۱۳۹۱ خرداد ۱۰, چهارشنبه

بهروز سورن: رسانه های وابسته, پشتوانه یا پشت پا

بهروز سورن: رسانه های وابسته, پشتوانه یا پشت پا


بنیه مالی یک رسانه نه تنها میتواند بلحاظ تکنیکی آنرا تامین کند و کیفیتی بالا را به خوانندگان یا شنوندگان و بینندگان خود عرضه کند بلکه میتواند زمینه های بالا رفتن تیراژ ( بازدیدکنندگان ) آن نهاد مطبوعاتی را نیز فراهم نماید. اما اینها تمامی قضایا نیستند و موفقیت آن مشروط به جلب اعتماد مخاطبین در پروسه فعالیت خود هم میباشد.اعتماد سازی یک رسانه منوط بر پرداختن به نیاز مخاطبان و تولیدگری آن رسانه است. این دو محور در ارتباطی مستقیم با توانائی های مالی آن است. قطعا تجربیات و دانسته ها و تخصص حرفه ای کارکنان و گردانندگان رسانه در امر اعتمادسازی دخیل هستند اما نیازهای بر شمرده شامل دریافت های خبری تحلیلی اطلاعاتی مخاطب هم میباشد.
از آنجا که مطالب خبری – اطلاعاتی, عمومی محسوب میشوند, بیشترین علاقه ها را برانگیخته و در جذب خواننده یا شنونده وبازدیدکننده نقش اصلی را بعهده دارند. بالارفتن تیراژ یک رسانه ارتباط مستقیم با این نکته دارد. همانطور که مطالب تحلیلی مورد علاقه بخشی از لایه های روشنفکری است.

رسانه هائی همچون بی بی سی فارسی و صدای آمریکا  و رادیو فردا با علم بر جذابیت این بخش از فعالیت, بیشترین سرمایه گذاری را در این زمینه سازمان میدهند. امکانات مالی دولتی آنها و رسانه های دولتی ( مادر ) ابزار کافی برای فعال نمودن خبرنگاران و انتشار خام اخبار آنهم در محدوده ای مفید!! را برای بالا بردن تیراژ در اختیار آنها قرار میدهد. اخبار رسانه های مادر و دولتی توسط کادر پرسنلی بی بی سی فارسی و صدای آمریکایی فارسی ترجمه و مورد استفاده قرار می گیرند.

این نقطه آغازی است برای بخش تحلیلی و یا بعبارتی سیاستگذاری این نهادها که در گزارشات و گفتگوها و میزگرد ها منعکس میشود. مشاوران استراتژیک این رسانه ها که حلقه واسط میان رسانه و دول مطبوع خود هستند بموازات خبر رسانی آن ارگان به برنامه ریزی بخش تحلیل و سیاستگذاری رسانه میپردازند و بر آن نظارت دارند.


فعالیت این دو رسانه در بخش فارسی خود چه در زمینه خبر رسانی و چه در بستر تحلیل و سیاست گذاری متاثر از روابط زمانی و مکانی دولت های خود با حاکمان در ایران هستند و نقش بسیار حساسی را نیز بعهده دارند. بدین معنی که چنانچه فاز تهدید نظامی و تجاوز مهیا باشد, رسانه ای همانند بی بی سی فارسی توسط ابزار های یدکی خود همانند وبلاگ گزارشگران! به تزئین و تطهیر وسایل جنگی غرب مشغول می شود ( بازدید از ناو جنگی آمریکا در خلیج فارس ) و تبلیغات تسلیحاتی و نظامی این جناح را بزبان فارسی بر عهده می گیرد. تبلیغات برای که؟
برای همان مخاطبان که در پروسه خبررسانی و در نبود نهادهای مقتدر و مستقل خبری, جذب این رسانه شده اند.

میدانیم که بی بی سی فارسی از سوی وزارت خارجه بریتانیا تغذیه مالی میشود و در برابر آن پاسخگوست. بدین معنا که آب بدون اجازه این وزارتخانه نمیخورد و تابعی از تصمیمات کلی و استراتژیک این نهاد دولتی است. همچنین میدانیم که کارمندان فارسی زبان این رسانه تا زمانی کارمند و حقوق بگیر آن باقی می مانند که این سیاست ها را دنبال کنند.
بخش مهمی از فعالیت شبکه فارسی بی بی سی و صدای آمریکا به انعکاس اخبار خام و گاها بی طرفانه اختصاص دارد. این نکته همانطور که قبلا گفته شد در ارتباط مستقیم با جلب اعتماد مخاطبان و بالا بردن تیراژ آن میباشد. اما این همه حقیقت نیست بلکه رقابت رسانه ای ناچارا رسانه ها را علیرغم وابستگی شان به اینسو سوق میدهد. امروزه رسانه ها اگر با تکنیک و تخصص بسبک جدید آمیزش نداشته باشند بسرعت تضعیف و به جرگه فراموش شدگان می پیوندند.رقابت های سیاسی اقتصادی, رقابت های رسانه ای را نیز امروزه بدنبال دارند. همانگونه که جمهوری اسلامی در ادامه تنشهای سیاسی خود بر امکانات و تلاشهای رسانه ای خود در همه جا و بویژه در ایران ومنطقه افزوده است و افسار گسیخته بر آزادی بیان و قلمزنان در تبعید میتازد.

در مورد صدای آمریکا قضیه کمی شفاف تر است.

دعوا در میان رسانه صدای آمریکا با کنگره نمایندگان این کشور شرط و شروط هائی را بمیان میکشد که به قرار زیر است و خود گویای نکاتی است که پیش از این طرح شد.

گامهای ضروری و اضطراری که بخش های فارسی رسانه های دولتی آمریکا (رادیو فردا و صدای آمریکا) برای حل مشکلاتشان باید بردارند، به شرح زیر است:

الف. بررسی کامل صلاحیت مدیران و کارمندانی که از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۱ استخدام شده اند و اطمینان یافتن از شایستگی آنان و حرفه ای بودنشان در امر خبرنگاری و همچنین تسلط کامل بر زبان فارسی

ب. تصویب قوانین جدید برای کارمندان قراردادی و موقت بخش فارسی و ایجاد شرایط عادلانه جهت تقویت روحیه آنان

ج. تشکیل گروه مشاوران از بین ایرانیان در تبعید، با هدف نظارت بر  پخش برنامه های بخش فارسی و انتقال واکنش بینندگان به مدیران این رسانه

د. برگزاری جلسات کمیته های فرعی کنگره ایالات متحده برای نظارت دائمی بر مدیریت و برنامه های بخش فارسی صدای آمریکا

ه. مدیران و برنامه گذاران بخش فارسی باید از منابع مالی که توسط مالیات دهندگان آمریکایی تامین می شود، به نحوی استفاده کنند تا برنامه هایی که ارائه می دهند از ارزشهای آمریکائی نشات گرفته و با منافع ملی این کشور همخوانی داشته باشد و در عین حال از بالاترین کیفیت حرفه ای نیز برخوردار باشد
بنابر مختصات تاکید شده و از دیدگاه دولت آمریکا :

کارمندان و مدیران ایرانی این رسانه اول بایستی ( صلاحیت ) داشته باشند. دوم ( شایسته باشند ). سوم ( حرفه ای باشند ). چهارم اینکه ( مسلط به زبان فارسی ) باشند. پنجم حقوق بگیر آمریکا باشند. ششم ارزش های آمریکائی را مد نظر داشته باشند. هفتم منافع ملی آمریکا را پاسداری کنند.
این نکات قطعا در بر گیرنده میزان تعلق و همبستگی مشاوران و برنامه گذاران رسانه رادیو فردا و صدای آمریکا نیز هست.
نتیجه اینکه قلم زنان و چهره های سیاسی و بویژه شخصیتهای معروف به آزادیخواهی و برابری طلبی که در حیاط خلوت این رسانه ها قدم میزنند!! قطعا آگاهند که ( مسئولیتهای غیر متعارفی ) بر دوش آنها قرار خواهد گرفت که از دید اپوزیسیون رادیکال و بیدار پنهان نخواهد ماند. بی تردید هر انسانی حق تغییر عقیده و چرخش نظری دارد و اینکه دگراندیش شود و بماند اما شفافیت بخشیدن به چرخشهای سیاسی واقع شده شرط ضروری رفتاری سیاسی و مسئولانه است.


بهروز سورن

28.05.2012

سخنی پیرامون جزایر سه گانه ایران و خلیج فارس


هوشنگ کردستانی

سخنی پیرامون جزایر سه گانه ایران و خلیج فارس

    
     خلیج فارس یا در حقیقت پارس، از آن تاریخ که داریوش بزرگ فرمان حفر آبراهی را میان رود نیل و دریای سرخ صادر کرد تا امروز خلیج فارس نامیده شده است.
متن فرمان داریوش چنین است:
     «من پارسی ام، از پارس، مصر را گشودم. من فرمان کندن این آبراه را داده ام، از رودی که از  مصر روان است به دریایی که از پارس می آید. سپس این آبراه کنده شد چنانکه فرمان دادم و کشتی های آینده از مصر با عبور از این آبراه به پارس روند چنانچه من خواستم» (کتاب خلیج فارس، نوشته احمد اقتداری)
     از زمان صدور این فرمان تا کنون که بیش از 2500 سال می گذرد، خلیج فارس همواره به این نام نوشته و نامیده شده است.
     جمال عبدالناصر که پس از برکنار کردن ژنرال نجیب قدرت را در مصر بدست گرفت و در سال های میان 1954 تا 1970 رئیس جمهور مصر بود و می خواست اسرائیلی ها را به دریا بریزد و تنها پس از شش روز جنگ از ارتش اسرائیل شکست خورد، به دلیل ضدیتش با محمد رضا شاه و بخاطر کسب محبوبیت میان توده های مردم عرب برای نخستین بار از خلیج فارس بنام خلیج عربی نام برد.
     در سال های اخیر که استبداد مذهبی بر ایران حاکم شده و آزادی ها و حاکمیت ملی از میان رفته است، شیوخ شیخ نشینان جنوب خلیج فارس و بیش از همه عربستان سعودی که در پی دامن زدن به اختلاف های مذهبی هستند با آگاهی از نارضایتی مردم ایران و نداشتن پایگاه مردمی سردمداران جمهوری اسلامی و به امید برخورداری از حمایت قدرت های غربی حاضر در منطقه، از فرصت سوء استفاده کرده و در طبل جنگ می کوبند. جنگی که سرآغاز آن عنوان کردن خلیج عربی به جای خلیج فارس و سپس ادعای مالکیت نامشروع جزایر سه گانه ایرانی ابو موسی، تنب بزرگ و تنب کوچک است. از آنجا که سردمداران جمهوری اسلامی هر یک به دلایلی، اقدامی شایسته و در خور در برابر این یاوه گویی های پوچ چند شیخ عرب که سرزمین هایشان در درازای تاریخ جزیی از قلمرو ایران و حاکمانشان دست نشانده پادشاهان ایران بوده اند، نشان نداده اند. اکنون وظیفه ما ایرانیان است که در برابر این توطئه های برنامه ریزی شده ساکت نمانیم و آرام ننشینیم و با همبستگی ملی به این ادعاهای عاری از حقیقت و مغایر با واقعیت های تاریخی و البته ضد منافع ملی، پاسخ کوبنده و دندان شکن بدهیم و خاطرنشان کنیم که شیوخ امارت نشین های جنوب خلیج فارس نه با سران جمهوری اسلامی بلکه با ملت بزرگ ایران رو در رو هستند، نشان دهیم که مخالفت مردم ایران با نظام استبداد مذهبی و سردمداران جمهوری اسلامی هرگز مانع از آن نخواهد بود که از منافع ملی و تمامیت ارضی کشور دفاع نکنیم.
     باید اضافه کرد که در ایجاد همبستگی برای دفاع از منافع ملی، احزاب، سازمان ها و شخصیت های ملی وظیفه ای خطیر بر عهده دارند. وظیفه آن ها است که ثابت کنند هنگامی که پای منافع ملی در میان باشد در برابر بیگانگانی که قصد تهدید آنرا دارند، بدور از وابستگی های سازمانی، اعتقادات سیاسی و عقیدتی، در کنار هم خواهند بود و به اتفاق هم بپا خواهند خاست. وابستگی های سازمانی نمی تواند و نباید مانع شکل گیری اتحاد و همبستگی در  دفاع از منافع ملی و تمامیت ارضی کشور شود.
     یگانگی و همبستگی که مردم و سازمان های سیاسی در دفاع از نام خلیج فارس و تمامیت ارضی نشان داده اند گام بلندی در مسیر ایجاد یک همبستگی بزرگ ملی است که باید ادامه یابد.
     این جنبش باید ما را آگاه کند که تحقق آرمان هائی نظیر آزادی، مردم سالاری و ناوابستگی از مسیر یگانگی و همبستگی می گذرد. اگر پس از گذشت بیش از سی و سه سال هنوز نتوانسته ایم به حاکمیت ملی و آزادی برسیم، یکی از دلایل آن همین است که برخی از هموطنان متأسفانه منافع ملی را فدای منافع شخصی و سازمانی کرده اند.
     کشور استعمار ساخته امارات، از هفت شیخ نشین به نام های ابوظبی، دبی، شارجه، عمان، فجیره، رأس الخمیه و ام القرین که از پایان سال 1971 میلادی به ظاهر به استقلال رسیده، حدود پنج میلیون جمعیت دارد که اکثریت آن خارجیانی هستند که در جستجوی کار به این امارات آمده اند. در سال 1908 کشور انگلستان خود را قیم و سرپرست شیخ نشین های این بخش از جنوب خلیج فارس اعلام نمود و آنرا اِشغال کرد.
تا پایان سال 1971 ایران هیچگاه این اِشغال را نپذیرفت و سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک همواره جزو تقسیمات کشوری ایران بود. در پایان سال 1971 پس از  توافق ایران و انگلستان و پیش از تأسیس کشور استعمار ساخته امارات متحده، سرانجام این سه جزیره به ایران بازگردانده شدند.
     موضوع مهمی که باید به آن توجه داشت این است که حتی بسیاری از هموطنان که به دلیل نیاز یا از روی اجبار هنوز بطور کامل از جمهوری اسلامی نبریده اند در دفاع از منافع ملی و تمامیت ارضی با آزادیخواهان و ملی گرایان همصدا شده اند. به این همصدایی و همدلی مهم باید توجه و از آن استقبال کرد و در جهت ایجاد یک همبستگی بزرگ ملی در راستای تحقق حاکمیت مردم از آن بهره گرفت.
     امارات عربی و کشورهای عرب پشتیبان آن توجه داشته باشند که چنانچه در ادعای غیرقانونی خود در مورد  جزایر سه گانه ایران پافشاری نمایند بی شک ملت ایران مسایل ناگفته قرارداد 1971 را که باعث جدایی بحرین از مادر وطن شد برملا خواهد کرد.

گین نگاره های "میرملاس" به تاریخ پیوست/ میراث 12 هزار ساله محو شد

mirmelass 1 29052012۱۳۹۱/۰۳/۰۹- کوهدشت - خبرگزاری مهر: "غار میرملاس" که در کوه سرسرخین شهرستان کوهدشت واقع شده نخستین غاریست که بر روی دیوار آن رنگین نگاره هایی را یافتند که امروز این میراث 12 هزار ساله بشر در مسیر نابودی و نیستی قرار دارد.
به گزارش خبرنگار مهر، نقاشی های میرملاس روی دیواره ای سنگی در کمرکش کوه "سرسورن" بر فراز دره میرملاس و در حدود 15 کیلومتری شمال غربی کوهدشت قرار دارند. بر سینه ستبر این دیواره شکوهمند نگاره های شکار، شکارچیان و میدانهای جنگ اقوام بدوی نقش بسته که پیشینه 12هزار ساله دارند.
در کتاب "لرستان در گذر تاریخ" در مورد این غار آمده است: پاره ای از آثار و شواهد غار از جمله نقاشی های بدنه آن قدیمی تر از دوره نئولیتیک و بسیاری از تصاویر و شواهد مکشوفه اش به دوره ی نئولیتیک برمی گردد.

این در حالیست که نقش های میرملاس که هزاران سال است از گزند باد، بوران، آفتاب و آفات با شکوه بر جای مانده اند و رنگ نباخته اند؛ امروز می روند تا برای همیشه از گردونه روزگار محو شوند.
میرملاس از دید متخصصین و باستانشناسان
پرفسور مک بورنی استاد باستان شناس دانشگاه کمبریج که در تیرماه 1348 برای کاوش و بررسی نقاشی های غار هُمیان و میرملاس به کوهدشت سفر کرده بود در گزارش خود چنین به اهمیت سنگ نگاره های تازه کشف شده می پردازد: نقوش روی صخره های کوهدشت شبیه نقش های مکشوفه در شرق اسپانیا در دوره اخیر، مربوط به دوره ماقبل تاریخ است و تمامی نقوش صخره ای کوهدشت روی بلندی هایی متراکم و در چند کیلومتری جنوب غربی کوهدشت در یک ردیف دایره شکل قرار گرفته اند. در محل غار تیغه های فلینت و خرده سفال پیدا شد، که دلالت بر سکونت در جوار این برجستگی ها دارد، این نقوش نخستین تجلیات ذوق هنری مردمان غارنشین منطقه کوهدشت لرستان به شمار می رود. اندازه صورتها در نگاره های سنگی میرملاس بین 10 تا 30 سانتی متر و بیشتر به شکل حیوانات و به گونه نیم رخ هستند. رسم کردن حیوانات به گونه نیم رخ، روشی است که در دوره های گوناگون شکارگری ایران حفظ شده و حتی تا به حال نیز متداول مانده است و سابقه نگارگری در ایران را حداقل به دوره نئولتیکِ حجرِ جدید یعنی حدود 6500 سال می رساند. من تصور می کنم که این نقاشی ها به وسیله ساکنان لرستان در دورانی که بشر به حالت جوینده خوراک می زیسته است ترسیم شده اند؛دورانی چندین هزار سال پیش از آن که دره ها خشک شوند و انسان بتواند از کوهسار پایین آمده و بیرون از کوهستان زندگی نماید."
 mirmelasse 2 29052012
 خانم ماری لیز لوژن بلژیکی متخصص هنرهای صخره ای نیز در مورد نقوش پناگاه میرملاس می گوید: این نقوش بسیار بی نظیر هستند و مانند اینها را در اروپا نداریم، بنابراین مهم است که حفاظت شوند.
 پروفسور گیرشمن پس از کشف غار میرملاس و همیان با مشاهده عکس ها و اسلایدهای آن، چنین اظهار نظر کرده است: "کشف نقاشی ها در یک غار لرستان مطلبی حایز اهمیت است، طی تمام تجسس هایی که درباره کاوش های مربوط به غارهای میهن شما انجام یافته است اعم از آنچه اینجانب در کوههای بختیاری به عمل آورده ام و یا آنچه در بیستون و البرز و کوههای خراسان معمول داشته است همچنین آنچه به وسیله دانشمندان آمریکایی در افغانستان صورت پذیرفته در هیچ جا نقاشی هایی بر روی بدنه سنگ کوهستان دیده نشده است و از اینجا اهمیت موضوع به خوبی روشن می شود."
 میرملاس و دیگر غار نگاره های با اهمیت جهان
 بنا بر این گزارش، تنها غارنگاره های کرکس و لاسکوی فرانسه و آلتامیرای اسپانیا از لحاظ پیشینه و اهمیت به پای نقاشی غارهای لرستان اعم از میرملاس، هُمیان 1و 2، دوشه، گرارجنه، برد اسبی، یافته و ... می رسند.
 در غار اصلی آتامیرا 21 نقاشی از گاومیش ها به رنگ قرمز و مشکی بر سقف هایی کوتاه غار کشیده شده اند و بین 14 تا 20 هزار سال قدمت دارند. این نقاشیها در سال 1868 کشف شدند به جاذبه گردشگری بدل گشتند.
mirmelass 3 29052012
 غار آلتامیرا از سال 1985 به بعد جز میراث جهانی یونسکو به شمار می رود و روزانه 3 هزار نفر بازدید کننده داشت ولی برای اینکه گرمای بدن و رطوبت نفس آدم ها به مرور نقاشی ها را از بین می برد از سال 1982 تا2002 روزانه تنها چند بازدید محدود - مختص سران کشوری و پژوهشگران- از این غار مجاز بود.
میراث تاریخی به دست انسان معاصر از پای درآمد
و اما امروز سنگ نگاره های بی بدیل غار میرملاس را خطوط یادگاری درهم فشرده و در جاهایی رنگ های اسپری نابود کرده اند و دیگر نقشهای اولیه قابل رویت نیستند. طبیعت هم بیکار ننشسته و نور مستقیم آفتاب و شوره های آهکی از دیواره های فوقانی هم آنچه آدمیان تخریب نکرده بودند را خراب و غیرقابل رویت کرده است.
آدمی از دیدن چنین صحنه هایی متاثر می شود زیرا نقوش اینجا همگون غارهای کرکس و لاسکو در فرانسه است ولی به طور قطع مهجوریت این میراث فرهنگی و تاریخی به مانند سنگ نگاره های غارهای کرکس و لاسکو فرانسه نخواهد بود.
mirmelasse 4 29052012
 به رغم اینکه سنگ نگاره های غار میرملاس شهرستان کوهدشت در ردیف نقوش غارهای کرکس و لاسکو در فرانسه است اما امروز در حالی که آنجا برای محفوظ بودن حتی از رطوبت تنفس انسان های بازدیدکننده، مقابل آنها حصار شیشه ای کشیده اند سنگ نگاره های میرملاس با اسپری، نور خورشید، باد و باران و یادگاری های مردم نا آگاه از دست رفته است.
میرملاس از صفحه تاریخ محو می شود
غارنگاره های کهن جهان در پستوی دره میرملاس، خاموش و بی نشان در معرض آسیب های جدی قرار گرفته اند و حتی تابلوی کوچکی در ابتدای دو سه کیلومتر جاده خاکی نامناسب و پر دست اندازی که از مسیر راه اولاد قباد به سوی غار شاخه می شود نیز برای راهنمایی افرادی که برای اولین بار به دیدار صحنه ی های دلخواه شان می شتابند، وجود ندارد.
 متاسفانه امروز هیچ گونه پاسداری از این آثار که نه تنها شناسنامه مکتوب سرزمینمان هستند، بلکه نمایانگر گوشه ای از زندگی انسانهای نخستین و برگی زنده از تاریخ بشر محسوب می شوند در راستای انتقال این آثار به آیندگان صورت نگرفته است.
 متاسفانه طی سالهای اخیر برخی افراد ناآگاه با نوشتن یادگاری روی نقش ها، پاشیدن آب روی آنها به بهانه عکس گرفتن برای اینکه تصویر واضح تری از نقوش بگیرند، روشن کردن آتش در پای دیوار صخره و سیاه ساختن تابلوی سنگی نقوش، متلاشی کردن صخره با مواد منفجره به سودای دست یابی به عتیقه، ضربه زدن به سنگ و خراشیدن و وارد کردن زخم های ژرف و درمان ناپذیر بر پیکره نقاشی ها کاری کرده اند که نقوش مانای میرملاس به زودی برای همیشه از صفحه تاریخ محو شوند.

تجمع هنرمندان کوهدشتی در حمایت از میراث 12 هزار ساله

به هر روی وضعیت اسف بار امروزی غار میرملاس موجب تجمع تعدادی از هنرمندان و فعالان رسانه ای کوهدشتی در حمایت از این میراث ملی و تاریخی شد.
mirmelasse 5 29052012
 در این تجمع که طی روز گذشته در محل این غار تاریخی به همراه پوشش رسانه ای خبرنگاران و با حضور برخی مسئولان میراث فرهنگی برگزار شد هنرمندان که از هر رشته هنری نمایندگانی در بین آنان بود، گله مندی و انتقاد خود را از عدم رسیدگی به این آثار ارزشمند در قالب مصاحبه نشان داده و خواستار رسیدگی جدی و بی درنگ به وضعیت این آثار شدند.
 آنها معتقد بودند که وضعیت رنگین نگاره های میرملاس روز به روز و لحظه به لحظه وخیم تر از گذشته می شود و این مراث 12 هزار ساله نیازمند رسیدگی اورژانسی است.
میرملاس نامی آشنا برای جهانیان، عنوانی مهجور در ایران!
به هر روی آنچه ذهن همگان را درگیر کرده این است که به راستی چرا باید میرملاسی که برای باستانشناسان و علاقمندان تاریخ و پژوهشگران و هنرمندان دنیا، نامی آشناست؛ در میان مردم محل خویش چنین با بی مهری روبرو شود و چه کسی مسئولیت حفظ این آثار را بر عهده دارد؟
اگر دغدغه میراث باستانی و فرهنگی مان را داریم بایستی دست به کار شده و نگذاریم وضع از این بدتر شود چرا که در این فاجعه همه مسئولیم ولی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری که متولی چنین اموری است بیش از دیگران وظیفه دارند.
گزارش :محمد بساطی