۱۳۸۷ مرداد ۲۷, یکشنبه

از تجربه خونين کودتای 28 مرداد بياموزيم - توفان


به مناسبت پنجاه و پنجمين سالگرد کودتای ننگين 1332 از تجربه خونين کودتای 28 مرداد بياموزيم بمناسبت پنجاه و پنجمين سالگرد کودتای ننگين 1332 بزودی پنجاه و پنجمين سالگرد کودتای سياه ايران فرا ميرسد. نخستين کودتای تاريخ پس از جنگ سرد توسط امپرياليستها درايران انجام گرفت. نمونه تجربه شده ايران را امپرياليسم آمريکا در ساير ممالک ازجمله اندونزی و شيلی نيز بکاربرد و عليرغم وجود تجربه تلخ درآن توطئه ها نيز موفق از کاردر آمد. ايران، کشورما خرگوش آزمايشگاهی يک دسيسه آموزی بزرگ برای سلطه امپرياليسم بعد از جنگ بود. هوادران سلطنت ننگين پهلوي، دوستداران امپرياليسم آمريکا، پاره ای آشفته فکران که به مراحم امپرياليستها دل بسته اند و بزعم خودشان برای رفع بيکاری و دلمشغولی برای جامعه لائيک و مدرن سينه می زنند و آنرا برای فريب مردم از خصلت طبقاتيش تهی ميکنند. آنها در مورد فاجعه 28 مرداد سکوت می کنند و آنرا زير سبيلی رد ميکنند و يا دکتر مصدق رهبر برجسته مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت را به باد انتقاد ناجوانمردانه و خائنانه می گيرند که گويا وی بعلت اشتباهتش دربرخورد با شاه و روحانيت و مکی و بقائی و نظاير آنها کنار نيامدنش با آنها و در اثر لجبازی و کله شقي، بختها و فرصتهای فراوانی را که می توانست دست دردست شان جوانبخت به ثمر رساند، برباد داد. برخی از اين انتقادات بقدری مسخره است که تکرار آنها برای دانستن خوانندگان خالی از لطف نخواهد بود. يکی ازمدعيان تاريخنگاری " بيطرفانه" مدعی است که مصدق با برکنار کردن پاره ای از قضات بد نام و فاسد دادگستري، با درگيری با روحانيت و سلطنت، جبهه داخلی مبارزه برای ملی کردن صنعت نفت را تضعيف کرد. توگوئی اخراج قضات بدنام و مرتجع، ارتشيان رشوه خوار و بی فرهنگ و قلدر و نوکرصفت و خاطی و روحانيتی که ماهيتش امروز برهمه کس و حتی بر همه ناکسان روشن است به تضعيف نيروی ملی منجر می شود. اين ازهمان نوع تئوريهای من در آوردی خمينی است. يعنی همان تئوری معروف " همه با هم" که مرزميان دوست و دشمن رامخدوش می کرد و درسايه ديوار لالائی اين تئوری خوفناک دشنه های اسلام ناب محمدی را برای بريدن گردن آن خوشخيالانی که به مکر خمينی تسليم شده بودند صيقل می داد. اين تکرار تاريخی است که ديد ضد کمونيستی و بورژوائی اجازه نمی دهد چيزی از آن برای راه آينده آموخت. حزب ما بمناسبت پنجاهمين سالگرد کودتای خونين 28 مرداد جمعبندی ارزنده و آموزنده ای از تجربه اين کودتا در توفان شماره 43 مهر ماه 1382 انتشار داده که مورد استقبال بسياری از خوانندگان و مبارزين قرارگرفت و اکنون به مناسبت پنجاه و پنجمين سالگر اين کودتا به انتشار مجدد آن مواضع مبادرت می ورزد: "از تجربه خونين 28 مرداد بياموزيم" تجربه 28 مرداد نشان ميدهد که نبايد به خاندان ننگين سلطنت پهلوی اعتماد کرد. تجربه 28 مرداد نشان ميدهد که آمريکا و انگليس ماهيتا سرمايه داری امپرياليستی بوده و اختلافاتشان بر سر غارت غنايم نبايد منجر به خطا درتحليل از ماهيت امپرياليستی آنها گردد. تجربه 28 مرداد می آموزد که امپرياليستها از هرقماشی دشمنان مردم ايران و جهان هستند. امپرياليسم خوب و بد ندارد. تجربه 28 مرداد می آموزد که روحانيت که مهيتا ارتجاعيست همواره درروند مبارزه درکنار امپرياليسم و ارتجاع داخلی قرار ميگيرد. تجربه 28 مرداد می آموزد که بورژوازی ملی دريک کشور نيمه مستعمره نيمه فئودال خصلت دوگانه دارد و دلبستن به معجزات بورژوازی ملی برای قطع کامل دست امپرياليسم و سپردن رهبری بدست وی نادرست می باشد. تجربه 28 مرداد به ما می آموزد که دريک کشور نيمه فئودال و نيمه مستعمره فقط با تکيه بر تقسيم انقلابی ارضی و بسيج دهقانان برهبری طبقه کارگر که درحزب کمونيستی متشکل است امکان پيروزی انقلاب دمکراتيک نوين ميسر است. تجربه 28 مرداد به ما می آموزد که برای مقابله با امپرياليسم بايد به تصفيه جبهه داخلی توسل جست و درون را ازدشمنان و متحدين بالقوه امپرياليسم پاک کرد. با تکيه به ارتجاع داخلی هرگز نمی توان يک مبارزه موفق ضد امپرياليستی را به پيش برد.تجربه 28 مرداد به ما می آموزد که بايد برای پيگيری و قاطعيت در امر مبارزه ضد امپرياليستی به طبقه کارگر تکيه کرد، دهقانان را بسيج نمود و برای بهبود شرايط زندگی آنها اقدام کرد. تجربه 28 مرداد می آموزد که مبارزه ضد امپرياليستی بدون مبارزه برای دموکراسي، بدون برسميت شناختن حقوق مساوی خلقهای ايران ميسر نيست. تجربه 28 مرداد می آموزد که با آزادی حزب طبقه کارگر، اتحاديه های کارگري، سازمانهای دموکراتيک زنان، دانش آموزان، جوانان جمعيتهای ضد استعمار و صلح نبايد به مخالفت برخاست و مرزهای فعاليت توده های مردم را محدود کرد. اين امر فقط به نفع امپرياليسم و ارتجاع تمام می شود که از آمدن توده مردم به خيابانها هراس دارد. تجربه 28 مرداد نشان داد که با قيام مردم بازی شدو بی برنامگی و سردرگمی رهبران حزب توده مانع از آن شد که تحولات 25 مرداد به يک جمهوری دموکراتيک بدل گردد. تجربه 28 مرداد نشان داد که نبايد فريب ماموران رنگارنگ و مارصفت امپرياليستها راخورد. ماموران استعمار و امپرياليسم به هر نام و نشانی که باشند مامور استعماريند و برای منافع امپرياليسم کار می کنند.. هندرسن با شوارتسکف، با مک گی و سرپرسی ساکس فرقی ندارند. ماموران امپرياليسم و استعمار را نمی توان به خوب و بد تقسيم کرد. تجربه 28 مرداد نشان داد مه طبقه بورژوازی ملی ايران ازقدرت گرفتن کمونيستها و حضور طبقه کارگر درصحنه و هراس از اينکه رهبری مبارزه را ازدست بدهد به عقب نشينی مبادرت کرد و صحنه مبارزه را خالی نمود. تجربه 28 مرداد نشان داد که حتی دردوران دولت دکتر مصدق عليرغم آزاديهای نسبی به کف آمده نمی توانست بعلت قدرت ارتجاع داخلي، دربار، روحانيت، فئودالها، قدرت و نفوذ سران قوای سرکوب نظير ارتش1 و قوای انتظامی هرگز انتخابات آزادی صورت بگيرد. حزب توده ايران کماکان غيرقانونی و تحت تعقيب بود، قانون سياه 1310 که مبارزه برضد کمونيسم و انقلاب را بر پيشانی خود نوشته بود برعليه کمونيستها بکار می رفت، چماقداران پا ايرانيست و سومکا و آريا و زحمتکشان دکتر بقائی و خليل ملکی هر روز و هفته کمونيستهای " پيراهن سفيد" را به قتل می رساندند و مانند همين لباس شخصيها و چماقداران حزب الهی به نمايشات عظيم کارگری حمله می کردند و هرگز تحت تعقيب نيز قرار نمی گرفتند. اين تجربه آموخت که آزادی و دموکراسی ماهيتا طبقاتی است و برای حمايت از اين دستآورد ها بايد برای کسب و تعميق آن پيکارکرد. تجربه 28 مرداد نشان داد که رهبری حزب توده ايران يک رهبری کار آزموده نبود، به بورژوازی ملی دلبسته بود، نقش مستقل خودرا دررهبری انقلابی به فراموشی سپرده بود و در لحظات حساس تاريخ ايران به دنباله روی از بورژوازی ملی پرداخته بود و سياست مستقل خويش را فراموش کرده بود. راست روی اين رهبری در آنجا بروز کرد که پس از شکست 28 مرداد درطی انتشار کتابی اعلام داشتند که شکست نهضت ملی ايران محتوم بود زيرا اين حق بورژوازی ملی است که درمرحله انقلاب دموکراتيک رهبری را بدست بگيرد و با اين کار خودرا از نظر روحی خلع سلاح کرد. تجربه 28 مرداد نشان داد که ما برای پيروزی به يک حزب يکپارچه مارکسيستی لنينيستی نياز داريم، پس بکوشيم تا دير نشده همه نيروی خويش را دراين راه متحد کنيم. تجربه 28 مرداد نشان داد که دربار کانون فساد و توطئه باقی می ماند که ادعای " مظهر هويت ملی" آن وسيله تحميق عمومی است. بايد اين بت سنگی را درهم شکست و از ريشه مانند خاندان تزار ها کند و به خاکروبه تاريخ افکند. نقل از توفان الکترونيکی شماره 24 مرداد 1387

toufan@toufan.org www.toufan.org

هیچ نظری موجود نیست: