ظرفیت منایع طبیعی زمین روی بیاورند.
 
تفاوت دیدگاه اکولوژِیکی در ادیان
جدول شماره یک تفاوت دیدگاه اکولوژیک در سه گروه ادیان سامی (مسحیت، یهودیت و . . .)، ادیان شرق آسیا و ادیان و باورهای ایران باستان را نشان می دهد. در ادیان سامی انسان اشرف مخلوقات محسوب شده، وضعیت منابع طبیعی نامحدود و کافی به شمار آمده ، مصرف گرایی امری مجاز بوده، نگاه به گیاهان و جانوران مالکانه است، رفتار و تعامل با طبیعت بهره جویانه اما همراه با توصیه به مدارای اخلاقی است. نگاه زیست محیطی در این گروه از ادیان به طور کلی تحت عنوان " مدارا با طبیعت از جهت فقط منافع انسان" تعریف می شود.
اما در ادیان شرق آسیا (بودیسم، جینیسم، شمنیسم و .. ) انسان در جهان فقط یکی از زیستمندان است و نه صاحب یا سلطان آنها، وضعیت منابع طبیعی نامحدود و کافی به شمار آمده، مصرف گرایی ناپسند بوده و بعضاً زندگی مرتاضانه ترویج می شود. نگاه به گیاهان و جانوران عمدتاً آنیمیستی است، رفتار و تعامل با طبیعت طیف گسترده یی از بهره جویی تا پرستش را در بر می گیرد  و نگاه زیست محیطی مداراجویانه است، البته غالباً به خاطر انگیزه های مذهبی خاص.
در ادیان و باورهای ایران باستان همچون دیگر ادیان آسیای غیر مدیترانه ای و غیر خلیج فارس جایگاه انسان در جهان فروتنانه و صرفاً به عنوان " یکی از زیستمندان " است. در ادیان ایرانی اشاره خاصی به محدود بودن منابع طبیعی زمین وجود ندارد، همچون ادیان سامی مصرف گرایی پسندیده است، اما به نظر می رسد کنترل شده تر است. نگاه به گیاهان و جانوران نه همچون ادیان سامی مالکانه است، و نه همچون ادیان شرق آسیا آنیمیستی. بلکه انسان در برابر همه موجودات جایگاهی برابر و متوازن دارد. مستندات مرتبط در پی ذکر می شود. تعامل با طبیعت در ادیان ایرانی با عبارت " بهره جویی مسئولانه" قابل تعریف است، نگاه زیست محیطی نیز مدارا از جهت ارزش ذاتی طبیعت است . در این باره می توان مصادیق پر شماری را ذکر کرد.
به تعبیر استرابو(ملقب به پدر علم جغرافیا)  و در سندی متعلق به پنج سال پیش از میلاد مسیح (افزون بر دو هزار سال پیش) آلودن آب و خاک در ایران مجازات داشته است. همچنین گزنفون نقل می کند که خشایار در هنگام عبور از آناتولی با مشاهده جنگلی زیبا دستور ساخت یک پاسگاه و استقرار سربازانی برای حفاظت از آن را داد. آن جنگل به همین خاطر نخستین منطقه حفاظت شده جهان محسوب می شود.
جای جای متون مقدس ایرانی آکنده از احترام و تقدیس طبیعت است. در وندیداد، فرگرد 21 بند1 می خوانیم :" زمین نیکو به تو پناه می برم، ای آباد کننده و فراوانی دهنده! ای بخت دهنده به پرهیزگارانی که از دامان  تو زاده می شوند، تو را می ستایم."
در "یشت ها" زرتشت می گوید: "پروردگارا! از آفریده های تو کدام را بسیار بستایم؟ (می شنود) ای زرتشت ! به بیشه درختان برو و به زیباترین و بلندترین آنها بگو :ای درخت خوب مقدس مزداآفریده، تو را می ستایم..."
در فروردین یشت: می خوانیم " همه آبها را می ستائیم ، همه گیاهان را می ستائیم، آبها را نام می بریم و می ستائیم ، گیاهان را نام می بریم و می ستائیم و ..."
در اوستا همچنین می خوانیم:" هنگامی که ضحاک برایران چیره شد مردم را که طبیعت را گرامی می داشتند وادار کرداز کیش خود دست بردارند و طبیعت را ستایش نکنند. او هر کس که طبیعت را می ستود، می اوبارید(می بلعید)
بخش هایی از متون مقدس ایرانی اساساً در ستایش طبیعت است، مثل آبزور و آبان یشت در ستایش آبها و خورشید یشت در ستایش خورشید.
در اوستا فریاد بلندی بر شاهان ستمگر جانورکش زده شده است و آنان را پیرو دروغ و اهریمن دانسته است . اوستا کسانی را که با شادی جانوران را می کشند اهل دوزخ می داند و به زیبایی از گله مندی روان جانداران و روان گیتی (گئوش اوروان ) از انسان های بد کردار و دروغ پرست که به آن ها آزار می رسانند سخن رفته است . با آمدن زرتشت روان گیتی شاد شد. زرتشت، آسیب رسانندگان به گیتی و کردارهای ناشایست که طبیعت را می آزارد به مردم شناساند. روان شبانانی که در گیتی دام پرورش می دهند و آنان را از سرما و گرمای  سخت ، دزد، گرگ و آدم های بد، پاس می دارند و به هنگام نیاز به آن ها آب، گیاه و خوراک و جفت می دهند ستوده شده است. هم چنین روان شبانانی که به گوسفند ماده در رساندن به جفت یاری رساندند ستایش شده است.(ارداویرفنامه،رحیم عفیفی،انتشارات توس، فرگرد15، بتد یک ، 1373.)
 
تفاوت دیدگاه اکولوژیکی در فلسفه اخلاق
نگاه اخلاقی به طبیعت قابل تقسیم به سه گروه اخلاق سنتی، اخلاق رمانتیک و اخلاق علمی و نوگراست. تفاوت این سه گروه در جدول شماره 2 نشان داده شده است. می بینیم که اخلاق سنتی بیشترین تجانس را با گروه ادیان سامی داشته و همچون آنها انسان را مالک جهان دانسته ، منابع طبیعی زمین را نامحدود و کافی می داند، مصرف گرایی پسندیده و تقریباً نامحدود است، در رفتار و تعامل با طبیعت به صرفه جویی و پرهیز از اسراف توصیه می شود و این اعتقاد وجود دارد که از  جهت حفظ منافع انسانی باید طبیعت را حفظ کرد. در اخلاق رمانتیک (که امروزه بیشتر توسط محافل هنری و بعضاً عرفانگرا تبلیغ می شود) بیشترین تجانس با ادیان شرق آسیا وجود دارد. برای مثال انسان نه مالک جهان، بلکه فقط یکی از زیستمندان است. مصرف ناپسند بوده و در نگاه به مظاهر طبیعی میل به برابری با گیاهان و جانوران وجود دارد.  مدارا با طبیعت در این فلسفه اخلاقی یک قاعده مهم به شمار می رود. اما در اخلاق علمی و نوگرا که عمدتاً از سوی زیستبوم گرایان (اکولوژیست ها) و طرفداران توسعه پایدار تبلیغ می شود، انسان یکی از زیستمندان همچون همه دیگر زیستمندان زمین به شمار آمده و در مصرف گرایی ضرورت برقراری کنترل و توجه به محدودیت های زیستی زمین تبلیغ می شود. در این نحله اخلاقی اگر چه به فروتنی و برابری با گیاهان و جانوران دعوت می شود، اما این نگاه همچون نگرش ادیان شرق آسیا آنیمیستی نبوده و انسان از این حق برخوردار است که مثل هر زیستمند دیگری حریم زیستی خود را حفظ کند. به همین خاطر برای مثال شاهد هستیم دردین زرتشتی کشتن حشرات موذی که مخل آسایش انسان هستند ممانعتی نداشته و بعضاً ترویج می شود. آنچه که اصلاً مورد پسند شماری از ادیان شرق آسیا و علاقمندان به اخلاق رمانتیک نیست. دراخلاق علمی و نوگرا در رفتار و تعامل با طبیعت تنظیم نیازها بر مبنای ظرفیت محیط صورت گرفته و نگاه زیست محیطی به طور کلی تحت عنوان " توجه به ارزش ذاتی طبیعت ، فارغ از نفع یا عدم نفع آن برای انسان " قابل تعریف است.
مقایسه جدولهای 1 و 2 نشان می دهد که اخلاق سنتی با ادیان سامی ، اخلاق رمانتیک با ادیان شرق آسیا و اخلاق علمی و نوگرا (در مبحث محیط زیست ) بیشترین تجانس را با ادیان و باورهای ایرانی دارد. به همین خاطر است که می توان گفت طبیعت گرایی و زیستبوم محوری (اکولوژیسم) می تواند نوشونده ترین میراث فرهنگی ایران باستان به شمار آید. نکته ای که البته تبیین دقیق آن فراتر از این مجال بوده و نیازمند یک مطالعه گسترده تر است .
طبیعت گرایی و شاهنامه
شاهنامه به عنوان نمایه ای از ذهنیات و رفتار اجتماعی مردم ایران در تاریخ باستان می تواند مصداق هایی عینی از طبیعت گرایی در باورهای آن عهد را پیش روی ما بگذارد.
درشاهنامه نیز همچون "یشت ها" اشاره شده که آفرینش جهان درشش مرحله انجام شده است . این شش مرحله به ترتیب عبارتند از : آسمان، زمین، آب، گیاهان، جانوران و انسان. توالی اکولوژیک این شش مرحله قابل توجه است.
در شاهنامه نیز چهار عنصر آتش، آب، باد و خاک مقدس هستند:
از آغاز باید که دانی درست
سرمایه گوهران از نخست
سرمایه گوهران این چهار
یکی آتشی برشده تابناک
میان آب و باد از بر تیره خاک
نخستین که آتش به جنبش دمید
زگرمیش پس خشکی آمد پدید
و ز آن پی ز آرام سردی نمود
ز سردی همان بازتری افزود
چو این چار گوهر به جا آمدند
زجهر سپنجی سرای آمدند
گوهرها یک اندر دگر ساخته
ز هر گونه گردن بر افراخته
شاید قدیمی ترین اشاره صریح به ضرورت حفظ حقوق حیوانات در متون ایرانی را بتوان در شاهنامه باز جست:
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
سیاه اندرون باشد و سنگدل
که خواهد که موری شود تنگدل
درشاهنامه مکرراً اشاره شده رفتار ناپسند انسانها و به ویژه بیداد حاکمان باعث نابودی طبیعت می شود و برای حفظ طبیعت چاره ای جز دادگری و عدالت در اجتماعات انسانی نیست:
چو بیداد گر شد جهاندار شاه        به گردون نتابد ببایست ماه
به پستان ها در شود شیر خشک   نبوید به نافه درون نیز مشک
شود خایه در زیر مرغان تباه        هرآن که بیدادگر گشت شاه
چراگاه این گاو کمتر نبود      هم آبشخورش نیز بدتر نبود
به پستان چنین خشک شد شیر اوی      دگرگونه شد رنگ و آژیر اوی
(شاهنامه فردوسی، مسکو، نشر قطره 1381)
نگاه اکولوژیکی فردوسی به شاهنامه در این ابیات بسیار جالب توجه است:
چو دریا و چون کوه و چون دشت و راغ   
   زمین شد به کردار روشن چراغ
ببالید کوه آبها بر  دمید                     
سر رستنی سوی بالا کشید
زمین را بلندی نبد جایگاه               
 یکی مرکزی تیره بود و سیاه
ستاره برو بر شگفتی نمود                   
 به خاک اندرون روشنایی فزود
گیا رست با چند گونه درخت 
به زیر اندر آمد سرانشان ز بخت
اما شاید گفته شود اینگونه توجه به طبیعت در شعر اغلب شاعران وجود دارد و چرا باید برای فردوسی فراتر از عنوان یک شاعر "طبیعت دوست" (یعنی مثل آنچه که اغلب شاعران متصف به آن هستند) عنوان شاعر "طبیعت گرا" (اکولوژیست) را به کار برد. در این باره پیش از این به موارد متعددی اشاره شد. اما شاید همین چند بیت کاملا وافی به معنا باشد:
پدید آمد این گنبد تیز رو                      
  شگفتی نماینده ئ نو به نو
چو خواهی که یابی ز هر بد رها               
 سر اندر نیاری به دام بلا
نگه کن بدین گنبد تیز گرد                 
که درمان ازویست و زویست درد
به عبارت دیگر فردوسی تنها راه نجات از دام بلا را توجه به قواعد و نظام هستی می داند، که این خود خلاصه همه حرف حتی طبیعت گرایان افراطی است: اینکه حتی برای حل مشکلات اجتماعی بشر چاره ای جز آن ندارد که قواعد اکولوژیکی و هنجارهای طبیعت را مورد توجه قرار دهد.
 
  نمایه1- تفاوت دیدگاه اکولوژیکی در ادیان:



نمایه 2-تفاوت دیدگاه اکولوژیکی در فلسفه اخلاق:

*متن کامل این پژوهش در قالب کتابی، و با همین عنوان منتشر خواهد شد.