۱۳۸۸ تیر ۸, دوشنبه
۱۳۸۸ تیر ۷, یکشنبه
https://www.chebayadkard.com


https://www.chebayadkard.com/chebayadkard/sokhan/20090622/maghaleh677.pdf
https://www.chebayadkard.com/chebayadkard/sokhan/20090622/maghaleh678.pdf
https://www.chebayadkard.com/chebayadkard/sokhan/20090622/maghaleh679.pdf
https://www.chebayadkard.com/chebayadkard/sokhan/20090622/maghaleh680.pdf
https://www.chebayadkard.com/chebayadkard/sokhan/20090622/maghaleh681.pdf
https://www.chebayadkard.com/chebayadkard/sokhan/20090622/maghaleh682.pdf
https://www.chebayadkard.com/chebayadkard/sokhan/20090622/maghaleh683.pdf
۱۳۸۸ تیر ۴, پنجشنبه
! خونی که هر گز خشک نخواهد شد


! خونی که هر گز خشک نخواهد شد

مصطفی معین گرچه کاندیدای ریاست جمهوری بود و البته در خلال آن سالها نیز کارگزار جمهوری اسلامی بوده اما در عالم ظاهر نقش آنچنانی ای نداشته است و البته وی نیز جوابی جز سکوت و اینکه اطلاعی نداشتم در برابر آن سئوال نداشت ! – جوابی که پاسخ همه اصلاح طلبانی هست که آن روزها به نیروهای خط امامی مشهور بودند و در بر بیش از هشتاد درصد مناصب اجرایی و تقنینی و قضایی ! - اما این روزها این سوال بیشتر از چهار سال پیش مطرح می شود و نه در خفا و زمزمه بلکه در نشستهای انتخاباتی و محافل علنی چراکه اینبار فردی کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری است که در آن ایام سیاه جمهوری اسلامی نخست وزیر و مقام سوم کشور بوده است ! اولین بار میر حسین در بابل شوک زده شد و بسادگی این هول و ولا را در چهره اش هم می شد جست وقتی که دانشجوی عضو انجمن اسلامی بابل در دانشگاه مازندران از او سئوال نمود که:

میرحسین موسوی که آشکارا انتظار چنین سئوالی را نداشت با وساطت مجری مراسم، مراسم را پایان دانسته دانست و مجلس را ترک کرد و همین موضوع و فرار از پاسخگویی نیز همچون بیست سال گذشته پاسخی به این پرسش نداد اما شاید تکرار پرسشها و حرف و حدیثهایی که پیرامون وی و همچنین ارتباط تنگاتنگ وی با محمدی ری شهری وزیر اطلاعات آن سالها بودکه نهایتا او را مجبور ساخت تا پس از سالها روزه سکوت خود را بشکند و در کرمان به این سئوال پاسخ بگوید :
.jpg)
در کرمان و در همان جلسه البته بسیاری میر حسین را به سفسطه محکوم کردند و آسمان ریسمان بافتن و جواب نصفه نیمه وی را منطقی ندانستند و البته بسیاری از همین پاسخ دوپهلو خوشحال شدند که برای اولین بار یک مقام رسمی از این اعدامها ابراز انزجار تلویحی نموده است و سعی در پاک کردن دامن نموده اماآنچه که مسلم است پاسخ کفایت کننده نبوده است ، و ای کاش بعد از بیست سال همچنان میر حسین سکوت می کرد نه این پاسخ بی محتوا را می داد !
میر حسین دست کم می توانسته اگر در تفکیک قوا نقش موثری در جلوگیری از اعدامها نداشته لااقل باتوجه به رابطه بسیار نزدیکش با آیه الله خمینی جلوی آنرا می گرفته و یا در خوش بینانه ترین حالت میر حسین میتوانسته با اعتراض به موقع خود به این نسل کشی و یا استعفایش در آنزمان دامن خود را از این هلوکاست پاک نماید ، دامنی که این روزها آلوده است و با هیچ آب زمزمی هم پاک نخواهد شد ...
۱۳۸۸ خرداد ۱۶, شنبه
اشتراک در:
پستها (Atom)