۱۳۸۶ دی ۱۰, دوشنبه

اخبار بي بي سي بتاريخ 30 دسامبر 2007 آرشيو دولت فخيمه






















ایران در آرشیو ملی بریتانیا - سال 1977

























(1 امسال در مجموع حدود ۵۰ پرونده و در حدود ۲۰ هزار صفحه سند طی دو روز مورد بررسی سریع نگارنده و همکارانش قرار گرفتند و حدود ۴۵۰۰ صفحه از آنها برای تصویربرداری برگزیده شدند که مجموعه مقالات ارایه شده در این مجموعه حاصل بررسی و مطالعه مبتنی بر این اسناد در آستانه آزادسازی هستند.
دوره اسناد مورد مطالعه عمدتا از اول ژانویه تا ۳۱ دسامبر ۱۹۷۷ مطابق با ۱۱ دی ۱۳۵۵ تا ۱۰ دی ۱۳۵۶ هستند، ولی در موارد خاص و به فراخور نیاز اسناد دوره های دیگر نیز مورد بررسی قرار گرفته اند.
درصد کمی از اسناد آزاد شده امسال همانند سال های قبل هنوز از طبقه بندی خارج نشده اند و درصد ناچیزتری از اسناد نیز با حذف بندهای خاصی از محتویات آن - از طریق قراردادن کپی بدون بند حذف شده - ارایه شده اند.
در سال جاری، بیشترین حجم اسناد آزاد نشده مرتبط به ایران به کشمکش ایران و امارات متحده عربی بر سر مساله مالکیت جزایر سه گانه خلیج فارس (تنب بزرگ، تنب کوچک و ابو موسی) و همچنین مناسبات هسته ای ایران با دیگر کشورها به ویژه بریتانیا اختصاص دارد.
با این همه نگارنده امسال موفق شد با استفاده از حق شکایت بر اساس قانون جدید آزادی اطلاعات به تعدادی از پرونده های تاکنون آزاد نشده مربوط به مناسبات هسته ای ایران و بریتانیا دسترسی پیدا کند که این اسناد در گزارشی بررسی خواهند شد.
کاهش نرخ رشد اقتصادی و درآمدهای نفتی ایران در مقایسه با سه سال گذشته و رشد کم نظیر سال های پس از ۱۹۷۳، تحولات سیاسی، تغییر دولت امیر عباس هویدا پس از ۱۳ سال و روی کار آمدن کابینه جمشید آموزگار، فعالیت های سیاسی و مسلحانه مخالفان حکومت محمدرضا شاه، اتهام نقض حقوق بشر به حکومت ایران و بازتاب گسترده جهانی آن، روابط خارجی منطقه ای و سیاست بین المللی محمد رضا شاه، روابط ایران با قدرت های بزرگ و روابط نظامی ایران با بریتانیا و آمریکا، همکاری های نظامی ایران با پیمان های ناتو و سنتو، روابط بین المللی هسته ای ایران به ویژه با بریتانیا، مناسبات نفتی ایران با سازمان اوپک و دیگر اعضای آن، مناسبات پنهانی ایران با رژیم های آفریقای جنوبی و رودزیا، مهمترین رویدادهای خارجی ایران از منظر اسناد در آستانه آزادسازی آرشیو ملی بریتانیا بودند




================
(2 )یکی از مواردی که در زمینه مناسبات تسلیحاتی ایران و بریتانیا جنجال آفرین شد محاکمه یک افسر نظامی بریتانیایی و همدستانش به اتهام اختلاس و اخذ رشوه در جریان فروش تجهیزات زرهی نیروهای مسلح به ایران بود.
با وجود دستور شاه در معامله تسلیحاتی مستقیم دولت ایران با بریتانیا، سرگرد (بعدا سرهنگ) دیوید رندل افسر نیروی دریایی بریتانیا با کمک همدستان ایرانی و بریتانیایی خود به دریافت حق دلالی مخفیانه در جریان چند معامله نظامی پرداخت و به قول وکیل مدافعش "او هیچ دلیلی نمی دید که سهم خود را از این معمله طلب نکند."
معامله ای که اختلاس سرهنگ رندل و همدستانش در آن ها برملا شد مربوط به فروش تجهیزات مختلف نظامی از جمله سیستم های رادار تانک های نوع ایرانی چیفتن از بریتانیا به ایران بود که ظاهرا و به ادعای دادستان پرونده، با همدستی سر شاپور ریپورتر، چهره سرشناس، جنجالی و در عین حال کمتر شناخته شده در تاریخ روابط ایران و بریتانیا، در جریان معامله چهار میلیون پوندی نظامی کمپانی نظامی میلبنک (ام.تی.اس) با ایران صورت گرفته بود.
ریپورتر که یک افسر امنیتی زرتشتی هندی تبار دارای تابعیت بریتانیایی و ایرانی بود، در سال های پس از شهریور ۱۳۲۰ به مرور وارد فعالیتهای سیاسی و امنیتی شد و تا زمان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نیز به کار خود ادامه داد.
با این همه به مرور جایگاه و سمت وی تغییر ماهیت یافت و در عمل در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ به دلیل اعتماد شاه و مقامات بریتانیایی به او، بیشتر نقش واسطه در جهت ایجاد تسهیلات در قراردادهای نظامی را ایفا می کرد. محور دیگر فعالیت های هر از چند گاهی ریپورتر، آگاهی سازی مقامات ارشد بریتانیایی از جزییات مسائل ایران قبل از گفتگو با مسئولان ایرانی به خصوص شاه و نخست وزیر بود.
من هفده سال است ریپورتر را می شناسم. و وان در رساندن دقیق پیغامی که به او داده شده اطمینان کرد. ولی راهنمایی و نظر شخصی وی می تواند به خصوص با منافع شخصی به خصوص مادی وی پررنگ شود.

سر دنیس رایت، سفیر پیشین بریتانیا در ایران
بر اساس مکاتبات وزارت خارجه بریتانیا، ریپورتر صرف نظر از ارتباطات پنهانی در این معامله، رسما طی قراردادی در سمت مشاور و کارشناس کمپانی میلبنک در امور ایران فعال بود. سمتی که ماهیت آن مشکوک به دلالی و کارچاق کنی در بین مقامات ایرانی بود و پس از بالا گرفتن جنجال پرونده رندل به سرعت و علنا از سوی شرکت میلبنک/ ام.تی.اس فسخ شد.
سال ها قبل یک سند سری وزارت دفاع بریتانیا به تاریخ ۲۵ نوامبر ۱۹۷۰، ضمن تصریح به درخواست حق الزحمه از سوی ریپورتر برای کمک به حل و فصل قراردادهای نظامی به ایران، از وی با عنوان "فرد نزدیک و محرم مورد اطمینان شاه" یاد کرده است.
سر دنیس رایت دیپلمات تازه درگذشته و سفیر پیشین بریتانیا در ایران طی سال های ۱۹۶۳ تا ۱۹۷۱ در یادداشتی دست نویس ذیل این سند از ریپورتر این گونه یاد می کند: "من هفده سال است ریپورتر را می شناسم. به او می توان در رساندن دقیق پیغامی که به او داده شده اطمینان کرد. ولی راهنمایی و نظر شخصی وی می تواند به خصوص با منافع شخصی به خصوص مادی وی پررنگ شود."
بر اساس متن رونوشت موجود قرارداد ریپورتر با شرکت میلبنک به تاریخ چهارم دسامبر ۱۹۷۰ به امضای "آر.جی.رو" مدیر عامل شرکت میلبتک/ ام.تی.اس و همچنین نامه محرمانه لرد کرینگتون وزیر دفاع بریتانیا، حق الزحمه و پورسانت پرداختی به ریپورتر در این معامله معادل بهای یک درصد از تولیدات شرکت های دولتی و یک و نیم درصد از بقیه موارد بوده است.
در جریان محاکمه رندل نام شماری از مقامات ایرانی از جمله ژنرال حسن طوفانیان معاون وقت وزارت جنگ و مسئول ارشد خریدهای نظامی ایران به عنوان افراد دخیل یا دست کم آگاه در ماجرای ارتباطات رندل و ریپورتر با پرونده مطرح شد.
ظاهرا مقامات ایرانی منکر هرگونه آگاهی از ارتباط ریپورتر با این مساله شده بودند. ولی خود ریپورتر خلاف این را می گفت. در یک نامه محرمانه وزارت دفاع بریتانیا با فرستنده ای نامعلوم و امضایی ناخوانا خطاب به وزارت خارجه آن کشور چنین آمده است: "نامه مورخ ۱۸ ژانویه ریپورتر به سر لستر سافیلد [بازرگان سرشناس و رئیس گروه معامله نظامی بریتانیا از ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۶] روشن می کند که نکته مطرح شده در پاراگراف پنجم نامه شما را که ژنرال طوفانیان باید کاملا از همکاری بین
ام.تی.اس و ریپورتر آگاه باشد، تایید می کند



































=======================


دو قسمت بالا به نقل از اخبار بي بي سي بتاريخ 30 دسامبر 2007 ميباشد.غرض
تاكيد و تا ئيد از زبان خود عاملين كودتا ننگين 1332بر عليه منافع مردم ايران ونقش
عوامل جاسوس خوددر بالاترين ارگان تصميم گيري ونفوذ اين عمال تا حدي كه شاه
از مطيع و گوش بفرمان آنهاست. يكي از مشهورترين عمال استعمار انگليس
شاهپور ريپوتر ميباشد. همانطور كه در دو عكس ذيل ملاحظه مينمايد اين شخص
در محاكمات دكتر محمد مصدق پيشواي آزادي در بيدادگاهاي نظامي شاه
حضور دارد و در تصوير دوم با برادران رشيديان ايستاده است. امروز قلم به مزدان
وپا دوان استعمار با نوشتن كتابهاي و مقالهاي بسيار مستدل؟و علمي؟ سعي
بر وارونه جلوه دادن اين كودتاي ننگين و آنرا يك قيام ملي؟؟ كه مردم در آن نقش
داشتند چنين القا نمايند همه اش تقصير مصدق بود اگر كمي كوتاه مي آمد اين
كودتا اتفاق نمي افتاد؟؟ ما خدمت اين قلم بمزدان و جيره خواران عرض ميكنيم
تمام بزرگي و عظمت دكتر محمد مصدق اين بود كه,حتي يك ميليمتر هم حاضر
نشد منافع مردم و ميهنش را بفروشد و كوتاه بيايد فرق او با ديگران در همين نكته
است كه تا باخر كوتاه نيامد راهش و نامش جاودانه باد














۱۳۸۶ دی ۱, شنبه

Impeach Dick Cheney

Rep. Wexler Wants Cheney Impeachment Hearings

http://wexlerwantshearings.com/
Impeach Dick Chene


Robert Wexler (D Fla who sits on the House Judiciary Committee) thatsupports hearings on the impeachment of Vice President Cheney, hasgathered more than 100,000 signatures in just three days.The Judiciary committee has been sitting on this proposal for a LONGtime and at least two members besides Wexler are in support of openingthese hearings. Conyers is the chair of the committee and perhaps heneeds a mass outpouring of support to get the hearings underway.Everyone can sign the petition by going to wexlerwantshearings .com andfilling in the dots.If you would like to add your name, go to: wexlerwantshearings .com Thanks!
__._,_
.___

فراخوان به اعتراض جهانی برای آزادی دانشجویان دربند!



فراخوان به اعتراض جهانی برای آزادی دانشجویان دربند!فراخوان به ایرانیان آزادیخواه خارج کشور!فراخوان به سازمان ها٬ نهادها و مراجع بین المللی!٢٨ دسامبر را به روز جهانی اعتراض به دستگیری دانشجویان در ایران تبدیل کنیم!مردم آزادیخواه!بیش از دو دهفته است که ٤١ تن از دانشجویان و فعالین سیاسی دانشگاه های ایران طی عملیات های شبانه از روز ٢ دسامبر ربوده شده و یا در جریان مراسم های روز دانشجو در روز ٧ دسامبر و پس از آن در ایران دستگیر و زندانی شده اند.به دستگیر شدگانی که جرمی جز دفاع از آزادی و برابری ندارند٬ به دانشجویانی که مخالفت خود را با فضای جنگی اعمال شده از طرف حکومت اعلام داشته بودند٬ به دستگیر شدگانی که دانشگاه را میخواهند نه پادگان نظامی که حکومت به آن نام دانشگاه نهاده است٬ به دانشجویانی که جرمی جز دفاع از انسانیت و عدالت ندارند٬ به برگزار کنندگان مراسم های روز دانشجو که بر پرچم هایشان نوشته شده بود، نه به جنگ! دانشگاه پادگان نیست! نه به جنگ٬ بیمه بیکاری برای همه! نه به جنگ، آزادی و برابری همه شهروندان در جامعه! اتهامات واهی اقدام علیه امنیت ملی زده اند.طبق اخبار دریافتی یاران ما زیر شدیدترین شکنجه ها قرار دارند. از میان زندانیان سعید حبیبی٬ بهروز کریمی زاده٬ مهدی گرایلو٬ پیمان پیران و عابد توانچه بخصوص زیر شدیدترین فشارها و شکنجه ها قراردارند.وضع جسمی دانشجویان بسیار نگران کننده است. به زندانیان اجازه ملاقات و تماس با خانواده های خود داده نشده است. وکلای دانشجویان امکان ملاقات با موکلین خود را ندارند. دانشجویان زندانی از اولیه ترین حقوق انسانی در زندان های حکومت اسلامی محرومند!این رفتار حکومت اسلامی با دانشجویان با اعتراضی جهانی روبرو گشته است. سازمان عفو بین الملل طی نامه ای رسمی به سران حکومت نسبت به دستگیری دانشجویان اعتراض کرده است٬ رﺋیس پارلمان اروپا خواهان آزادی فوری دستگیر شدگان شده است. طی دو هفته گذشته صدها نامه همبستگی از سراسر جهان به دست ما رسیده اند٬ آکسیون ها و تظاهرات های متعددی در سراسر جهان علیه این رفتار وحشیانه تاکنون صورت گرفته است.ما دانشجویان آزایخواه و برابری طلب٬ به نمایندگی از همه دانشجویان ایران از این موج همبستگی با احساسی افتخارآمیز تشکر میکنیم. واقعیت اما این است که علیرغم این اعتراضات وسیع از طرف مجامع بین المللی و مردم آزادیخواه جهان٬ یاران ما هنوز در بند هستند.برای تقویت جنبش آزادی دانشجویان زندانی باید اقدامی جهانی را سازمان داد!به این مناسبت ما روز جمعه ٢٨ دسامبر برابر با ٧ دی ماه را بعنوان روز جهانی اعتراض به حکومت اسلامی در خارج کشور اعلام میکنیم. از همه شما٬ از همه سازمان ها٬ نهادها و مراجع بین المللی میخواهیم که در این روز هم زمان و از هر طریقی که امکان آن را دارید٬ اعتراض خود را به حکومت اسلامی اعلام دارید و همگام با دانشجویان آزادیخواه ایران٬ خواهان آزادی فوری همه دستگیر شدگان شوید. اعتراضات وسیع شما در خارج از ایران به نیروی اعتراضی ما در جامعه ایران قدرت و توان بیشتری میبخشد و موجبات آزادی سریعتر دوستان دانشجویمان را فراهم میسازد.جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی در ایران به حمایت های بیشتر شما نیاز دارد!زنده باد آزادی!زنده باد برابری!دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب دانشگاه های ایران
١٩ دسامبر ٢٠٠٧ - ٢٨ آذر ١٣٨٦

۱۳۸۶ آذر ۲۵, یکشنبه

بازى شيطان چگونه ایالات متحده بند از پای اسلام بنیاد گرا گشود







بازى شيطان چگونه ایالات متحده بند از پای اسلام بنیاد گرا گشود اثر :‌ رابرت دریفوس ترجمه :‌ فريدون گيلانى


امکان تهیه کتاب دوجلدی بازی شیطان فریدون گیلانی

امکان تهیه کتاب دوجلدی بازی شیطان !
« بازی شیطان » که قبلا در سی و یک قسمت روی بسیاری از سایت های دموکرات و پیشرو درج شده بود ، اکنون دو هفته است که پس از ویراستاری و غلط گیری ، در دو جلد منتشر شده است .
پخش « بازی شیطان » رابرت دریفوس با ترجمه و حاشیه نویسی این جانب ، به « کتاب فروغ » که نشانی کامل آن در زیر خواهد آمد ، سپرده شده است . کتاب دوازده فصل است که چون در انتشار به صورت دوجلد نیاز به ویراستاری و غلط گیری داشته که لاجرم به وسیله خود من انجام شده ، پس متن سی و یک قسمتی از روی سایت جنبش پاک شده است ، سایر سایت هائی که از آنان قدردانی می کنم ، خود دانند .
کتاب دو جلدی « بازی شیطان » که خواندن و ترجمه کردن و حاشیه نویسی های آن ، دست کم ، و بدون اغراق ، به آگاهی های خود من در مورد روزگار خاورمیانه عربی و ایران و آسیای مرکزی و نقش سازمان های جاسوسی ایالات متحده و بریتانیا و اخوان المسلمین و فرقه های اسلام بنیاد گرا در ایجاد این روزهای فلاکت بار افزوده است ، جز با کمک های مالی انگشت شماری از عزیزان آگاه در گوتنبرگ سوئد ، اشتوتگارت ، فرانکفورت و بزرگواری مدیران چاپخانه مقدر نبوده است که درودهای فراوان من بر ایشان باد .
از آن جا که در سلسله مناسبات پخش ، ممکن است در کتاب فروشی های شهرها و کشورهای خود به آن دسترسی پیدا نکنید ، می توانید مستقیما با نشانی های زیر برای خریدن کتاب به قیمت سی یورو برای هر دوره، با خود من تماس بگیرید؛ همان گونه که تا کنون بسیاری از انسان های آگاه از سراسر جهان چنین کرده اند. کسی را هم جز خود شما برای تبلیغ و معرفی کتاب ندارم .
دست های گرم شما را می فشارم
فریدون گیلانی
نشانی پخش کننده :
Forough Book / Jahn Str. 24 / 50676 Köln
Tel. : + 49 – 221– 92 35 707 Fax : + 49 – 221 – 201 98 78
foroughbook@arcor.de
تماس شماره های بانکی من در آلمان و شماره حساب بین المللی :
Tel.: + 49 – 171 – 83 25 563 Fax: + 49 – 40 – 209 73 001
Gilani@f-gilani.com
آلمان :
F.S.Gilani
Konto Nr.: 1018 393 734
BLZ. : 370 501 98
Sparkasse Köln
بین المللی :
F.S.Gilani
Int. Bank Account Number:
DE69 3705 0198 1018 3937 34
SWIFT-BIC.: COLSDE33

۱۳۸۶ آذر ۱۷, شنبه

"سه قطره خون" گرانبها، در تاریخ مبارزات ضد استعماری و ضد امپریالیستی




سیما هنربخش
شاه که در مقطع کودتای 28 مرداد به خارج فرار کرده بود، در پی فرجام خونین و موفقیت آمیز آن به تهران باز می گردد. سفیر آمریکا این فرار را «هجرت عارفانه» نام می نهد. شاه هم در اولین دیدارش با سفیر آمریكا می‌گوید: «من تاج و تختم را از بركت خداوند، ملتم، ارتشم و شما دارم». سفیر از او درباره مصدق و فاطمی می‌پرسد، شاه که عملا عصبانی است می گوید: «دكتر فاطمی را اعدام می‌كنم». در سرمقاله‌های روزنامه های وابسته كه مستقیماً از دفتر نخست‌وزیری به مطبوعات می‌آیند، می نویسند : «چیزی عوض نشده است. به علت اشتباه مصدق در میدان‌دادن به كمونیست‌ها، مملكت در خطر بود. مصدق را مردم سرنگون كردند و یكی از وزیران سابق او را بركار گذاشتند تا با آرامی و متانت قانون ملی‌كردن نفت را اجرا كند و مملكت را از قحطی و بیكاری و كمونیسم نجات دهد».«خطر كمونیست‌» که بازی امپریالیست ها برای سرکوب جنبش های رهایی بخش بود، در ایران نیز بهانه ای برای سرکوب مبارزات ضد استعماری و ملی کردن صنعت نفت ایران قرار می گیرد. از میان تمامی کابینه مصدق، دکتر فاطمی بدلیل سیاست های ضد ارتجاع سلطنتی و ضد امپریالیستی اش در دوران وزارت امور خارجه، اعدام می شود. اخبار روزانه حاکی از دستگیری های گسترده « توده ای» هاست که بدلیل مبارزات توامانشان با حکومت سلطنتی و امپریالیست های آمریکایی و انگلیسی مورد کینه شاه و آمریکا قرار دارند. سیدحسن امامی، امام جمعه دستگاه سلطنتی به جان شاه دعا می کند که «مملكت را از شر كمونیست‌های بی‌دین نجات داد» .دولت کودتا اطلاعیه می‌دهد كه مصدق دیونی معادل 18 میلیارد ریال برای ایران باقی گذاشته است و اعلام می کند که :" مصدق در 2 مورد محاكمه خواهد شد: یكی به‌خاطر عملیات خلافی كه در زمان نخست‌وزیری مرتكب شده است و دیگری به اتهام توطئه برضد حكومت قانونی و رژیم مملكت." سکوت مهلکی حاکم می شود. اماآغاز سال تحصيلی اين سكوت را كم كم می شکند و دانشجويان اعتراض را از درون دانشگاه آغاز می کنند. اين اعتراضات در نيمه دوم پاييز به خصوص با آغاز محاكمات دكتر مصدق و يارانش بالا می گیرد. هشتم مهرماه، سخنگوی دولت زاهدی اعلام می کند: "دولت فعلی مصمم است باتوجه به قانون ملی‌شدن صنعت نفت و دقت در قوانین موضوعه مملكتی، به هر وسیله كه شده است نفت ایران را به بازارهای جهانی بفرستد." 20 روز بعد آنتونی ایدن، وزیر خارجه انگلیس، پیام می دهد : "انگلستان بار دیگر دست دوستی به سوی ایران دراز می‌كند و برای تجدید مناسبات سیاسی، همه نوع آمادگی دارد." حکومت نظامی در خوزستان و چند استان دیگر تمدید می شود.روابط ایران و آمریكا به سرعت گسترش می‌یابد. در برخی نقاط مردم دست به تظاهرات محدودی می زنند.سوم آذرماه همانسال، دنیس رایت، كاردار سفارت انگلیس، بی‌سروصدا وارد تهران می‌شود. چند روز بعد اعلام می‌شود كه ریچارد نیكسون، که در آن زمان معاون‌رئیس‌جمهور آمریكا، دوایت آیزنهاور بود، به ایران می آید تا پیام آیزنهاور را که گفته بود " پیروزی سیاسی امیدبخشی در ایران نصیب قوای طرفدار تثبیت اوضاع و آزادی شده است" را شفاها به شاه ابلاغ نماید.در چهاردهم آذر هم، بیانیه مشترك ایران و انگلیس منتشر می‌شود. دو دولت ضمن وعده به برقراری روابط در سطح وزرا، اعلام می‌كنند كه:"در نزدیك‌ترین موقعی كه مورد توافق طرفین باشد»، درباره «حل اختلاف مربوط به نفت» مذاكره خواهند كرد." در اعتراض به سفر نیکسون، که قرار است 18 آذر به تهران وارد شود، از روز شنبه 14 آذر ، تظاهراتی برگزار می شود. روز دوشنبه 16 آذر 32، دانشجویانی كه در دانشگاه تهران، نوار مشكی به بازو بسته و قصد داشتند به تظاهرات اعتراضی خود مانند دو روز گذشته ادامه دهند، با محاصره دانشگاه از سوی نظامیان روبرو می‌شوند.شاه به ارتشیان دستور داده بود که :"این بی‌سروپاها را درست و حسابی ادب كنید." و در عین حال به وزیر دربار، اعلم نیز گفته بود:" نمی‌دانم چرا در این دانشگاه‌ها خرابكار از همه‌جا بیشتر است؟!"دانشجویان محتاتانه به سر کلاس ها می روند . دانشگاه همچنان مملو از ارتشیان است.ساعت اول کلاس ها تمام می‌شود. ارتشیان به داخل دانشكده‌های داروسازی، علوم و حقوق هجوم می‌برند. دستگیرشدگان را به جلوی دانشگاه هنر می‌برند و در آنجا از آنان بازجویی می‌كنند. سوالات بر مبنای آنست که چه کسانی رهبری تظاهرات در دو روز گذشته را بر علیه آمدن نیکسون بعهده داشته اند. حتی استادان دانشگاه را هم به زیر بازجویی می کشند.زنگ ساعت دوم كلاس‌ها می‌خورد. دانشجویان ‌سر كلاس می‌روند. مستخدم دانشکده به یکی از كلاس‌های درس دانشكده فنی که کلاس دكتر شمس ملك‌آرا بوده و نقشه‌برداری درس می داد، می رود و چیزی در گوش استاد می‌گوید. دكتر ملك‌آرا می‌گوید :«نه، نمی‌شود. بگویید پیش رئیس دانشكده بروند». مستخدم می‌رود و این‌بار سربازی مسلسل‌ به‌دست همراه او برمی‌گردد. سرباز دو نفر از دانشجوها را نشان می‌دهد و تهدیدشان می‌كند كه همراهش بروند. سرباز می گوید :" به ما می‌خندید، هان؟" دكتر ملك‌آرا سریع به دفتر مهندس خلیلی، رئیس دانشكده، می دود و ماجرا را خبر می دهد. مهندس خلیلی و معاونش، دكتر عابدی، تصمیم می‌گیرند زنگ تعطیلی كلاس‌ها را بزنند و از دانشجوها بخواهند كه سریع‌تر دانشگاه را ترك كنند. زنگ تعطیلی كلاس‌ها به جای ساعت 12 ، ساعت 10:15 می‌خورد.دانشجویان با حیرت از كلاس‌ها به كریدور ورودی می‌آیند كه با هجوم سربازها از در اصلی روبه‌رو می‌شوند. دانشجوها به سمت راهروهای جنوبی فرار می‌كنند. از آن طرف هم دسته‌ای سرباز می‌آید. دانشجوها نمی‌دانند چه كار كنند. یكی صدا می‌زند «دست نظامیان از دانشگاه كوتاه!» و سربازها انگار كه منتظر همین بوده‌اند، به طرف دانشجوها شلیك می‌كنند. آن‌طور كه دكتر عابدی تعریف می‌كند، تا سال‌ها بعد، جای 68 گلوله بر دیوارهای دانشكده باقی می‌ماند. بعد از پایان شلیک سربازان صدای ناله مجروحان بلند شد. تعداد مجروحان را خود رژیم شاه 65 نفر اعلام كرد. این وضعیت تا 2 ساعت ادامه داشت. 2 ساعت بعد سربازها رفتند و مجروحان و كشته‌شدگان را هم با خودشان بردند.هنوز كسی نمی‌دانست چند نفر كشته شده‌اند. برخی دانشجویان مخفی شدند و تا ساعت ها بعد در مخفی گاه بودند. خبر كشته‌شدن دانشجوها به سرعت در شهر پیچید. دولت، شبانه روزنامه‌هایی كه این خبر را در صفحات‌شان منتشر كرده بودند، از چاپخانه بیرون كشید. روز 17 آذر، فقط روزنامه «اطلاعات» منتشر شد كه آن هم گزارش‌اش از حوادث دانشگاه این‌طور بود:" گروهی از دانشجویان وابسته به حزب توده قصد جنجال در دانشگاه را داشته‌اند و سربازان بنا به خواهش رئیس دانشگاه، به آنجا می‌روند و با حمله دانشجوها كه می‌خواسته‌اند سلاح‌هایشان را بگیرند، مواجه می‌شوند." نماینده‌ای از دربار به خانواده‌های آنها اطلاع داد كه شاه به جبران خون فرزندان‌شان 200 هزار تومان به آنها پرداخت می‌كند، مشروط بر آنكه هیچ برنامه ختمی برای فرزندان‌شان نگیرند. خانواده‌ها قبول نكردند.19 آذر – سوم شهدای دانشگاه – درحالی كه دانشجوها برای رفتن به سر خاك رفقایشان در امامزاده عبدالله با مأموران نظامی مواجه بودند، نیكسون بی‌سروصدا به دانشكده حقوق دانشگاه تهران رفت و در همان دانشگاهی كه هنوز خون دانشجویان از در و دیوارش پاك نشده بود، دكترای افتخاری حقوق گرفت. دانشجوها تا چهلم شهدا اعتصاب كردند و سر كلاس‌هایشان نرفتند.رئیس دانشكده فنی – مهندس عبدالحسین خلیلی- كه از طرفداران شاه بود ، بعد از این ماجرا به جرگه مخالفین شاه پیوست و تا آخر عمرش، دیگر از كریدور اصلی دانشكده فنی گذر نکرد.موضوع بسیار عجیب در مورد شهدای همیشه جاودان 16 آذر 32، اینست که این سه نفر با هم رفاقت ویژه ای نداشتند، اما درست یکماه قبل از شهید شدنشان با هم یک عکس سه نفری گرفته بودند. مصطفی بزرگ‌نیا، که دانشجوی سال اول بود از اراک به تهران آمده بود و در زمان شهادتش 19 ساله بود. او را كمتر كسی می‌شناخت و برای همین، جسدش خیلی دیر شناسایی شد. احمد قندچی، که اهل خانی آباد تهران بود، 20 ساله بود. قندچی پس از مجروح شدن، مدتی زنده می ماند.مهدی شریعت رضوی، یار دیگر، 22 ساله و از اهالی مشهد بود و سال دوم مكانیك را می‌گذراند. او برادر پوران شریعت رضوی ، همسر دکتر شریعتی بوده است.پزشكی قانونی در گزارشی كه چند روز بعد منتشر می کند، علت مرگ سه قربانی اين حادثه را چنين توضیح می دهد:"1- مصطفي بزرگ نيا دانشجوی دانشكده فنی بر اثر يك گلوله كه از طرف راست سينه وارد شده و از زير بغل چپ او خارج گرديده فوت كرده است. بر اثر اين گلوله استخوان بازوی وی به كلی خرد شده و خونريزی زياد باعث مرگ وی گرديده است. بر پشت شانه راست مقتول نيز اثر زخم سرنيزه ديده می‌شود كه تا 15 سانتيمتر زير پوست فرو رفته بود.2-شريعت رضوي دانشجوی مقتول ديگر فقط به علت زخم سرنيزه فوت كرده است. سرنيزه استخوان ران راست وي را به كلی خرد كرده و شريانها را پاره نموده و در نتيجه‌ی خونريزی زياد مجروح درگذشته است. يك گلوله نيز به دست راست وی اصابت كرده كه جلدی بوده و نمی‌توانسته باعث مرگ باشد.3-مقتول ديگر احمد قندچی نام دارد و به علت اصابت گلوله‌اي كه وارد شكم وی گرديده و احشا داخلی را پاره نموده درگذشته است.»خبر واقعه 16 آذر به سرعت در تمام تهران پخش شد. در روز 17 آذر تمام دانشگاه‏هاى تهران و اغلب شهرستان‏ها در اعتصاب كامل به سر بردند. حتى بسيارى از دبيرستان‏ها هم با تعطيل كردن مدرسه خود هم دوش دانشگاهيان در تظاهرات عليه واقعه 16 آذر و سفر نيكسون به تهران شركت كردند. تشيع جنازه دو تن از سه دانشجوی دانشكده فنی دانشگاه تهران، شريعت رضوی و بزرگ ‌نيا در 18 آذر در امامزاده عبدالله برگزار شد. جنازه احمد قندچي ابتدا در مسگرآباد دفن شد ولی بعد از مدتی او را هم در همان امامزاده عبدالله در کنار دو یار دیگرش به خاک سپردند. صبح ورود نيكسون به تهران يكى از روزنامه‏ها در سر مقاله خود تحت عنوان «سه قطره خون» نامه سرگشاده‏اى به نيكسون می نویسد. در اين نامه سرگشاده ابتدا به سنت قديم ما ايرانى‏ها اشاره شده بود كه «هرگاه دوستى از سفر مى‏آيد يا كسى از زيارت باز مى گردد و يا شخصيتى بزرگ وارد مى‏شود ما ايرانيان به فراخور حال در قدم او گاوى و گوسفندى قربانى مى‏كنيم. آنگاه خطاب به نيكسون گفته شده بود كه «آقاى نيكسون! وجود شما آن قدر گرامى و عزيز بود كه در قدوم شما سه نفر از بهترين جوانان اين كشور يعنى دانشجويان دانشگاه را قربانى كردند.»

۱۳۸۶ آذر ۱۶, جمعه

چگونه بار سنگين شهادت بيش از 300 هزار دانشجو را تحمل كنيم

همسر علي شريعتي به دانشجويان گفت: اين شهدا، شهداي در راه وطن هستند و اينكه برخي چيزهايي را به اينان نسبت مي‌دهند، همه‌اش دروغ است.در ابتداي اين مراسم علي خضريان عضو شوراي مركزي اتحاديه انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان مستقل با درود و سلام به روح شهداي دانشجوي 16 آذر و ديگر شهداي دانشجو، اين روز را گرامي داشت و با تحليلي در خصوص اين حادثه گفت: 16 آذر ماه 1332 مطمئناً نقطه عطفي در جريان دانشجويي محسوب مي‌گردد و نمي‌توان تاريخ جريان دانشجويي را بدون نگاه به 16 آذر 1332 تصور كرد. وي افزود: جنبش دانشجويي در آن سال پس از اينكه با كودتاي 28 مرداد ماه 1332 نهضت ملي شدن صنعت نفت را در آستانه شكست مي‌ديد اعتراضات خود را عليه دولت كودتا و نظام پهلوي آغاز كرد البته در اين ميان چند رخداد مهم موجب شد تا آتش خشم ملت و دانشجويان شعله‌ورتر گردد كه از آن جمله مي‌توان به كمك 4/5 ميليون دلاري بخش فني وزارت امور خارجه آمريكا، برقراري ارتباط مجدد دولت استعمار پير انگليس با دولت كودتاي ايران، اعلام حكم 3 سال زندان مصدق در سوم آذرماه، همينطور اعلام خبر ورود نيكسون معاون اول رئيس جمهور وقت آمريكا به تهران و خبر دريافت دكتراي افتخاري وي در دانشكده حقوق دانشگاه تهران اشاره كرد. خضريان ادامه داد: دانشجويان از همان ابتداي سال تحصيلي مبارزات خود را عليه رژيم پهلوي شكل دادند كه نقطه فاجعه‌بار آن در تاريخ جنبش دانشجويي در روز 16 آذر ماه 1332 با به شهادت رسيدن سه تن از بهترين جوانان اين كشور يعني دانشجويان دانشكده فني دانشگاه تهران (شريعت‌رضوي، بزرگ‌نيا و قندچي) تاريخ جنبش دانشجويي مسلمان حركتي نو و آغازي خونبار براي هميشه در خود ثبت كرد. وي افزود: جنبش دانشجويي از آن پس بر اساس سه پايه استكبار ستيزي، عدالت‌خواهي و آرمانگرايي، اصالت و رفتار خود را تنظيم نموده و امروز نيز از آن عدول نكرده است. همچنين در اين مراسم محمدباقر خرمشاد معاون فرهنگي وزارت علوم ضمن گراميداشت ياد و خاطر سه شهيد دانشجو، آنان را سه فانوس دريايي ناميد كه در اقيانوس پرتلاطم جامعه آن زمان راه درست را نشان مي‌دادند و اين سه عزيز با درخشش خود به كشتي هاي مبارزين ساحل نجات و نشانه هايي را براي گم نكردن راه مبارزات دانشجويي نشان مي‌دهند. وي در ادامه با بيان اينكه من به عنوان يك معلم به خانواده‌هاي اين عزيزان كه در جمع ما حاضر هستند، تسليت و تبريك مي‌گويم، اظهار داشت: بگذاريد از زبان مرحوم شهيد علي شريعتي اينگونه بگويم؛ ايشان گفته بود تحمل بار سنگين شهادت اين سه دانشجو را چگونه تحمل كنم و ما امروز به شريعتي مي‌گوييم كه دكتر تو نتوانستي و به حق نتوانستي بار سنگين شهادت سه نفر از دانشجويان را بر دوش بكشي و ما امروز چگونه بار سنگين شهادت بيش از 300 هزار دانشجو را بر دوش‌هايمان تحمل كنيم و تو مي‌خواستي پيام آور آن سه باشي و ما امروز چگونه پيام‌آور اين شهدا باشيم.

متن دست نوشته‌ي دكتر علي شريعتي به مناسبت بزرگداشت 16 آذر سال 1332







«اگر اجباري كه به زنده ماندن دارم نبود ، خود را در برابر دانشگاه آتش مي‌زدم ، همان‌جايي كه بيست و دو سال پيش ، « آذر » مان ، در آتش بيداد سوخت ، او را در پيش پاي « نيكسون » قرباني كردند! اين سه يار دبستاني كه هنوز مدرسه را ترك نگفته اند ، هنوز از تحصيلشان فراغت نيافته اند ، نخواستند - همچون ديگران - كوپن ناني بگيرند و از پشت ميز دانشگاه ، به پشت پاچال بازار بروند و سر در آخور خويش فرو برند. از آن سال ، چندين دوره آمدند و كارشان را تمام كردند و رفتند ، اما اين سه تن ماندند تا هر كه را مي آيد ، بياموزند ، هركه را مي‌رود ، سفارش كنند. آنها هرگز نميروند ، هميشه خواهند ماند ، آنها « شهيد » ند. اين « سه قطره خون » كه بر چهره ي دانشگاه ما ، همچنان تازه و گرم است. كاشكي مي توانستم اين سه آذر اهورائي را با تن خاكستر شده ام بپوشانم ، تا در اين سموم كه ميوزد ، نفسرَند! اما نه ، بايد زنده بمانم و اين سه آتش را در سينه نگاه دارم

۱۳۸۶ آذر ۱۵, پنجشنبه

در كنار پدرم ,خاطرات غلامحسين مصدق


در كتاب خاطرات منتظري بارها از آيت ا...بروجردي نامبرده واز اينكه نزد وي
تلمذ ميكرده است مباهات مينمايد. از آنجا كه هنوز پديده اي بنام آخوند پس
از سي سال مقلد وپيرو دارد و اين چهر ه هاي انگل بدرستي شناخته نشده
است جا دارد اين چند سطر از خاطرات غلامحسين مصدق خوانده
تا از اين فراموشي تاريخي جلوگيري شود؟


مزار عاشقان آزادي شكرالله پاك نژاد


پاسخ دندانشکن استاد علی اکبر دهخدا برای مصاحبه با صدای آمريکا



دعوت به مصاحبه از استاد علی اکبر دهخدا با رادیو صدای آمریکاو جواب ایشان19 دیماه 1332خيابان ايرانشهر، فيشرآباد، تهران آقای محترم- صدای آمريکا در نظر دارد برنامه ای از زندگانی دانشمندان و سخنوران ايرانی، در بخش فارسی صدای آمريکا از نيويورک پخش نمايد. اين اداره جنابعالی را نيز برای معرفی به شنوندگان ايرانی برگزيده است. در صورتی که موافقت فرماييد، ممکن است کتباً يا شفاهاً نظر خودتان را اطلاع فرماييد تا برای مصاحبه با شما ترتيب لازم اتخاذگردد .ضمناً در نظر است که علاوه بر ذکر زندگانی و سوابق ادبی سرکار، قطعه ای نيز از جديدترين آثار منظوم يا منثور شما پخش گردد.بديهی است صدای آمريکا ترجيح می دهد که قطعه انتخابی سرکار، جديد و قبلاً در مطبوعات ايران درج نگرديده باشد. چنانچه خودتان نيز برای تهيه اين برنامه جالب، نظری داشته باشيد، از پيشنهاد سرکار حُسن استقبال به عمل خواهد آمد.با تقديم احترامات فائقهسی. ادوارد. ولزرئيس اداره اطلاعات سفارت کبرای آمريکا************************* جواب استاد علی اکبر دهخدا به این دعوت:جناب آقای سی. ادوارد. ولز،رئيس اداره اطلاعات سفارت کبرای آمريکا نامه مورخه 19 ديماه 1332 جنابعالی رسيد و از اينکه اين ناچيز را لايق شمرده ايد که در بخش فارسی صدای آمريکا از نيويورک، شرح حال مرا انتشار بدهيد متشکرم .شرح حال من و امثال مرا در جرايد ايران و راديوهای ايران و بعض از دول خارجه، مکرر گفته اند. اگر به انگليسی اين کار می شد، تا حدٌی مفيد بود؛ برای اينکه ممالک متحده آمريکا، عدٌه ای از مردم ايران را بشناسند. ولی به فارسی، تکرار مکرٌرات خواهد بود، و به عقيده من نتيجه ندارد . و چون اجازه داده ايد که نظريات خود را دراين باره بگويم واگرخوب بود، حُسن استقبال خواهيد کرد، اين است که زحمت می دهم: بهتر اين است که اداره اطلاعات سفارت کبرای آمريکا به زبان انگليسی، اشخاصی را که لايق می داند، معرفی کند و بهتر از آن اين است که در صدای آمريکا به زبان انگليسی برای مردم ممالک متحده شرح داده شود که در آسيا مملکتی به اسم ايران هست که خانه های قراء و قصبات آنجا، در و صندوقهای آنها قفل ندارد، و در آن خانه ها و صندوقها طلا و جواهرات هم هست، و هر صبح مردم قريه، از زن و مرد به صحرا می روند و مشغول زراعت می شوند، و هيچ وقت نشده است وقتی که به خانه برگردند، چيزی از اموال آنان به سرقت رفته باشد .يا يک شتردار ايرانی که دو شتر دارد و جای او معلوم نيست که در کدام قسمت مملکت است، به بازار ايران می آيد و در ازای «پنج دلار» دو بار زعفران يا ابريشم برای صد فرسخ راه حمل می کند و نصف کرايه را در مبداء و نصف ديگر آن را در مقصد دريافت می دارد، و هميشه اين نوع مال التجاره ها سالم به مقصد می رسد .و نيز دو تاجر ايرانی، صبح شفاهاً با يکديگر معامله می کنند و در حدود چند ميليون، و عصر خريدار که هنوز نه پول داده است و نه مبيع آن را گرفته است، چند صد هزار تومان ضرر می کند، معهذا هيچ وقت آن معامله را فسخ نمی کند و آن ضرر را متحمٌل می شود . اينهاست که از اين گوشه آسيا شما می تواند به ملت خودتان اطلاعات بدهيد، تا آنها بدانند در اينجا به طوری که انگليسی ها ايران را معرٌفی کرده اند، يک مشت آدمخوار زندگی نمی کنند، و از طرف ديگر به فارسی، به عقيده من خوب است که در صدای آمريکا، طرز آزادی ممالک متحده آمريکا را در جنگ های استقلال، به ايرانيان بياموزيد و بگوييد که چگونه توانسته ايد از دست استعمار خلاص شويد؟ و تشويق کنيد که واشنگتن ها و فرانکلن ها در ايران، برای حفظ استقلال از همان طرق بروند .در خاتمه با تشکر از لطف شما احترامات خود را تقديم می دارد . علی اکبر دهخدا