۱۳۹۰ مرداد ۱۵, شنبه
روستای رحمت آباد، در حسرت رحمت و آبادانی!
رحمت آباد قربانی خشکسالی و حفاری غیر مجاز
روستای رحمت آباد، در حسرت رحمت و آبادانی!
ایراننامه – شاهین سپنتا: روستاهای شرق اصفهان به خاطر بیتوجهی به نیازهای اساسی مردم، یکی پس از دیگری خالی از روستاییان میشوند. این روند مدتی است که آغاز شده و این روزها با فروش آب و خشکشدن زایندهرود شتاب یافته است. یکی از این روستاها که مدتهاست رحمت و آبادانی از آن رخت بربسته و غبار فراموشی روی در و دیوارش نشسته، روستای تاریخی رحمتآباد است. روستای رحمتآباد در بخش جرقویه شهرستان اصفهان در فاصله 59 کیلومتری جنوب شرقی این شهرستان و در کنار جاده ارتباطی اصفهان – جرقویه، 14 کیلومتر پس از روستای چند هزار ساله قارنه و پیش از روستای گنج آباد قرار دارد. این روزها دیگر کسی در رحمت آباد زندگی نمیکند و خانههای قدیمی آن جولانگاه حفاران غیر مجاز شده است که با رویای پیدا کردن گنج، خاک روستا را به توبره میکشند، زیر دیوارها را خالی میکنند، شبانه به آسیاب قدیمی روستا میروند و با تراکتور سنگ بزرگ آسیاب را از جا میکنند تا شاید زیر آن سکههای طلا بیابند، و درِ چوبی حمام قدیمی روستا را از چهارچوب جدا میکنند تا در بازار بفروشند.
سودجویان و سوداگران آثار تاریخی همه اینکارها در حالی انجام میدهند که از سوی سازمان میراث فرهنگی هیچ تلاشی برای ثبت این روستا و جلوگیری از حفاریهای غیر مجاز صورت نمیگیرد و متاسفانه دو مالک خصوصی روستا نیز که هر یک نیمی از آن را ملک پدری خود میدانند در ایجاد این شرایط بیتاثیر نبودهاند. چون افزون بر آنچه یاد شد، با ایجاد یک واحد گلخانه و یک واحد مرغداری صنعتی درست در چند قدمی بافت روستای تاریخی رحمت آباد باعث وارد آمدن آسیبهایی به این بافت شدهاند.
اگرچه روستاییان به خاطر شرایط دشوار زندگی از روستای تاریخی رحمت آباد رفتهاند اما این روستا که بخشهای مختلف آن همچون حمام، آسیاب، خانههای قدیمی و قلعه تاریخی، تقریبا دست نخورده باقی مانده است در صورت توجه سازمان میراث فرهنگی، بخشداری جرقویه و مالکان خصوصی میتواند بهخاطر جاذبههایش و همچنین نزدیکی به روستای تاریخی قارنه، یکی از محلهای اقامت گردشگران در این مسیر باشد.
ولی اگر بیتوجهیها ادامه یابد در آیندهای نهچندان دور رحمتآباد نیز برای همیشه به رحمت خدا خواهد رفت و جز تلی از خاک و نامی روی نقشه، چیزی از آن باقی نخواهد ماند.
تصویر ماهوارهای رحمت آباد ( برگرفته از گوگل)
A بافت روستا B حمام تاریخی روستا C آسیاب تاریخی روستا
D گلخانه F مرغداری صنعتی
مجاورت تاسیسات مرغداری صنعتی در سمت راست با بافت روستای تاریخی در سمت چپ
دیوار سیمانی مرغداری صنعتی در سمت چپ و چسبیده به بافت روستای تاریخی
تصاویری از نمای بیرونی قلعه رحمت آباد که در تملک بخش خصوصی است
بادگیر قلعه رحمت آباد تا چند روز پیش سالم بود ولی اکنون بخشی از آن ریخته است
کوچه های خالی رحمت آباد
نمایی از محوطه درونی کاروانسرای رحمت آباد
خانههای خالی رحمت آباد
نمای بیرونی آسیاب رحمت آباد
قاچاقچیها در جستجوی گنج، سنگ آسیاب را از بیخ کندهاند
گوشهای از آسیاب تاریخی انبار توالت فرنگی یکی از مالکان!
گوشهای از آجرکاری نمای درونی آسیاب
در چوبی حمام تاریخی رحمت آباد را کنده اند تا در فرصت مناسب ببرند
نمای درونی حمام تاریخی رحمت آباد
خزینه حمام رحمت آباد
خانه تاریخی نواب در اصفهان به آتش کشیده شد
12 مرداد 1390 | |
آتش سوزی در خانه تاریخی نواب | |
ایران نامه - مهدی فقیهی: خانه تاریخی نواب در اصفهان که تاکنون چند بار مورد تعرض و تخریب از سوی افراد سودجوی محل قرار گرفته بود، به آتش کشیده شد و بخش هایی از آن نابود شد. خانه نواب که در سال 1384 به شماره 12124 در فهرست آثار تاریخی به ثبت رسیده، در ضلع جنوبی خیابان ابن سینا و در بافت تاریخی محله دردشت در ابتدای کوچه مسجد آقانور واقع است.خانه نواب پس از رهاشدن از طرف صاحب خانه، به تدریج روی به ویرانی رفت و در سال گذشته به تاریخ 13/7/1389 بخشی از این خانه توسط افراد ناشناس تخریب شد و فردای آن روز آوارهای بر جای مانده نیز تخلیه گردید. اهالی محل علت این امر را متروک ماندن خانه و تجمع افراد بزهکار در این محل و تنگی گذر زیر ساباط خانه دانستند که به بهانه دشواری تردد وسائل نقلیه و عابرین پیاده تخریب شد. اما روند تخریب خانه نواب به همین جا ختم نشد و بارها شاهد وارد آمدن آسیب هایی به خانه بودیم. در همین راستا چند روز پیش دیواره کاهگلی خانه که در جبهه غربی کوچه قرار داشت به کلی تخریب شد و درگاه ورودی آن از جا کنده شد ولی با تلاش سازمان میراث فرهنگی اصفهان این قسمت از بنا مرمت و بازسازی گردید. اما متأسفانه لجاجت و غرض ورزی ها ادامه یافت به طوری که دیگر بار دیوار تازه ساز و آجری این خانه تاریخی تخریب شد. پس از این اتفاق و به گفته یکی از ساکنان محل، شب هنگام افرادی ناشناس وارد ساختمان شده و خانه را به آتش کشیدند که با حضور مأموران آتش نشانی، شعله ها فرونشانده شد؛ اما دراین حادثه عمدی در و پنجره های گره چینی و ارزشمند خانه به کلی از میان رفت و تزئینات اطراف حیاط و دو اتاق سه دری آن که جلوه ای از میراث فرهنگی ایرانیان بود در آتش ناآگاهی و نابخردی نامردمان سوخت و دود شد. | |
خانه تاریخی امیرقلی امینی، روزنامهنگاری توانا و مردمی
11 مرداد 1390 | |
خانه های تاریخی اصفهان، 10) خانه امیرقلی امینی | |
خانه تاریخی امیرقلی امینی، روزنامهنگاری توانا و مردمی بخش نخست - مهدی فقیهی یکی از ابنیه بازمانده از عصر پهلوی در شهر اصفهان خانه زیبایی است که به نام «امیرقلی امینی» شناخته میشود. این خانه تاریخی در غرب خیابان کاشانی و در نبش کوچه شهید دهقان قرار دارد. خانه مذکور به همراه چاپخانهای قدیمی که اکنون به کتابخانه تبدیل شده در گذشته به امیرقلی امینی روزنامه نگار فقید اصفهانی تعلق داشته است. امیرقلی امینی نویسنده، روزنامه نگار، مترجم و پژوهشگر توانایی بود که در سال 1276 (ه.ش) در اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش «ابراهیمخان امینالدوله صدری» یکی از بازماندگان صدر اعظم اصفهانی و بانی مدرسه صدر خواجو و مادرش زنی از خاندان نمازی شیراز بود. امیرقلی پس از سپری نمودن ایام کودکی در سن دوازده سالگی به درد مفاصل مبتلا گردید که این درد پس از شنیدن خبر شهادت برادرش به دست سربازان انگلیسی که در جنگ جهانی اول اتفاق افتاد، به فلج هردوپا منجر شد ولی معلولیت جسمی این مرد بزرگ در تعالی روح بلند او به سوی قلههای موفقیت چندان تأثیری نداشت و مانع از علمآموزی و تحصیلات او نگردید. در هر حال مرحوم امینی پس از سپری کردن دوران تحصیل در سنین جوانی با بانو بتول ابوعطا ازدواج نمود که ثمره آن پنج فرزند پسر و یک دختر بود. شخصیت جذاب و دوست داشتنی مرحوم امینی در آن زمان همگان را به خود جذب می کرد چنان که یکی از کسبه محل به نام «مصطفی عدالتی جوزدانی» که در آن زمان با مرحوم امینی ارتباط دوستانهای داشته در این رابطه می گوید: «من شصت سال پیش با آقای امینی رابطه نزدیک داشتم. مرحوم امینی روزنامهنگاری بود که منزل شخصی و چاپخانه او در کوچه مجاور قرار داشت. وی در زمان حیات پربار خویش از اعتبار و شهرت خاصی برخوردار بود چنان که بسیاری از مقامات سرشناس کشوری و دولتی نظیر استاندار و شهردار وقت با وی آمد و شد داشته و نظرات سودمند ایشان را به کار میبستهاند. شخصیت وی به شکلی بود که صریح و بیپرده از اقدامات زورگویانه و سودجویانه عوامل دولتی و شخصی انتقاد میکرد. در خاطر دارم که در زمان پهلوی زمانی که محمدرضا شاه موقتاً کشور را ترک نمود مرحوم امینی بر علیه سیاست وی مقالاتی نوشت که این کار باعث شد شاه پس از بازگشت، دفتر روزنامه آن مرحوم را توقیف و وی را خانهنشین کند. مرحوم امینی پس از این واقعه از کار در دفتر روزنامه بازماند و چند سال بعد نیز در پی کسالتی درگذشت. در مورد کسالتشان اطلاعی ندارم ولی بنا بر وصیت خود مرحوم او را در حیاط خانه شخصی اش دفن کردند. در حدود 10 تا 15 سال پس از مرگ مرحوم امینی همسر وفادارش نیز دار فانی را وداع گفت و بنا بر وصیت آن مرحوم قرار بود که همسرش نیز در جوار او به خاک سپرده شود لیکن به دلیل جلوگیری و ممانعت شهرداری وقت، خانم مرحوم ابوعطا در قطعه نام آوران باغ رضوان به آرامش ابدی دست یافت.» پیش از مرگ مرحوم امینی، وی به دلیل علاقه به غنای علم و فرهنگ این مرز و بوم همواره خواستار حضور اصحاب رسانه و شعرای وقت در خانه شخصی خود بود چنان که در این مکان هر هفته جلسات شعرخوانی برگزار میگردید. مرحوم امیرقلی امینی در اثر جدیت و پشتکار خویش، موفق به ارائه خدمات فراوانی گردید که از آن میان میتوان به تألیف دو مجموعه از مثلهای فارسی به نام "هزار و یک سخن" در سال 1299(ه.ش)، مجموعه "داستانهای امثال" به 1324(ه.ش) که شامل خاطرات مردمانی نظیر پیشهوران، نوکرها، درشکهچیها، شوفرها، و کشاورزان روستایی است و گردآوری و تنظیم آن هجده سال به طول انجامید تألیف اثر "اصطلاحات عامیانه" در سال 1333 (ه.ش) "ابطال الباطل" در ردّ قرارداد 1331(ه.ق)، طبع مجلد چگونه "بچه خود را پرورش دهم"، تألیف گزیده آثار و مجموعه مقالات و گردآوری و آماده سازی "فرهنگ عوام" (شرح امثال و اصطلاحات زبان فارسی)، از آثار ماندگار وی به شمار می آیند. افزون بر تألیفات مذکور مرحوم امیر قلی امینی در ترجمه کتب و داستانهای مختلف تاریخی نیز دست توانایی داشت که از میان آنها میتوان به ترجمه کتاب "عبدالرحمن ناصر" نوشته جرجی زیدان، ترجمه کتاب "کودک" نوشته ویکتورپوشه، ترجمه مجموعه "داستانهای کوچک" از اسپرانتو، ترجمه کتاب "داستانهای تاریخی" اثر ابراهیم مصری و بازگردان به فارسی مجلد "عروس فرغانه" اثر جرجی زیدان چاپ دارلترجمه مختاری و ترجمه "غلبه بر ترس و خستگی" اثر اسپنسر برنده جایزه کتاب سال اشاره نمود. از دیگر فعالیتهای فرهنگی-علمی مرحوم امینی نیز میتوان از فعالیت در روزنامه اخگر به صاحب امتیازی میرزا فتحالله وزیرزاده بین سالهای ( 1307 تا 1322ه.ش) تأسیس و نشر روزنامه اصفهان از سال 1322 تا 1357(ه.ش) مدیریت و نویسندگی "مجله باختر اصفهان" به صاحب امتیازی سیّدنصرالله سیف پورفاطمی یاد کرد. مرحوم امیرقلی جدای از تألیف و ترجمه کتب مختلف و فعالیتهای فرهنگی بیشمار که با روح و جسم او آمیخته بود کارهای عام المنفعه و خیریه نیز از خود به یادگار گذاشت تا نام این شخصیت بزرگ زنده و جاودان باقی بماند. از جمله این اقدامات باید از تأسیس دارالایتام یا پرورشگاه کودکان به سال 1332(ه.ش)، تربیت صدها کودک بیسرپرست، و تکفل امور تربیتی و تحصیلی آنان اختصاص ساختمان دو عمارت مجزا جهت پرورشگاه دختران و پسران از محل کمکهای مردمی، مدیریت و تکفل امور تربیتی و تحصیلی تعدادی زیادی از اطفال بی سرپرست. تلاش در جهت عمران، آبادی و آبرسانی به اراضی بایر روستاییان از طریق حفر قنوات متعدد، تأسیس موزهای از اشیای قدیمی، راه اندازی کتابخانهای عمومی برای استفاده علاقهمندان به مطالعه؛ تأسیس جمعیت شیر و خورشید (هلال احمر) کنونی در سال 1313 (ه.ش)، عضویت در شورای عالی فرهنگ و انجمن شهر اصفهان با پنج نوبت دبیری و دو دوره ریاست و سرانجام اهدای منزل مسکونی و شخصی خویش با تمام امکانات و اثاثیه برای تداوم کارهای علمی- فرهنگی گذشته یاد کرد. مورد مذکور را می توان از وصیتنامه آن مرحوم و مستندات و مکتوباتی دریافت که یکی از آنها نامهای است که نماینده اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در تاریخ 18/2/79 به رئیس هیات مدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران استان اصفهان نگاشته است. سرانجام این فرد متعهد و علاقهمند (در 21 رجب سال 1398هجری)، 6 تیرماه 1357 خورشیدی درگذشت و برحسب وصیت در حیاط منزل خویش چهره در نقاب خاک کشید. مدفن امیرقلی امینی و سنگ قبر نمادین همسر مرحومهاش بانو ابوعطا در مقابل ساختمان مرکزی بنا و در کنار حوض سنگی قرار گرفته که در حال حاضر به عنوان باغچه از آن استفاده می گردد. سنگ مزار آن مرحوم به شکل مجلد و کتابی طراحی شده که در حواشی و بخش های مرکزی آن نقوش پر کاری از گل و برگ و در ورق چین کتاب تاریخ فوت به خط نستعلیق مشکی و به تاریخ هجری شمسی به شرح زیر آمده است "امیر قلی امینی مدیر روزنامه اصفهان فرزند ابراهیم تولد 1276 وفات 1357". از مشاهده این سنگ مزار درمییابیم که حجاری کتابی شکل نمایانگر فعالیتهای فرهنگی و ادبی پر مایه آن مرحوم و نقر تاریخ فوت ایشان بر ورق چین کتاب نشان از صفحات پر بار زندگی او دارد. در عین حال نقوش پرکار متعدد گیاهی منقور بر سینه سنگ مبین احساسات لطیف هنرمندانه، مظهری از زیبایی طبیعت و توصیفی عارفانه و محسوس از جمال قدرت خداوندی است که بر ادامه حیات و تولدی دیگر اشاره دارد هم چنین نشانگر آمال و آرزوی بازماندگان متوفی مبنی بر تنعم و سُرور وی در باغ فردوس و بهشت جاودانی می باشد در کنار آرامگاه آن مرحوم نیز سنگ مزار نمادین همسر وی قرار گرفته که حواشی اطراف آن با نوارهایی از اسلیمی و ختایی و قاب میانی به انضمام ترنج های به هم پیوسته بالا و پائین در بر دارنده نوشته زیر است "هو الحی الذی لایموت آرامگاه فقیده سعیده بانو بتول ابوعطا که در پیشبرد اهداف فرهنگی و علمی و اجتماعی همسر فقید خود شادروان امیرقلی امینی مدیر روزنامه اصفهان سهم به سزایی داشت و در تاریخ...به رحمت ایزدی پیوست". چنان که معلوم است تاریخ فوت مرحومه ابوعطا تعمداًٌ زدوده شده زیرا سنگ مزار اصلی مرحومه در قطعه نامآوران آرامستان باغ رضوان قرار دارد. این سنگ قبر از هر حیث چه از لحاظ ابعاد و چه از نظر حجاریهای بههم پیوسته از نقوش گل و بوته در اطراف سنگ و متن منقور بر آن شبیه به سنگ نمادینی است که در حیاط اصلی خانه امینی و در کنار مدفن مرحوم امیر قلی دیده میشود با این تفاوت که سنگ مزار اخیر حاوی تاریخ فوت مرحومه به سال 6/1/1374 میباشد. اما برای دیدار از این خانه زیبا و ارزشمند از در فلزی بزرگی عبور میکنیم که نوارهای پیچ در پیچ گیاهی منصوب بر آن انسان را به فضایی رؤیایی فرا میخواند. با گذر از این ورودی به میانسرای وسیعی میرسیم که آجرفرش تور بافت آن با آبنمای مرکزی و باغچههای قرینه کوشک اصلی بنا مرکزی مدفن امیر قلی امینی و همسرش را احاطه کردهاند. در حیاط مذکور در دوران متأخرتر فضاهای کوچک و بزرگی به اضلاع غربی و جنوبی این مجموعه اضافه شده که در حال حاضر بخش غربی به عنوان محل سکونت یکی از فرزندان مرحوم امیر قلی و فضاهای جنوبی به عنوان انبار و محل استقرار سرایدار استفاده می گردد. متأسفانه احداث بخشهای مذکور به همراه تغییر و تحولاتی که در دوران متأخرتر پیرامون این بنای ارزشمند به وقوع پیوسته تا حد زیادی از صلابت و شکوه این اثر زیبا کاسته و اصالت معماری آن را زیر سؤال برده است در عین حال کوشک میانی و اصلی بنا هنوز خاطرات شیرین گذشته را زنده نگه می دارد. ساختمان که استخوانبندی اصلی آن به صورت دو اشکوبه طراحی شده و سکوهای نه چندان بلند پیرامون آن از سنگهای خوشتراش مستطیلی شکل پوشانده شده است. ورودی اصلی کوشک میانی در ضلع جنوبی آن قرار گرفته که به همراه تراس فوقانیش که دست انداز چوبی خوش ترکیبی در خود دارد پیش فضای هلالی شکلی را فراهم آورده که خواه ناخواه مهمان را به درون خانه فرامیخواند. در و پنجرههای اطراف این قسمت در دو طبقه و در پیش آمدگیهایی به صورت نیم هشتی دیده شکل گرفتهاند که در ساعات مختلف روز عمل نوررسانی به فضاهای داخلی بنا را بر عهده دارند. اطراف این در و پنجره ها را نیز دیوارها و جرزهایی قرار گرفتهاند که در نمای اصلی بنا به شکل ستونهایی متشکل از آجرهای ساده قالبی و کاشیهای خوش نقش و رنگ، و در پشت بغلها و لچکیها در بستری لعابینه با طرحهایی از اسلیمی و ختایی به ظهور رسیدهاند. در نوارهای مینایی حدفاصل دو طبقه و بخش فوقانی بام کتیبههایی کاشیکاری شدهای دیده میشود که حد و مرز میان طبقات را مشخص میسازد و دست اندازها، ستونکها و گلدانیهای تزئینی رخ بام نیز این بخش را از سادگی رهانیدهاند. اما در دو سوی غربی و شرقی کوشک مذکور ظاهر سادهتری دیده میشود چنان که غالب قسمتهای دیوارها با آجرچینی ساده نمایانند و تنها شاخصههای آنها در پا چنگهایی دو گانه و قرینه است که در هر طبقه قرار داشته و با حواشی مینایی و لاجوردی پوشانده شدهاند. در ادامه به گوشههای شمال غربی و شرقی ساختمان میرویم جایی که دو پیش آمدگی ملموس ورودی جانبی بنا را که برای دسترسی به فضاهای پشتی و طبقات فوقانی تعبیه شدهاند، تأیید میکنند. در بخشهای داخلی و در همکف بنا سوای از فضای وسیع مرکزی بخش های دیگر را اتاقها و فضاهای کوچک و بزرگی تشکیل دادهاند که نظام هم نشینی زیبایی را به وجود می آورند. در همین قسمت و در منتهیالیه شمالی آن راهرویی بلند و کشیده قرار دارد که از یک سو به بخش مرکزی و فضاهای پیرامون آن و از سوی دیگر به اتاقهای شمالی ساختمان ارتباط می یابند در عین حال همین شیوه طراحی با تغییرات جزیی برای طبقه فوقانی نیز رعایت شده است. در هر حال این اثر ماندگار به دلیل برخورداری از طراحی و معماری زیبا و تزئینات عالی کاشی کاری، نیز مکان و مأمنی برای اهل فرهنگ و قلم در خور حفاظت و نگهداری است و نگرش و رویکردی پسندیده بر مبنای وصیت |
اشتراک در:
پستها (Atom)