۱۳۸۸ مرداد ۳۰, جمعه

بازخوانی کودتای ٢٨ مرداد

بازخوانی کودتای ٢٨ مرداد و روايات رسمی دستگاه پھلوی در خصوص آن چه در اين روز و پس از آن در مملکت
ما رخ داد بسی خواندنی و البته عبرت آموز است. چرا که چالش ميان آزاديخواھان و حاکمان در باب حاکميت قانون،
دخالت نظاميان در سياست و ميل به خودکامگی ھمچنان پابرجاست. .
از رياست محترم دادگاه تقاضا می کنم توجه فرمايند که در روز ٢۵ مرداد از ساعت ۶ صبح دکتر مصدق ياغی و »
اعوان و انصارش موجب نگرانی مردم شدند و لاغير. مگر دکتر شايگان نمی گويد کودتايی در شرف تکوين بوده و به
مرحله عمل در نيامد؟در کجای دنيا در مورد چيزی که در شرف تکوين بوده و به مرحله عمل در نيامده تا اين اندازه
«...! سرو صدا راه می اندازند؟ حالا کار ندارم که در واقع خود آقايان کودتا کردند
تيمسار آزموده دادستان نظامی دادگاھی که وظيفه محاکمه مصدق و يارانش به اتھام تلاش برای براندازی سلطنت را
داشت، اينچنين مصدق و يارانش را کودتاچی اصلی معرفی می کند و شايد اين مورد از مشترکات بسياری از کودتاھا
در دنيا باشد که کودتاچی ھا حريف شکست خورده خود را متھم به کودتا می کنند تا از عنوان زشت و بد ترکيب
کودتا رھايی يابند. چنانکه در تاريخ ما کمتر از نيم قرن و اندی پيش واقع شد، شاه و دستگاه عريض و طويلش آنچه
در روزھای پايانی مرداد ٣٢ اتفاق افتاده بود را قيام ملی معرفی می کردند که بر عليه قانون شکنان و خائنين به
مملکت يعنی مصدق و اعضای برجسته جبھه ملی به وقوع پيوسته بود. محمدرضا شاه البته ھمواره تلاش داشت تا در
کودتای ٢٨ مرداد که به مدد تلاش ھای آمريکايی ھا و انگليسی ھا و خيانت ياران مصدق رخ داده بود، نقش درجه
می دانست. « قيام ملت » و « لطف الھی » اولی نيز برای خداوند قايل شود. چنانکه او بازگشت خود را به سلطنت مديون
علم در سال ھای طولانی حضورش در 􀍿 ٢٨ مرداد تا زمانی که شاه بر سلطنت بود ھرسال جشن گرفته می شد. اسد
خوانده « شھدای ٢٨ مرداد » کاخ شاه، در صبح ٢٨ مرداد بر سر مزار جان باختگان اين روز که در تعريف رسمی
می شدند رفته و گل و فاتحه ای ھم برای سرلشگر زاھدی نثار می کرد.
شاه که تا زمان مرگ، کينه مصدق را به ھمراه داشت دوست داشت تا او را به شيوه ای در افکار مردمی که پيرمرد
را ناجی ملت می دانستند، بشکند. او به ھمين دليل دادگاه مفصلی برپا کرد، مصدق و يارانش را به محاکمه کشاند تا
در خصوص اقدامات خود در سه روز ٢۵ تا ٢٨ مرداد پاسخگو باشند. دادگاه با حضور تماشاچيان به صورت علنی و
با شرکت خبرنگاران و عکاسان برگزار می شد چرا که شاه می خواست ژست يک محکمه قانونی را برای آن حفظ
اقدام برای به ھم زدن اساس » ،« خيانت » : کند. اتھامات مصدق و يارانش در دادگاه نظامی بدين شرح آمده بود
٣ مجازات اين جرايم مطابق .« تحريض مسلح شدن بر ضد قدرت سلطنت » و « حکومت و ترتيب وراثت تخت و تاج
با ماده ٣١٧ قانون دادرسی ارتش اعدام تعيين شده بود. با اين احوال در دادگاه دعوا بر سر حدود اختيارات شاه و
نخست وزير و ھمچنين کشمکش پيرامون قانون شکنی و يا قانونمداری بالا گرفت. چرا که ھم نظاميان کودتاچی و ھم
مصدق شکست خورده از دخالت ارتش در سياست، اقدامات طرف مقابل را قانون شکنی، خيانت و جرم می دانستند.
مصدق معتقد بود که فرمان عزل او ترتيبات ابلاغش يک کودتای تمام عيار بوده است او در دادگاه به صراحت، قطع
ارتباطات مخابراتی و بازداشت وزرای دولت و فعالان سياسی ھوادار خود را مصداق بارز کودتا اعلان کرد و در
ھر عمل نظامی که سپاھيان آن را به منظور سقوط دولت مرتکب شوند آن را کودتا گويند اگر کودتا نبود » : دادگاه گفت
بر طبق کدام حکم از مقامات صالحه دو وزير و يک نماينده مجلس را در شميران در خانه ھای خود دستگير و
مضروب نموده و با پای برھنه به سعد آباد بردند؟ چرا سيم تلفن ستاد ارتش را سيم تلفن اشخاصی که قرار بود دستگير
.« شوند را قطع نموده و تلفن خانه بازار را اشغال نمودند؟چرا يک عده مسلح به زره پوش برای بازداشت من آمدند
اشاره مصدق در واقع به بازداشت دکتر فاطمی و دو عضو برجسته ديگر جبھه ملی در شب کودتای نافرجام ٢۵ مرداد
و محاصره مقر نخست وزيری با زره پوش بود.
با اين وجود مقامات نظامی علاقه ای برای پذيرفتن کودتای ادعايی مصدق نداشتند. از ديدگاه آنان نيروھای نظامی
توانسته بودند نظم و امنيت را اجرا سازند و قانون شکنی مصدق و يارانش و ھمچنين تظاھرات کمونيست ھا را
موقوف ساخته و شاه را به کشور بازگردانند. شاه نيز در تمامی پاسخ ھايش به تاريخ! حوادث سال ٣٢ را ناشی از
تلاش خود برای اجرای قانون اساسی می دانست. اما آنچه شاه خود بر سر قانون اساسی مشروطه در سال ھای پس از
سقوط مصدق آورد ھشدارھای مصدق در خصوص ديکتاتوری را قرين به واقع نشان می داد.
کودتاچی ھا اما تا آنجا که توانستند به مصدق اتھام وارد ساختند، از اتھام دخالت در کشتار تا اتھام تصرف در اموال
دولتی در دادگاه مطرح شد. اتھام ديگر مصدق،دستور او برای پايين کشيدن مجسمه ھای رضاشاه بود. مصدق اگرچه
اين دستور خود را برای جلوگيری از حرکات نيروھای چپ گرا می دانست اما در يکی از جلسات دادگاه به صراحت
تيمسار آزموده دادستان دادگاه مصدق خطاب به مردی که در .« اعليحضرت فقيد رضاشاه را انگليسی ھا آوردند » گفت
دادگاه نيز خود را نخست وزير قانونی ايران می دانست نعره می کشيد و خون کشته شدگان ٢٨ مرداد را به گردن
مصدق می گذاشت. چرا که به اعتقاد دادستان، قانون شکنی مصدق زمينه خونريزی را فراھم ساخته بود. آزموده
و مصدق در جواب به استھزا تاکيد می «؟ خون شھدای ٢٨ مرداد گلويت را می فشارد » : خطاب به مصدق می گفت
دارد خفه ام می کند! ۵ . دادستان ارتش حتی پا را از اين فراتر نھاده و مصدق را به دليل مجموعه اقداماتش در » کرد
فاصله ٢۵ تا ٢٨ مرداد مرتد به دين اسلام می دانست.
امروز اما بعد از گذشت ۵٧ سال از ٢٨ مرداد چه قضاوتی در خصوص مدعيات دادستان ارتش شاه بر عليه مصدق و
کيفرخواست ھای طولانی صادر شده بر عليه او و يارانش وجود دارد؟ باور روايات رسمی رژيم پھلوی از برانداز
بودن و قانون شکن بودن مصدق و يارانش در حالی که صدھا مدرک از دخالت آشکار انگليس و آمريکا برای ساقط
کردن مصدق بر سر ماجرای نفت وجود دارد بسيار سخت است.
بازخوانی کودتای ٢٨ مرداد و روايات رسمی دستگاه پھلوی در خصوص آنچه در اين روز و پس از آن در مملکت ما
رخ داد بسی خواندنی و البته عبرت آموز است. چرا که چالش ميان آزاديخواھان و حاکمان در باب حاکميت قانون،
دخالت نظاميان در سياست و ميل به خودکامگی ھمچنان پابرجاست
*اين مقاله برای انتشار در شماره روز ٢٨ مرداد روزنامه اعتماد ملی و با توجه به محدوديت ھای اعمالی نگاشته شد
اما با توقيف اين روزنامه مجال انتشار نيافت.

هیچ نظری موجود نیست: