۱۳۹۳ خرداد ۱۲, دوشنبه

مشت دیگر نمونه یک خروار نیست بلکه نمونه خروارها خروار است .

زندانی شدن ۲ مهره سرکوب که تحت عنوان قاضی در تهران و بندرعباس مشغول صدور احکام قرون وسطایی بودند

گزارش کوتاه زندانی سیاسی ارژنگ داودی  از قاضی های خود خوانده ولی فقیه که پس از صدور احکام قرون وسطایی و ضد بشری، حال خود به اتهامات مختلف در پشت میله های زندان قرار گرفته اند . این گزارش کوتاه جهت اطلاع عموم و انتشار در رسانه ها در اختیار « فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران» قرار داده شده است متن گزارش به قرار زیر می باشد:

مشت دیگر نمونه یک خروار نیست بلکه نمونه خروارها خروار است .

در سال ۸۳  که مجموعه ای از چماقداران به نام های سعید مرتضوی ، محمود طباطبایی نژاد ، حسن زارع دهنوی معروف به حداد  و حیدری نژاد ( همگی از ابواب جمعی اطلاعات  در بیدادگاه انقلاب تهران ) طی پرونده شماره ۸۳\۷۲۳۲\ط د  در شعبه ۲۶ ظالمانه مرا به ۱۰ سال  حبس تعزیری محکوم کردند, نه خودشان و نه هیچکس  دیگر فکر نمی کرد که چند سال بعد  گرفتار خودسری ها و ترک تازی های ناجوانمردانه خود  شده و به پشت پرده رانده شوند.
اگر پرونده مرا به دست عمال شمر و یزید هم می دادند محال بود بیش از ۲ سال حبس  تعلیقی بدهند ؟ علی ایحال اتهمات وارده از سوی شعبه ۱۲ بازپرسی دادسرای انقلاب تهران بشرح زیر است:
تشکیل گروه غیر قانونی جنبش آزادی ایرانیان
نوشتن و انتشار مانیفست تغییر حکومت
همکاری در تهیه فیلم ایران ممنوع جهت سیاه نمایی چهره نظام ؟!
هر کدام از چهار نامبرده بالا که گوی سر سپردگی و چماقداری از هم می ربودند و خود را ذوب  جار می زدند بنا بر سرشت پوشالی این رژیم فساد پرور ، یکی پس از دیگری  دستان پلیدشان چنان رو شد که رژیم نابکار مجبور شد آنها  را علی الظاهر بر کنار و در حقیقت به پشت صحنه انتقال دهد.
در سال ۹۲ در نتیجه شکواییه رئیس بند ۲۰۹ زندان اوین که از نوچه های لاجوردی ملعون است ، پرونده موسوم به توالت فرنگی (بیت رهبری) تحت شماره ۹۱\۷۹۱۲\ ط د . در شعبه ۲۶ به ریاست قاضی چماقدار پیرعباسی مطرح شد که به علت تبعید دوباره ام به بندرعباس ،این پرونده به طرز نیابتی به شعبه دوم  بیدادگاه انقلاب بندر عباس ارجاع شد تا پس از تکمیل از سوی قاضی بهادری برای صدور رأی، مجددا به شعبه ۲۶ تهران ارسال گردد.
اما ۲ نامبرده بالا نیز همچون ۴ نامبرده قبلی از سوی وزارت اطلاعات دستگیر شده و هر دو همین اینک در بازداشت بسر می بردند. پیر عباسی در بند ۲۰۹ زندان اوین و بهادری در بازداشتگاه اداره کل اطلاعات استان هرمزگان ؟!
آری هم میهنان گدازادگانی که چشم و دلشان هرگز سیر نمی شود ،در ۳۵ سالی که مفت می چرند و مفت می برند حتی برای یک لحظه حاضر نشده اند دست از غارتگری بردارند و برای لحظه ای فکر کنند که این میهن اهورایی متعلق به ۷۵ میلیون ایرانی ست و نه چراگاه امت نیم درصدی فقیه شیره چی ؟!که گفته می شود در سالهای اخیر شیخ شیشه چی ؟! شده است  یعنی که کریستال مصرف می کند ؟!
بیدادگری شیوه مرضیه نمی شد
این شهر اگر دادرس دادگری داشت

زندان بندرعباس
ارژنگ داودی
معلم ، شاعر ، نویسنده زندانی در تبعید سه باره به زندان
 اردیبهشت ماه ۱۳۹۳

www.hrdai.net
http://hrdai.blogspot.com
pejvakzendanyan@gmail.com
Tel.:0031620720193

 

شبکه زیرزمینی خوبی از طراحان هنر خیابانی داریم.» می‌گوید: «مثل دیگر رشته‌های هنری، شرایط اقتصادی هنرهای تجسمی و نقاشی برای هنرمندان به نسبت هشت سال پیش – در دوره احمدی نژاد کمی بهتر شده است ولی همه چیز به تحریم اقتصادی علیه غنی‌سازی هسته‌ای ایران بستگی دارد.»

ن هنرمند پرکار، امکانات هنر عام تهران را به ما می‌شناساند. قدیانلو در گفت و گوی خود با هافینگتون پست می‌گوید: «این‌جا در ایران، مثل بسیاری از کشورهای دیگر دنیا، هنر گرافیتی (نقاشی دیواری) غیر قانونی است. هنرمندان گرافیتی شبانه کار می‌کنند. ما شبکه زیرزمینی خوبی از طراحان هنر خیابانی داریم.» می‌گوید: «مثل دیگر رشته‌های هنری، شرایط اقتصادی هنرهای تجسمی و نقاشی برای هنرمندان به نسبت هشت سال پیش – در دوره احمدی نژاد کمی بهتر شده است ولی همه چیز به تحریم اقتصادی علیه غنی‌سازی هسته‌ای ایران بستگی دارد.»

برای بزرگ نمایی روی عکسها کلیک کنید


































دو سند منتشرشده در سایت “سیاست خارجی” آمریکا در باره کودتای ۲۸ مرداد و چرا پرداختن به آن لازم است؟


mossadegh
سایت ملیون ایران: در زیر ترجمه یکی از دو سندی که در شصتمین سالگرد کودتای ۲۸ مرداد در سایت اینترنتی فارین پالیسی (سیاست خارجی) آمریکا انتشار یافته و این کشور توسط آن و سند دیگری که همراه آن ارائه شده، کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ را اقدام طراحی و اجرا شده توسط وزارت خارجه آمریکا، انگلیس و همدستانشان در ایران دانسته است، انتشار مییابد.
ممکن است برای برخی از هموطنان این سوال پیش آمده باشد که آیا در شرائط کنونی که کشور در تب جهل و نادانی حاکمان جمهوری اسلامی می سوزد، پرداختن به کودتائی که در گذشته بوده است سبب بازماندن از انجام وظائف امروز نمیشود؟
در پاسخ باید گفت که کودتای ۲۸ مرداد یک واقعه مهم و یک نقطه عطف در تاریخ کشورمان است. این کودتا روند دموکراسی را در ایران متوقف ساخت و ایران را گرفتار استبدادی نمود که در لباسی دیگر هنوز هم ادامه دارد. تا سرمنشاء استبداد و عوامل آن را نشناسیم، راه به سوی آزادی و دموکراسی نمیبریم. پرداختن به دیکتاتوری گذشته و حال بمنظور یافتن معیارهائی برای آینده ضروری میباشد. اهمیت این نکته هنگامی روشنتر میشود که بخاطر آوریم معیار دموکرات بودن برای برخی جریانات سیاسی هنوز رد هرگونه دیکتاتوری نیست و برخی دیکتاتوری پیشین و برخی دیگر آغاز جمهوری اسلامی را “دوران طلائی” میدانند.
اگر علت ها و عوامل وقوع کودتا را نشناسیم و و راههای بازگشت استبداد را مسدود نسازیم و بطور نمونه در قانون اساسی دموکراتیک آینده امکان هرگونه کودتا از بین برده نشود، این دموکراسی همواره در معرض خطر و چه بسا نابودی خواهد بود.
کودتای ۲۸ مرداد بر تفکر سیاسی مردم ایران تاثیر عمیقی داشت و این تصور که فقط قدرتهای جهانی اعم از شرق یا غرب میتوانند در کشور تغییراتی بوجود آورند و باید بجای مبارزه برای کسب استقلال، آزادی و دموکراسی منتظر اقدامات این قدرت ها ماند، تقویت نمود.
کودتا همچنین نقش موثری در تعمیق بدبینی مردم ایران به قدرت های جهانی بویژه آمریکا و انگلیس داشت. بدبینی که غرب بارها در تخمین عمق و گستردگی آن دچار اشتباه شده است. اما در جهان امروز رقابت در همه سطوح امری طبیعی است و باید آگاه باشیم که هر گاه با همبستگی، دانش و هوشیاری کافی در صحنه بین المللی عمل نکنیم، رقبا برنده خواهند بود. همچنین هرگاه تعادل و توازن را از دست بدهیم و بجای کوشش برای حفظ استقلال و منافع ملی خود، اصل را بر دشمنی با این یا آن قدرت جهانی قرار دهیم، نه تنها خود را به انزوا کشانده ایم بلکه ایران را به قدرت های دیگر جهان بیشتر وابسته ساخته ایم.
سندی که در زیر می آید بار دیگر هرگونه تردید در “کودتا” بودن این واقعه و “قیام ملی” نبودن آن را از میان میبرد و بار دیگر نشان میدهد که نمیتوان به جریاناتی که هنوز روز را شب و این کودتا را “قیام ملی” می نامند، اعتماد نمود.
پس می بینیم که پرداختن به این عوامل و کوشش برای شناخت و رفع موانع دموکراسی، برای پی ریزی و شکل دادن به آینده ای در آزادی و دموکراسی نیز هست.
امنیت ملی
سیا اذعان می کند که در پشت کودتای ایران بوده است
این آژانس بالاخره مسئولیت نقش خود در عملیات ۱۹۵۳ را به عهده میگیرد
نوشته ملکم بایرن Malcom Byrne، تاریخ: ۱۸ اوت ۲۰۱۳
شصت سال پیش دوشنبه، ۱۹ اوت، ۱۹۵۳، تاریخ مدرن ایران دچار چرخشی حساس شد وقتی که یک کودتای پشتیبانی شده از طرف آمریکا و انگلیس نخست وزیر کشور محمد مصدق را ساقط نمود. پیآمدهای این رویداد سالها سازمان دهندگان آن را دنبال نمود، به احساسات ضد آمریکایی که باعث سقوط شاه در سال ۱۹۷۹ شد کمک نمود و حتی بر ایرانیانی که سفارت آمریکا در تهران را تصرف نمودند نیز تاثیر داشت.
اما تقریبا شش دهه طول کشید تا جامعه اطلاعاتی آمریکا به روشنی مسئولیت کودتای اختلاف انگیز مزبور را بپذیرد. آنچه امروز در اینجا و از وب سایت آرشیو امنیت ملی، مطابق قانون آزادی اطلاعات می آید، خلاصه ای از گزارش داخلی تحت عنوان “جنگ برای ایران” است که در میانه سالهای ۱۹۷۰ توسط یک تاریخدان سیا انتشار یافته بود.
این سند برای اولین بار در سال ۱۹۸۱ آزاد شد، اما نکات بسیاری از جمله تمام بخش سوم تحت عنوان “عملیات مخفی” که خود کودتا را توصیف میکند، از آن حذف شده بود. بیشتر این قسمت هنوز پوشیده می ماند اما در این نسخه جدید که بطور رسمی منتشر شده است، برای اولین بار به اطلاع عموم میرساند که کودتای نظامی که مصدق و کابینه جبهه ملی او را ساقط نمود توسط رهبری سیا به عنوان یک اقدام سیاست خارجی بوده است. خطر رها نمودن ایران “در مقابل تجاوز روسیه” “ایالات متحده را مجبور … به برنامه ریزی و اجرای [پروژه] تی پی آژاکس نمود”.
تی پی آژاکس نام رمز سیا را برای طرح براندازی بود که از همکاری همدستان محلی در هر سطح برخوردار بود. [طرح مزبور] شامل چند مرحله بود: استفاده از تبلیغات برای تضعیف سیاسی مصدق، جلب همکاری شاه، رشوه دادن به اعضای پارلمان، سازماندهی نیروهای امنیتی و براه انداختن تظاهرات عمومی. کوشش اولی در واقع شکست خورد، اما پس از به هم ریختن وضع، نیروهای کودتا جمع شدند و در ۱۹ اوت برای بار دوم کوشش نمودند.
چرا سیا در نهایت تصمیم گرفت تا نقش خود را بپذیرد، همانقدر ناروشن است که برخی دلایل برای اینکه چرا اطلاعات مزبور برای این مدت تحت پوشش مانده است. عاملان سیا و انگلیس در مورد این عملیات کتاب ها نوشته اند، به ویژه کرمیت روزولت رئیس نظارت کودتا از جانب سیا. مضافا اینکه دو رئیس جمهور آمریکا (کلینتون و اوباما) علنا نقش ایالات متحده را در این کودتا پذیرفته اند.
اما ارزش گذاری دولت ایالات متحده، به ویژه جامعه اطلاعاتی آن، اغلب دیدگاه متفاوتی در این زمینه ها دنبال میکند. آنها نگرانند که افشای “منابع و روشها” – حتی برای عملیات دهه های گذشته و استفاده از سنن قدیمی مانند تبلیغات – میتواند به دشمن کمک کند. آنها اصرار دارند که یک دنیا تفاوت بین آنچه علنی و غیر رسمی (به عنوان مثال از طریق رسوخ به بیرون) و آنچه که دولت رسما اعلام میکند وجود دارد. (پذیرش ریاست جمهوری ها در مورد دخالت آمریکا به نوعی به حساب نمی آید).
در آخر، اولویت حفظ روابط خوب با متحدان، به ویژه در عرصه اطلاعاتی است. یادداشت های بریتانیا از چند سال پیش (نگاه کنید به مطلب منتشره امروز از طرف آرشیو امنیت ملی) نشان می دهد که وزارت امور خارجه (و احتمالا MI6، که به برنامه ریزی و انجام کودتا کمک نمود) خواهان آن نبوده است که یادداشت رسمی در مورد دخالت آن در کودتا بیرون آید. از دید ناظران خارجی، این حالت انکار نامحدود و مسخره ای که وجود دارد باعث شده که ایرانیان نقش لندن را در این مدت طولانی پذیرفته اند. معذالک اکثر شاخصها نشان میدهند که جامعه اطلاعاتی ایالات متحده بدون در نظر گرفتن عواقب آن برای درک آمریکایی ها از تاریخ خویش، به این اقدام دست زده است.
این واقعیت که سازمان سیا در حال حاضر تغییر جهت را انتخاب نموده، حداقل تا کنون، اقدامی قابل تقدیر است. فقط میتوان امیدوار بود که به تصمیم گیری های مشابهی برای باز کردن سوابق تاریخی در مورد موضوعاتی که امروز هنوز مهم اند بیانجامد.